|
|
|
|
|
ما در مرکز يک جعبهٔ تقسيم برق (switchbord) کوچکى قرار داديم که جريان بزرگ بىانتهائى ارتباطات را به گردش درمىآوريم. ما بهدرستى مىتوانيم ارتباطات را بهعنوان جريانى که از ما مىگذرد و جريانى که توسط تعبير و تفسيرهاى عادتهاى ما، توانائىها و ظرفيت ما تغيير مىکند، تصور کنيم. اما دادهها هنوز در گرفتهها منعکس مىشود.
|
|
حال نياز به اضافه کردن عنصرى ديگرى به فراگرد ارتباطمان داريم. تصور کنيد در يک مکالمهٔ دو نفره چه اتفاقى مىافتد. يک نفر مرتباً ارتباط مىگيرد و به ديگرى مىفرستد. فراگرد بازگشت، بازخورد خوانده مىشود و نقش بسيار مهمى در ارتباطات بازى مىکند زيرا به ما مىگويد که چگونه پيامهاى ما تفسير مىشود. آيا شنونده مىگويد: 'بله، بله، درست است.' آنگونه که ما سعى در ترغيب وى مىکنيم؟ آيا او سروش را بهعنوان موافقت تکان مىدهد؟ آيا خطوط پيشانى او جمع مىشود؟ آيا نگاهش را به اين عنوان که بىعلاقه است برمىگرداند؟ همهٔ اينها بازخورد است. يک ارتباطگر کار آزموده به بازخورد توجه مىکند و همواره پيامهاى او را برحسب آنچه در گيرندگان مشاهده مىکند يا مىشنود تغيير مىدهد. حداقل يک نمونه از بازخورد براى ما بسيار آشنا است. ما بازخورد را از پيامهاى خود دريافت مىکنيم. به اين صورت که ما صداى خود را مىشنويم و مىتوانيم اشتباههاى تلفظى آن را اصلاح کنيم. ما لغاتى را که برروى کاغذ مىنويسيم، نگاه مىکنيم و مىتوانيم غلطهاى املائى آن را اصلاح کنيم؛ يا روش آن را تغيير دهيم. وقتى اين عمل را انجام مىدهيم، اتفاقى است که در مدل شمارهٔ ۵ روى مىدهد.
|
|
|
|
|
|
آشکار است که مادر هر نوع ارتباطي، بهندرت پيام را در يک کانال تنها مىفرستيم. اين آخرين عنصرى است که ما بايد به فراگرد ارتباط اضافه کنيم. وقتى شما با من صحبت مىکنيد، امواج صوتى صداى شما اولين پيام است. اما پيامهاى ديگرى هم وجود دارد؛ حالت صورت شما، حرکات شما، رابطهٔ پيام داده شده به پيامهاى فرستاده، حتى پيامهاى اوليه، اطلاعات در سطوح وسيعى را منتقل مىکنند. پيام لغاتى را در الگوئى از لحن صدا و زمان آن که به کل معنى کمک مىکند، نشان مىدهد.
|
|
کيفيت صداى شما (عمق، ارتفاع، خشن بودن، نازک بودن، قوى بودن، ظريف بودن، تند بودن، آرام بودن) حاوى اطلاعاتى در مورد شما و آنچه مىگوئيد است.
|
|
اين موقعيت کانال ترکيبى (multiple channel) حتى در ارتباط جمعى نوشتارى (printed mass communication) جائى که کانالها شايد بسيار محدود باشند، نيز وجود دارد. 'معنى منتقل مىشود.' (meaning is conveyed) نه تنها توسط کلمات در مطلب يک خبر بلکه توسط اندازهٔ تيتر، جاى آن در صفحه، ترکيب آن با تصوير، استفاده از چهرههاى جسور و ديگر تدبيرهاى تيپوگرافيکى (typographical) نيز اين انتقال انجام مىگيرد.
|
|
تمام اينها چيزهائى در مورد مطلب به ما مىگويند. بنابراين مىتوانيم نمونهٔ يک کانال ارتباطى را نه بهصورت يک مدار تلگرافى ساده که در آن جريان گاهى حرکت مىکند و گاهى حرکت نمىکند، بلکه بيشتر بهصورت کابلى که در آن بسيارى از نشانهها از منبع به طرف مقصد بهطور موازى جريان مىيابد تصور کنيم.
|
|
اين رابطهٔ موازى پيچيده است. اما مىتوانيد طرح عمومى آن را ببينيد. يک ارتباطگر مىتواند روى نقطهاى از پيام که احساس مىکند مهم است، تأکيد کند. اگر از طريق گفت و گو ارتباط مىگيرد مىتواند روى يک کلمه تأکيد کند؛ درست قبل از آن مکث کند؛ و با وقار و متانت آن را بيان کند. يا اينکه به هنگام صحبت کردن حرکت کند و جدى به گيرندگانش نگاه کند. مىتواند خيلى موقر و سنگين صحبت کند يا گاهى مثل لوول توماس (Lowell Thomas) چشمک بزند. مىتواند طورى برروى يک کلمه تأکيد کند که معناى ديگرى بدهد. براى مثال: 'واقعاً که چه کار خوبى انجام دادي!' و بدينوسيله او معناى ثانوى (secondary meaning) طعنه يا شک يا شوخى را نيز منتقل مىکند. همين عمل توسط ارتباط نوشتاري، راديو، تلويزيون يا فيلم نيز انجام مىشود. کانالهاى ثانوى (Secondary channels) و وسايل شنيدارى ديدارى (sight-sound media) بهطور خاصى غنى هستند.
|
|
شرام در اينجا به خاطرهاى اشاره مىکند و مىنويسد: 'کار حرفهاى ولى بسيار سختى را که توسط کانالهاى ثانوى برروى يک کانديداى مشخص سياسى انجام شد بهخاطر مىآورم. يک برنامهٔ مصاحبه در يک تئاتر محلى فيلمبردارى شد. ظاهراً يک برنامهٔ کاملاً بىطرفانهاى بود. به اين ترتيب که با تعدادى مساوى از طرفداران کانديداها مصاحبه شد. ابتدا طرفدار کانديداى الف، سپس کانديداى ب، و همينطور به ترتيب بقيهٔ کانديداها. از همهٔ آنها سؤالهاى دقيقاً مشابهى شد، چيزهاى مشابهى گفتند، اگرچه البته از چند نقطهٔ مقابل چند خط سياسي.
|
|
بررسى تفاوتها جالب بود. در حالى که طرفداران کانديداى الف مردم عادى بودند، نه بهطور برجستهاى جاذبهاى داشتند و نه نفوذ، ولى طرفداران کانديداى ب که بهطور متفاوتى براى مصاحبه انتخاب شده بودند، کمى دچار اشکال بودند. آنها بىهدف نگاه مىکردند و يا لکنت زبان داشتند يا لباس نامناسب پوشيده بودند. بنابراين معناى ديگرى در ارتباط دريافت شد. آيا نيازى به گفتن اينکه کدام کانديدا برنده شد، وجود دارد؟'
|
|
آنچه گفته شد فرآيندى است که ارتباطات با آن کار مىکند. چه اين ارتباط جمعى يا ارتباط گروهى يا ارتباط فردى باشد (Schramm,1954,pp3-10)
|