|
|
بخشى از آشنائى کودکان با جهان بيروني، بهوسيلهٔ بازىها انجام مىشود. کودک، از راه عمل و تجربه، در محيط به ابداع مىپردازد و با پديدهها و مسائل جديد آشنا مىشود. به هنگام مشاهده دقت به خرج مىدهد و با استفاده از اين زمينهها (يعنى مشاهده، تجربه، دقت و ابداع) قدرت انتخاب بهترين راه حل را بهدست مىآورد و قادر مىشود که از پديدههاى محيط خود شناخت صحيحترى کسب کند. کودک، به هنگام بازي، به استدلال مىپردازد قضاوت مىکند، مسائل را حل و در نهايت از فعاليتهاى خود نتيجهگيرى مىکند و اين فعاليتها به او يارى مىدهد تا در آينده بتواند متکى به نفس، مستقل و در حل مشکلات توانمند باشد.
|
|
شواهد نشان مىدهد که ميان بازى و رشد شناختى رابطهاى تنگاتنگ وجود دارد. بررسىهاى انجام شده نشاندهندهٔ رابطهاى مثبت بين بازى و نمرهٔ آزمونهاى هوشى ميزان شده است. اين بررسىها به نکات زير اشاره دارد: افزايش مهارتها در برنامهريزي، توانائى حلّ مشکل، مهارت در وضعيت تحصيلي، آفرينندگى (Creativity) و تفکر واگرا (Divergent thinking)، دست يافتن به دورانديشي، حافظه و رشد زبان.
|
|
بنابراين، ارتباط بازى با رشد شناختى موضوعى مهم است، زيرا در جائى بازى ممکن است به رفتارهائى پيچيدهتر بينجامد.
|
|
از اين رو است که انجمن جهانى تعليم و تربيت دوران کودکى (Association for Childhood Education International - ACEI) عقيده دارد بازي، رفتارهاى طبيعى و توانمند است که در رشد کودک نقش ايفاء مىکند و تأکيد دارد که هيچيک از برنامههاى آموزش بزرگسالان نمىتواند جايگزين مشاهده، فعاليت و دانش مستقيم خود کودک شود.
|
|
|
براى درک بيشتر دنياى کودکان، مىتوان آنها را در هنگام بازى مورد مشاهده قرار داد. کودکان، بهوسيلهٔ بازي، احساسات (Feelings)، ناکامىها (Frustrations)، اضطرابها (Anxieties) و ترسهاى (Fears) خود را بيان مىدارند. از اينرو، بازى براى درمانگران وسيلهاى مناسب است تا به دنياى کودکان راه يابند و آنان را بيشتر و بهتر بشناسند و به مشکلات پى ببرند.
|
|
امروزه، به کمک اين شيوه و تدارک اسباببازىهاى ضرورى و تشکيل جلسات بازى براى کودکان، رفتارهاى آنان را زير نظر مىگيرند و ضمن دستيابى به ريشههاى مشکلات کودکان، به درمان آنان مىپردازند.
|
|
بازى نقش تخليهٔ هيجانى (Catharsis) را براى از ميان بردن انرژى سرکوب شده و زير فشار قرار گرفته بازى مىکند. در زندگى روزمره، کودک نياز دارد تا از تنشهائى که محدوديتهاى محيطى به او تحميل مىکند، رهائى يابد.
|
|
بازى به کودک فرصت مىدهد که احساسات خود را به شيوهاى پذيرفتنى در اجتماع بيان کند و به وى اجازه مىدهد انژرى تحت فشار خود را به گونهاى بيرون بريزد که از نظر ديگران، و بهطور کلى اجتماع، منعى نداشته باشد.
|
|
بازى و اسباببازىها بهترين ابزار براى شناختن تمايلات و احساسات کودکان بهشمار مىآيند؛ زيرا کودک، به هنگام بازىهاى خلاّق خود، خواستهها و تمايلات خويش را بيان مىکند و نشان مىدهد که از چه چيزى محروم شده است، به چيزهائى بيشتر گرايش دارد و از چه چيزهائى رنج مىبرد.
|
|
براى مثال، بچهاى که مىخواهد نقش رهبر را بازى کند، چون در زندگى واقعى برآوردن چنين خواستى هميشه ممکن نيست، او در زندگى مىتواند پدر، معلم يا ژنرال سرباز عروسکى خود باشد. به گفتهٔ اکسلاين (Axline)، بازى وسيلهٔ طبيعى کودک براى بيان خود است. بازى موقعيتى است که به کودک داده مىشود تا احساسات و مشکلات خود را بروز دهد؛ درست همانطور که در مورد بزرگسالان صادق است و شخص مشکلات خود را با گفتوگو عنوان و مطرح مىکند. براى مثال، وقتى کودک با عروسکهائى بازى مىکند که معرف اعضاء خانوادهٔ او هستند، امکان دارد کليدى به درمانگر بدهد که از آن طريق بتواند به چگونگى احساسا او نسبت به اعضاء خانوادهٔ خود پى ببرد. اگر کودک عروسکى را که بهجاى نوزاد يا خواهر و برادر کوچکتر خود است کتک بزند، يا عروسک مادر به عروسک خواهر و برادر بزرگتر سيلى بزند، مىتوان دريافت که او نسبت به اعضاء خانوادهٔ خود چه احساسى دارد.
|
|
کودکان، در هنگام بازي، خود را با صداقت، صراحت، روشن و زنده بيان مىکنند. احساسات، نگرشها (Attitudes) و افکار متلاطم آنان آشکار مىشود و خود را نشان مىدهد. يک ناظر (درمانگر) مىتواند مشکلات کودک را درک کند، خود کودک نيز به مرور مىتواند مشکلات خود را بفهمد و روش روبهرو شدن با آنان را فراگيرد.
|