پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
شهر و ده از دیدگاه جامعهشناسی
تفاوت موجود ميان جامعههاى انسانى از ديرباز مورد توجه بسيارى از متفکران و جامعهشناسان قرار داشته است و گروهى از دانشمندان علوم اجتماعى با در نظر گرفتن جنبههاى مختلف زندگى اجتماعى، تقسيمبندىهائى از جامعههاى انسانى بهعمل آوردهاند و براى هر کدام ويژگىهائى ذکر کردهاند که با ديگرى تفاوت دارد. |
ابنخلدون (۱۳۳۲-۱۴۰۶ م) فيلسوف، جامعهشناس اسلامى قرن هشتم ه.ق جامعههاى انسانى را به دو نوع باديهنشين و شهرنشين تقسيم مىکند و تفاوت ميان آنها را در ارتباط با عوامل اقتصادى روشن مىسازد. 'بايد دانست که تفاوت عادات، رسوم و شئون زندگى ملتها در نتيجه اخلاقى است که در شيوه معاش (اقتصاد) خود پيش مىگيرند' (۱). |
(۱) . عبدالرحمنبن خلدون. مقدمه ابنخلدون. ترجمه محمد پروين گنابادى. بنگاه ترجمه و نشر کتاب (سابق)، سال ۱۳۵۲، جلد ۱، صفحهٔ ۲۲۵. |
بنابر نظريه اميل دورکيم (E. Durkheim) جامعهشناس فرانسوى (سخن: دوره سيزدهم، شماره ۱، ارديبهشت ۱۳۴۱، صفحهٔ ۵۳-۶۶)، جامعهها براساس نوع انسجام، همگرائى و همبستگى افراد با يکديگر به دو گونه تقسيم مىشود. گونه اول جامعه مبتنى بر همبستگى مکانيکى (Solidarite mecaniqe) است که افراد آن در حکم اجزاء يک ماشين هستند، انتظام اجتماعى در اين جامعه بيشتر بر تشابه و همانندى افراد استوار است و افراد از لحاظ حرفه و شغل، طرز تفکر، ادارک و رفتار با يکديگر کم و بيش مشابهت دارند و همگى تحت نظام واحدى قرار مىگيرند و از مقررات و قوانين و سنتهاى يکسانى پيروى مىکنند. گونه دوم جامعه مبتنى بر همبستگى ارگانيک (Solidarite Organique) يا همبستگى اندامى يا عضوى است که روابط افراد براساس عدم تشابه و ناهمانندى قرار دارد. اين جامعه مانند ارگانيسم انسان داراى اعضاء متعددى است که هر کدام کار خاصى انجام مىدهند ولى در عين حال ميان آنها ارتباط متقابل برقرار است. يعنى هم با يکديگر و هم با کل ارگانيسم جامعه در ارتباط متقابل هستند. در اين نوع جامعه تقسيم کار و تخصص و حرفههاى گوناگون وجود دارد و افراد از نظر شغل، عقيده و ذوق و سليقه با هم فرق مىکنند و آنچه باعث پيوستگى و ارتباط متقابل ميان آدمها مىشود، تجانس و همانندى و پيروى از قانون سنتى واحدى نيست، بلکه افراد براساس نيازهاى متقابل خود با هم ارتباط پيدا مىکنند و به آن آگاهى دارند. |
مفهوم همبستگى در حدود پنج قرن پيشتر بهوسيله ابنخلدون تحت عنوان عصبيت بيان شده است. عصبيت بهمعنى هميارى، همبستگى، همگرائى، ياريگرى و تقريباً همان مفهومى است که دورکيم از Solidarite بهمعنى انسجام، همگرائى و پيوستگى دارد و در کتاب خود از آن به تفصيل سخن گفته است. |
اروپائىها تصور مىکردند که دورکيم اولين کسى بود که به اين امر توجه کرده است. اگر عصبيت و ياريگرى را همان Solidarite بدانيم بهمنظور ابنخلدون بسيار نزديک است. ابنخلدون مىگويد عصبيت در جوامع بدوى نيرومندتر از جوامع شهرى است و در چندين جا تأئيد مىکند که عصبيت دينى بالاترين و مهمترين و نيرومندترين عصبيتها است و جوامعى که پيرامون يک انگيزه الهى گرد آمدهاند، داراى عصبيت فراوانى هستند (۲). |
(۲) . تقىزاده. سمينار جامعهشناسى حوزه و دانشگاه. جزوه ۹، سيرى در تفکرات انديشمندان اسلامى، صفحهٔ ۲۰ |
هنگامى که دورکيم از نوع نظام اجتماعى بحث مىکند و جامعهها را براساس نوع همبستگى، انسجام و همگرائى تقسيمبندى مىکند، در واقع منظور او همين عصبيت است که بهعنوان يکى از مفاهيم اساسى جامعهشناسى مطرح مىشود. عصبيت رشته نيرومندى است که اعضاء يک اجتماع را به هم مىپيوندد و سبب بقاء و دوام آن اجتماع مىگردد و هر نظام اجتماعى که از اين رشته بىبهره باشد از بين خواهد رفت. ابنخلدون مىگويد: '.... و بيشتر کسانى که دچار اين غلطکارى مىشوند کوته نظرانى از مردم اندلس هستند که ساليان درازى است که عصبيت از سرزمين آنان رخت بربسته است، چه دولت عرب در آن کشور منقرض گرديده است و از سيرت خداوندان عصبيت بربر نيز خارج شده... و فاقد وسيله غلبه و ارجمندى مىباشد که همان عصبيت و ياريگرى به يکديگر است' (۳). |
(۳) . عبدالرحمنبن خلدون. مقدمه ابنخلدون. ترجمه محمد پروين گنابادى، بنگاه ترجمه و نشر کتاب (سابق)، سال ۱۳۵۲، جلد اول، صفحهٔ ۵۶ و ۵۷. |
از ديدگاه ابنخلدون عصبيت داراى مفهوم بسيار وسيعى است، 'نظريه عصبيت از مهمترين و شگفتترين نظريههائى است که واضع آن ابنخلدون است و مىتوان گفت اين نظريه محورى است که بيشتر تحقيقات اجتماعى ابنخلدون در پيرامون آن دور مىزند' . |
دکتر فريد رفاهى در برداشتى که از عصبيت دارد، منظور ابنخلدون را از اين مفهوم روشنتر مىسازد. وى مىگويد: 'عصبيت همکارى و ياريگرى به يکديگر است و ميان کسانى حاصل مىشود که يکى از پيوندهاى زندگى آنان را به هم نزديک کند، مانند خويشاوندى نزديک يا دور، همدينى و يا هممسلکى در يک عقيده سياسى. پس معلوم مىشود که عصبيت از مسائل طبيعى عالم وجود است، زيرا نمىتوان گفت که به يک قبيله يا يک ملت خاصى اختصاص دارد و يا به نژاد معينى مربوط است يا در عصر ويژهاى متداول است، همچنان که در ميان باديهنشينان يافت مىشود، در ميان شهرنشينان نيز وجود دارد و بنابراين کليه تبليغات ملى و مسلکى و احساسات مربوط به غرور ملى و نژادى را مىتوان نوعى از عصبيت بهمعنى وسيعتر آن شمرد' (۴). |
(۴) . عبدالرحمنبن خلدون. مقدمه ابنخلدون. ترجمه محمد پروين گنابادى، بنگاه ترجمه و نشر کتاب (سابق)، سال ۱۳۵۲، جلد اول، صفحهٔ ۵۶ و ۵۷. |
اما آنچه ابنخلدون درباره دو جامعه باديهنشينان و شهرنشينان مطرح مىکند ميزان و شدت عصبيت است، اين پديده در ميان مردم باديهنشين بسيار شديد است، بهتدريج که اجتماعات باديه تطور پيدا مىکند به شهر تبديل مىشود، عصبيتها هم رو به ضعف مىگذارد و با ضعيفتر شدن عصبيتها، جامعه قادر به حفظ موجوديت خود نمىباشد و بر اثر هجوم گروهى که عصبيت بيشترى دارند شکست مىخورد و زوال مىيابد و اين بيان فلسفى طلوع و زوال شهرها و تمدنها از ديدگاه ابنخالدون است. |
آنچه که دورکيم در اين زمينه مطرح مىکند تغييراتى است که با پيدائى شهرنشينى و تطور اجتماعى در اين پديده بهوجود مىآيد. به عقيده او همگرائى Solidarite در جامعه باديه بهعلت ساخت اجتماعى ويژه آن از نوع همگرائى خود به خودى و ماشينى است که ناآگاهانه صورت مىگيرد، مانند اجزاء و پيچ و مهرههاى ماشين که در کنار هم قرار دارند و بهطور خود به خود موجب حرکت ماشين مىشود. ولى در جامعه شهرى اين امر بهصورت منطقى حساب شده و آگاهانه در مىآيد که دورکيم آن را همگرائى اندامى يا ارگانيک نام مىگذارد، يعنى افراد مانند اندامهائى هستند که هر کدام کارى انجام مىدهند و با هم ارتباط دارند که نتيجه کارکرد و ارتباط ميان آنها همان ادامه حيات اُرگانيسم است. |
فرديناند تونيس (F. Tonnies) تحتتأثير رفتارها و روابط صميمانه موجود در گروههاى ساده و اجتماعات محدود و نوع روستا و روابط غيرصميمى، حسابگرانه و منطقى موجود در شهرهاى صنعتى قرار مىگيرد و با بهکار بردن اصطلاح گماينشافت (Gemeinschaft) 'اجتماع' براى نوع اول و گزلشافت (Gesellschaft) 'جامعه' براى نوع دوم آنها را از هم تفکيک مىکند. نظريه تونيس که بازتابى از عقايد رايج قرن نوزدهم درباره جامعه روستائى و واکنشى نسبت به جامعه صنعتى و شهرنشينى است مدتها بهعنوان الگوى پژوهش در جامعهشناسى روستائى مورد استفاده بوده است. جامعه روستائى بهعنوان يک جامعه آرمانى که سرشار از تقدس، هماهنگى و صلح و صفا است تلقى مىشده است. روث گلاس (Ruth Glass) مىنويسد براى ما صفت روستائى داراى مفهوم مطبوع و مطمئنى است. زيبائى، نظم، سادگى، راحتى، فراغت، منظرههاى دلگشا، آزادى، صلح و صفا و آرامش مترادف با 'گماينشافت' است. در حالى که واژه شهر مفهوم متضاد آن را به ذهن مىآورد: زشتى، بىنظمى، پيچيدگى، هرج و مرج، خستگى، اجبار گزلشافت را مىرساند (۵). |
(۵) . تقوى، نعمتالله. جامعهشناسى روستائى در جهان معاصر. چاپار ۱۳۵۶، صفحهٔ ۱۵ |
ژرژ فريدمن (G. Fridman) نيز دو نوع جامعه قايل است که براى اصطلاح 'محيط طبيعى' و 'محيط فنى' را بهکار برده است. در اين تقسيمبندى جامعه روستائى به محيط طبيعى و جامعه شهرى به محيط فنّى شباهت دارد. رابرت ردفيلد (R. Redfeld) نيز دو نوع جامعه را در نظر گرفته که خود آنها را جامعه روستائى و جامعه شهرى ناميده است (۶). |
(۶) . مندراس، هانرى. مبانى جامعهشناسى. ترجمه باقر پرهام، تهران، اميرکبير، سال ۱۳۴۹، صفحهٔ ۲۱۹. |
همچنين بهوسيله پارهاى ديگر از جامعهشناسان انجام گرفته است و حتى برخى از آنان در تقسيمبندىهاى خود 'ده و شهر' را بهعنوان دو شکل زندگى کاملاً متمايز از هم توصيف کردهاند. |
'ده و شهر' در پارهاى صفات با هم اشتراک دارند، چنانچه اگر خصوصيات آنها را بهطور جداگانه يادداشت کنيم، ملاحظه خواهيم کرد که کمتر دهى خصوصيات يک روستاى کامل و کمتر شهرى ويژگىهاى يک شکل کامل را در خود جمع دارند. |
در دنياى امروز بهعلت نفوذ روزافزون شيوههاى زندگى و تمدن شهرى در جامعه روستائى شکل و حيات روستاها، خاصه آن دسته از روستاهائى که بر اثر توسعه راهها و گسترش وسايل ارتباطى با شهر رابطه پيدا کردهاند، دستخوش تغيير و دگرگونى قرار گرفته و در نتيجه بسيارى از خصايص خود را از دست داده و خصوصيات تازهاى کسب کردهاند. |
همچنین مشاهده کنید
- دگرگونی روابط کوچندگان و مردم روستانشین
- چند زنى (۲)
- طبقات، قشرها و گروههای اجتماعی
- کلیات جامعهشناسی روستائی
- وضع مسکن در روستا (۳)
- شیوههای سنتی تعاون در روستا (۲)
- نظام کار در خانواده روستائی (۲)
- خانواده در روستا
- ده و روستانشینی (۲)
- تکنگاری (Monographie)
- وضع مسکن در روستا
- شیوههای سنتی تعاون در روستا
- شیوههای سنتی تعاون در روستا (۳)
- نظام کار در خانواده روستائی
- تحرک جغرافیائی و مهاجرت در روستا
- ازدواج و اشکال آن در روستا
- ریختشناسی اجتماعی دهات ایران
- ده و روستانشینی
- شهر و ده از دیدگاه جامعهشناسی
- تحرک اجتماعی در جامعه روستائی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست