جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نازنینی را رها کن با شهان نازنین


نازنینی را رها کن با شهان نازنین    ناز گازر برنتابد آفتاب راستین
سایه خویشی فنا شو در شعاع آفتاب    چند بینی سایه خود نور او را هم ببین
درفکنده‌ای خویش غلطی بی‌خبر همچون ستور    آدمی شو در ریاحین غلط و اندر یاسمین
از خیال خویش ترسد هر کی در ظلمت بود    زان که در ظلمت نماید نقش‌های سهمگین
از ستاره روز باشد ایمنی کاروان    زانک با خورشید آمد هم قران و هم قرین
مرغ شب چون روز بیند گوید این ظلمت ز چیست    زانک او گشته‌ست با شب آشنا و همنشین
شاد آن مرغی که مهر شب در او محکم نگشت    سوی تبریز آید او اندر هوای شمس دین


همچنین مشاهده کنید