بازده عنوان چهارمين مرحلهٔ طراحى منظم آموزشى است که شامل دو جزء ارزيابي و اصلاح طرح مىشود. توجه دقيق به اين مرحله يکى از نشانههاى بارز بکارگيرى روشهاى سيستمى در تدريس و يادگيرى است.
|
|
|
|
روشهاى ارزيابى بايستى بهطور مستمر مورد استفاده قرار گيرد. اين امر مىتواند بلافاصله پس از تکميل هريک از واحدهاى(در اينجا منظور بخش يا فصل يا قسمتي از محتواى آموزشى است که تدريس مىشود.) درسى بعمل آيد.
|
|
در اين قسمت بايستى فراگيران مورد ارزشيابى قرار گيرند تا ميزان پيشرفت آنان با توجه به اهداف ازپيش تعيينشده مشخص گردد و آمادگى آنان براى شروع مراحل بعدى نشان داده شود. اين ارزشيابى اصطلاحاً ارزشيابى مرحلهاى (Formative Evaluation) خوانده مىشود.
|
|
طبيعى است که ميزان پيشرفت تحصيلى فراگيران در پايان دوره (ترم سال، تحصيلي، ثلث تحصيلي) نيز بايستى مورد ارزيابى قرارگيرد که به آن ارزشيابى پايانى (Summative Evaluation) گفته مىشود.
|
|
درکنار ارزشيابى از پيشرفت تحصيلى فراگيران بايستى معلم و يا گروه آموزشى از کار نظام نيز ارزيابى لازم را بعمل آورند و ميزان موفقيت و يا عدم موفقيت آن را همراه با عوامل مؤثر در آن مشخص کنند. ارزشيابى از کار شاگردان اطلاعات لازم را در موارد زير فراهم مىسازد:
|
|
۱. اشکالات و نواقص موجود در طرح آموزشى از نقطهنظر اهداف، محتوايٰ، شيوهها، مواد و وسايل آموزشى و عناصر ديگر
|
|
۲. ميزان آمادگى فراگيران براى قبول آموزشهاى بعدي
|
|
۳. کفايت ابزارهاى که در اندازهگيرى پيشرفت تحصيلى فراگيران مورد استفاده قرار گرفتهاند
|
|
اگرچه بحث درمورد ارزشيابى در آموزش نياز به اختصاص فصلى مستقل و مفصل دارد، همينقدر در اينجا به تناسب موضوع توضيه مىکنيم که در تعيين نحوهٔ ارزشيابى فرصتهايى را براى استفاده از تجهيزات و روشهاى ديدارى - شنيدارى و غيرکلامى فراهم نماييد. بهعبارت ديگر حتىالامکان ارزشيابى را از حالت کلامى که امتحان کتبى و شفاهى از انواع معروف آن است خارج کنيد. اين کار داراى مزاياى بيشمارى به شرح زير است:
|
|
۱. ميزان وابستگى به قدرت خواندن بهعنوان تنها وسيلهٔ گرفتن امتحان را کاهش مىدهد.
|
|
۲. شاگردان را در تجسم ارتباط ميان قسمتهاى مختلف سؤالات امتحانى قادر مىسازد.
|
|
۳. جايگزينهاى ترسيمي، تصويري، عينى و واقعى از اشيا، حوادث و موقعيتها را ارائه مىدهد. اين امر فراگيران را تشويق مىکند تا روابط ميان مسائل موجود در مدرسه و زندگى واقعى را بهتر درک نمايند.
|
|
۴. تنوع روشهاى گرفتن امتحان را بهمنظور اصلاح و تغيير گرايش و تمايل شاگردان نسبت به گرفتن آزمون امکانپذير مىسازد.
|
|
۵. موجب مىشود که فراگيران بهتوانايىهاى غيرکلامى خود پىببرند.
|
|
۶. در پارهاى از موارد، موجبات ارزيابى بعضى از هدفها را که قابل اندازهگيرى با وسايل غيرکلامى خالص هستند فراهم مىسازد.
|
|
|
مسلم است که پس از بررسى ميزان پيشرفت نظام و تعيين عوامل مؤثر بر آن بايستى اقدامات لازم درجهت رفع نواقص و اشکالات موجود بعمل آيد که اصطلاحاً اصلاح طرح ناميده مىشود. اين امر با استفاده از يافتههاى حاصل از ارزيابى صورت مىگيرد که بازخود ناميده مىشود.
|
|
اصلاح طرح مىتواند به اقدامات زير منجر شود:
|
|
۱. روشنتر کردن اهداف ازطريق اصلاح جملات درصورت لزوم
|
|
۲. انتخاب راههاى بهتر جمعآورى و استفاده از دادهها دربارهٔ توانايىها، علايق و نيازهاى فراگيران
|
|
۳. انتخاب محتواى جديد و يا تغيير در محتواى قبلي
|
|
۴. تغيير در شيوههاى تدريس
|
|
۵. انتخاب تجارب يادگيرى جديد
|
|
۶. پيشبينى براى استفادهٔ بهتر از مواد و وسايل آموزشي
|
|
۷. تعيين مجدد مسؤوليتهاى افراد وابسته به طرح و يا دعوت از افراد جديد براى همکاري
|
|
۸. تغيير در مدتزمان طرح، مدتزمان بعضى از مراحل و سازماندهى مجدد توالى فعاليتها
|
|
۹. اصلاح وسايل و روشهاى ارزشيابي
|
|
۱۰. استفاده از نتايج کلى براى تهيه طرح مؤثرترى براى آينده
|