|
|
تاريخ گيلان تا شش قرن پيش از ميلاد، يعنى تا زمانى که تاريخنگاران يونان، گوشههايى از تاريخ ايران را روشن کردهاند، تاريک و مبهم است و تنها با تکيه بر پارهاى اشارهها، گمانهها و کاوشهاى باستانشناختى است که مىتوان گوشههايى از تاريخ اين منطقه را روشن کرد.
|
|
کاوشهاى باستان شناختى نشان مىدهند، آثار به دست آمده از سرزمينهاى سواحل جنوب درياى مازندران (خزر) به دورهٔ پيش از آخرين يخبندان (بين ۵۰ تا ۱۵۰ هزار سال پيش) تعلق دارند.
|
|
با مهاجرت آريايىها و ديگر قومها به اين سرزمين، از آميزش مهاجران و ساکنان بومى منطقه، قومهاى جديدى پديد آمدهاند که در اين ميان دو قوم «گيل» و «ديلم» اکثريت داشتهاند. از همان آغاز، فرمانروايان اين دو قوم از آزادى کامل برخوردار بودهاند و هيچگاه، در برابر بيگانگان و يا در مقابل حاکمان ديگر، تسليم نشدهاند و حتى به اطاعت دولت ماد نيز در نيامدهاند. در قرن ششم پيش از ميلاد، گيلانيان با کوروش هخامنشى متحد شدند و دولت ماد را سرنگون کردند. گيلانيان، در جريان محاصره و تسخير بابل، به يارى کوروش شتافتند.
|
|
در زمان ساسانيان، گيلان تا اندازهاى استقلال خود را از دست داد و اردشير بابکان بر اين قوم پيروز شد. او به يارى ارتشى مرکب از ۳۰۰ هزار مرد جنگى و نزديک به ۱۰ هزار سوار، گيلان را تسخير کرد. اين ارتش به زودى از هم پاشيد و کارايى خود را از دست داد. در اواخر پادشاهى قباد که هرج و مرج در ايران پديد آمده بود، گيلها بناى سرکشى و تعرض به همسايگان را گذاشتند. خسرو انوشيروان در آغاز سلطنت خود ارتشى بزرگ به گيلان فرستاد و گيلانيان را ناگزير کرد به درگاه کسرا به عذرخواهى بروند. انوشيروان نيز آنها را بخشيد و در دوران ساسانيان، گيلان همچنان زير فرمان شاهان ساسانى باقى ماند.
|
|
پس از پيروزى عربهاى مسلمان بر ايرانيان، گيلان به مأمن علويان تبديل شد. ديلميان نيز که در مخالفت با خلفاى عباسى در حدود دو قرن در کوهستانها پناه گرفته بودند، به مرور با علويان متحد شدند. نخستين علوى که به ديلم پناه برد، يحيى بن عبدالله از نوادگان امام حسن (ع) بود. پس از وى، انبوهى از علويان به آن جا راه يافتند. در حدود سال ۲۹۰ هجرى قمرى، مردم گيلان و ديلم کمکم به مذهب علويان روى آوردند و در گسترش آن نيز کوشش بسيار کردند.
|
|
از سال ۲۹۰ هـ.ق در تاريخ ايران، سلسلههايى با منشاء گيلانى و ديلمى پديد آمدند و دايرهٔ نفوذ خود را حتى تا مکه و مدينه گستردند. يکى از مهمترين اين سلسلهها آلبويه بود که حتى به بغداد، مرکز خلفاى عباسى نيز لشگر کشيد و خليفهٔ عباسى را شکست داد. از اين تاريخ به بعد، کمکم دست خلفاى عباسى از ايران کوتاه شد. از اين قرن تا زمان حملهٔ مغولان، فرقههاى مختلف اسلامى، از جمله اسماعيليه در اين ناحيه نفوذ داشتند. فاتحان مغول در قرن هفتم، ارتشى بزرگ را براى تصرف ايران فرستادند. اما به دليل راههاى سخت گيلان، تا اوايل سدهٔ هشتم هجرى قمرى بر اين بخش از ايران دست نيافتند. سرانجام اولجايتو موفق شد اين سرزمين را به تصرف خود در آورد؛ ولى نتوانست براى مدت درازى آن را در اختيار داشته باشد. گيلانيان در به قدرت رسيدن صفويان نقش مهمى ايفا کردند. در سال ۹۰۰ هجرى قمرى، شيخزادگان اردبيلى از اولاد شيخ صفى، سلطان حميد و فرزندش را پذيرفتند.
|
|
مردم گيلان که از مريدان خانقاه اردبيل بودند، به شايستگى از شيخزادگان اردبيلى پذيرايى کردند. در زمان سلطنت شاه عباس اول، گيلان استقلال خود را از دست داد. نادرشاه افشار که علاقهاى وافر به افزايش قدرت نيروى دريايى ايران داشت. نادرشاه افشار که علاقهاى وافر به افزايش قدرت نيروى دريايى ايران داشت، چندين کارگاه کشتىسازى در اين استان، به ويژه در لنگرود، تأسيس کرد. پيش از روى کار آمدن نادر، روسها نخستين حملات خود را به ايران آغاز کردند. در سال ۱۰۷۱ هجرى قمرى، شمارى از قزاقان روس به قصد غارت گيلان، با چند کشتى به ساحل گيلان حمله کردند و در برخى از مناطق آن دست به چپاول زدند. در سال ۱۱۳۶ هجرى قمرى، قواى روسيه به دستور پتر کبير به گيلان حمله برد و رشت را تا سال ۱۱۴۵ هجرى قمرى در اشغال خود نگه داشت. در آن تاريخ، عهدنامهاى ميان ايران و روس بسته شد که براساس آن، نواحى جنوبى رودخانهٔ کورا به ايران بازپس داده شد. گيلکها در پيروزى انقلاب مشروطيت نيز سهمى عمده داشتند؛ آنها در سال ۱۲۸۷ هـ.ق تهران را فتح کردند. نقش مردم گيلان در نهضت ميرزا کوچکخان جنگلى نيز از نمونههاى درخشان تاريخ اين سرزمين است.
|
|
| وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان
|
|
در آبان سال ۱۳۷۵، جمعيت استان گيلان ۸۹۶۲۴۱۲ نفر سرشمارى شده است. از اين تعداد ۴۶/۸۳ درصد در نقاط شهرى و ۵۳/۱۵ درصد در نقاط روستايى سکونت داشته و بقيه غيرساکن بودهاند. در همين سال، از کل جمعيت استان، ۳۹۱۱۱۵۱ نفر را مردان و ۵۰۵۱۲۶۱ نفر ديگر را زنان تشکيل مىدادهاند. نسبت جنسى جمعيت اين استان ۹۹ است. به عبارت ديگر، در مقابل هر ۱۰۰ نفر زن، ۹۹ نفر مرد وجود داشته است. در آبان ماه سال ۱۳۷۵، از جمعيت استان ۹۹/۸۸ درصد را مسلمانان تشکيل مىدادهاند. اين نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۸۵ درصد و در نقاط روستايى ۹۹/۹۱ درصد بوده است.
|
|
در فاصلهٔ سالهاى ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵، ۰۸۴۲۹۶ نفر به استان وارد، يا در داخل آن جابهجا شدهاند. محل اقامت قبلى ۳۴/۷۰ درصد مهاجران ساير استانها، ۱۸/۹۲ درصد شهرستانهاى ديگر همين استان و ۴۵/۶۸ درصد شهرستان محل سرشمارى بوده است. محل اقامت قبلى بقيهٔ افراد، خارج از کشور يا اظهار نشده بوده است.
|
|
در آبان سال ۱۳۷۵، از ۷۷۳۹۹۷۱ نفر جمعيت ۶ ساله و بالاتر استان ۷۹/۲۰ درصد باسواد بودهاند. نسبت باسوادى در گروه سنى ۱۴-۶ ساله، ۹۷/۲۰ درصد و در گروه سنى ۱۵ ساله و بالاتر ۷۲/۶۶ درصد بوده است. در اين استان، نسبت باسوادى در ميان مردان ۸۳/۹۲ درصد و در ميان زنان ۷۴/۵۵ درصد بوده است.
|
|
در آبانماه سال ۱۳۷۵، در اى استان، افراد شاغل و افراد بيکار (جوياى کار)، در مجموع ۴۰/۹۲ درصد از جمعيت ۱۰ ساله و بالاتر را تشکيل مىدادهاند. اين نسبت در نقاط شهرى ۳۷/۳۰ درصد و در نقاط روستايى ۴۴/۱۳ درصد بوده است. از جمعيت فعال اين استان، ۷۶/۹۶ درصد را مردان و ۲۳/۰۴ درصد را زنان تشکيل مىدادهاند. بيشترين ميزان فعاليت به گروه سنى ۴۴-۴۰ ساله با ۶۲/۶۲ درصد و کمترين ميزان به گروه سنى ۱۴-۱۰ ساله با ۳/۴۲ درصد تعلق داشته است. بالاترين ميزان فعاليت براى مردان به گروه سنى ۳۹-۳۵ ساله با ۹۶/۴۳ درصد، و براى زنان در گروه سنى ۴۴-۴۰ ساله با ۲۹/۵۳ درصد تعلق داشته است. در آبان ماه سال ۱۳۷۵، از شاغلان ۱۰ ساله و بالاتر، ۳۹/۴۶ درصد در گروههاى عمدهٔ کشاورزى، ۲۰/۴۸ درصد در گروه عمدهٔ صنعت، ۳۸/۵۱ درصد در گروه عمدهٔ خدمات و ۱/۵۵ درصد نامشخص و اظهار نشده، گزارش شده است. گيلان از نظر نوعِ زمينِ زيرکشت و محصولات کشاورزى، به دو منطقهٔ کلى تقسيم مىشود:
|
|
- منطقهٔ جلگهاى که با بهرهگيرى از خاک حاصلخيز، شبکهٔ آبرسانى وسيع، هواى معتدل و مرطوب به کانون کشت برنج، چاى، توتون، بادام زمينى، حبوب، صيفىجات و مرکبات تبديل شده است.
|
|
- منطقهٔ کوهستانى که با خاک و شبکهٔ آبرسانى مناسب، به کانونهاى کشت گندم و جو، يونجه، زيتون و فندق تبديل شده است.
|
|
صنايع استان گيلان بيشتر مرتبط با بخش کشاورزى و صنايع وابسته به آن است. صنايع نساجى، شيميايى و الکترونيک و همچنين صنايع دستى استان نيز بسيار معروف است. از معادن شناخته شده استان نيز مىتوان به معادن زغالسنگ، خاک نسوز، سنگ ساختمانى، نفت، گاز، سنگ آهک، گرانيت، ميکا و ... اشاره کرد.
|