پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
پارادایم تعبیری (Interpretativ)
در اينجا تحت عنوان 'جامعهشناسى و تعبيرى و تفسيري' مبانى تحقيقى را خلاصه مىکنيم که تا حد زيادى با شيوه تحقق تفهّمى وابسته باشد (رجوع کنيد به: تفصيلات ما در مورد روشهاى تفهّمي). در اينجا دو خط و دو مسير عمده از يکديگر تميز داده مىشوند که يکى به فلسفه اجتماعى ژرژ هربرت ميد و ديگرى به آثار آلفرد شوتز مربوط و معطوف مىشود. | |||||||||||||||||||||||||
مکتب 'بر هم کنشى و تعاملگرائى نمادي' بهطور قابل توجهى از سنت ميد متابعت مىکند. پارادايم اين مکتب را مىتوان به قانعترين وضع ممکن در قضيه توماس (Thomas Theorem) به شرح زير توصيف تعريف کرد: اشخاص برحسب وضعيت 'عيني' عمل و رفتار نمىکنند، بلکه چگونگى رفتار و کردارشان از سوى خود افراد عمل کننده توصيف (يا تعبير يا توجيه) مىشود. قضاياى اجتماعى (مثلاً ساختارهاى اجتماعي) به همان نحوى که هستند واقعاً بر افراد تأثير نمىکنند بلکه به اين ترييب اثر مىگذارند که انسانها گمان مىکنند آنها آنطورى هستند (يعنى آنطور که خود باور دارند). | |||||||||||||||||||||||||
تحت عنوان 'بر هم کنشى و عاملگرائى نمادي' به هيچ وجه شکل واحدى چهره نمىبندد (براى توصيف پارادايمى رجوع کنيد به: بلومر، در سال ۱۹۶۹؛ اشتاينرت ـ Steinert، در سال ۱۹۷۷؛ ويلسون ـ Wilson، در سال ۱۹۷۹؛ استريکر ـ Stryker، در سال۱۹۸۰) در اين مبانى نقطههاى آغاز کار بر مبناى تفيسر و تعبير نظري، علمى مشترک، است. کاربرد آنها بهطور عمده در قضايائى دنبال مىشود که در موضوعادت روانشناسى اجتماعى هم ديده مىشوند (مثل نظريه نقشها، انديشه خودکاوي، رفتارهاى انحرافي). | |||||||||||||||||||||||||
اين انديشه و دريافت، بيشتر بدان صورت قابل توصيف است که تفاوتهاى خصلتى آن با انديشه و رقيبش بيان شود (چند جهتگيرى بنيادى و زمينهاى در تعادلگرائى نمادي). انتقادهاى وارد بر مکتب تعاملگرائى نخست از آنجا آغاز مىشود که قسمتى بهحق بهعلت 'مفهوم سازىهاى مبهم ـ مثلاً خويشتن خود، هويت، معنا، نمايه و طرح تعبيرى و مفهومى و غيره) در آن مطرح مىشود. هيچنين اين ايراد وارد مىشود که در چارچوب تعاملگرائى نمادي، تا به حال فرضيه سنجشپذير و دروه ذهنى قابل آزمون، به زحمت مطرح و بيان شده است. اين موضوع مربوط مىشود به اين امر که تعاملگرائى نمادى (با تمام چهرهها و سيماهاى گوناگون خود)، متمايل به شيوههاى تحقيقى پديدار شناسى است (رجوع کنيد به: مبحث درآمدى بر جامعهشناسى بحث منطق تحقيق - نظريه علم). بهطورى که اين مکتب به مسيرهاى فکرى انتقادى ـ تعقّلى که در آنها معيارهاى آزمودنى محکم و قوى سارى و جارى باشد، اجازه اعتبار نمىدهد. اما خودش براى جهتگيرى و مسير تحقيقى در برابر خردگرائى انتقادى (Kritischer Rationalismus) متعهد است، مطالعات پديدارشناختى ـ که بيشتر بهوسيله همدردى و دلسوزى شرکتکنندگان در مشاهده به دست آمدهاند ـ اغلب منبع کشف شدهاى براى طرح سؤالات ممکن و فرضيههاى محتمل است. برحسب اين فهم و برداشت، آن پرسشها و فرضيهها، بيشتر به عرصه اکتشاقى و کمتر به قلمرو استدلالى تعلق دارند. | |||||||||||||||||||||||||
ايراد ديگر به اين وضعيت بر مىمگردد که مکتب تعاملگرائى نمادى با شناسنامه طرحهاى تفسيرى ـ مفهومى تنها قضايائى را مورد بحث قرار مىدهد که روانشناسى شناخت تقريباً بيش از چهل سال است با آنها بهطور موفقيتآميزى سر و کار دارد و آنها را به بحث کشيده است. لذا مطالعات سطحى و کم اثر آنها به منزله بازگشت به مرحله ماقبل تئوريک، معنى مىدهد که در هيچجا ذخاير شناختى تاکنون بهدست آمده روانشناسى شناخت را متعالى نکرده است. البته در حقيقت اغلب موضوعات تعاملگرائى نمادى با کمک طرح توسعهيافته نظريه رفتاري، متغيرات روانشناسى شناخت را شامل کار خود مىکند و بهتر و دقيقتر قابل توضيح است تا اينکه بهوسيله مطالعات موردى و بهصورت رسالات انجام شود هر چند اين مطالعات ممکن است جالب توجه باشد. | |||||||||||||||||||||||||
اشاره اکتشافى (Heurische) به نمايه و طرح اوليه (Schemata) و يا تعبير و تفسيرها (Frames) يا چارچوبها، بدون ترديد سودمند است تا با کمک آنها بر ارتباط تنگاتنگ (Karzaschlüssige) الگوهاى رفتارى رفتارگرايانه متفاوت (Behavioristische Verhaltensmodelle) چيره شوند. اين نوع اشارات بدون پايهگذارى و استناد به روانشناسى شناختى و معرفتى يا به استناد انديشههاى مربوط به دادهپردازى و اطلاعرساني، فقط صراحت و بداهت پديدارشناختى دارند. آنها به هيچوجه زمينه و زيرساخت نظرى ندارند و فقط مىتوانند بيان کنند که چگونه اين 'طرحهاى تعبيري' به وجود مىآيند ( احتمالاً بهوسيله نتايج رفتار خودى يا بيگانه) يا اينکه اين نوع طرحهاى تعبيرى چه ساختارهاى معرفتى دارند و افراد تحت چه شرايطى از اين طرحهاى تعبيرى منحرف مىشوند. بهطور خلاصه گفته شده: تحليلهاى پديدار شناختى ما را در ابهام مىگذارند؛ بهويژه در اينباره که در چه وضعيت طبقاتي، چه طرح تعبيرى با چه شيوه عمل اجتماعى تحت تأثير قرار مىگيرد. به اين ترتيب جامعهشناسى تعبيرى در نيمه راه باقى مىماند و به آخر نمىرسد: اين علم راه درست را درباره چگونگى کارکرد عمل اجتماعى بازگو مىکند، اما از اين امر امتناع مىکند که بگويد (در مرحله نهائى و از لحاظ روانشناسي) نتايج بعدى اين مبدأ را مىتوان بهوسيله احکام نظرى و کمک تجربه تأييد و اصلاح کرد. | |||||||||||||||||||||||||
- چند جهتگيرى بنيادى و زمينهاى در تعاملگرائى نمادى: | |||||||||||||||||||||||||
|
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست