|
|
|
پاداش، تنبيه و رفتارهاى کمکرسانى
|
|
رفتار موافق اجتماعي، اگر خوب پيش برود و اگر تقويت شود، آموخته خواهد شد. مثلاً، در زندگى روزمره، اگر رفتار کمکرسانى شما، به جاى تنبيه شدن، تقويت شود، بيشتر تمايل خواهيد داشت که به ديگران کمک کنيد. اين رفتار را در پيش والدين خود شروع مىکنيد. آيا، وقتى اسباببازىهاى خود را به دوست خود مىداديد، آنها شما را تشويق مىکردند؟ آيا به تلاشهاى شما در جهت مفيد واقع شدن در خانه ارزش قائل مىشدند؟ يا، برعکس، رفتارهاى مربوط به رقابت اجتماعى را تائيد مىکردند و مىگفتند:
|
|
'هر کس براى خود' ؟ آيا دوستى که يادداشتهاى کلاسى شما را امانت مىخواهد، بارها حقناشناسى کرده است؟ آيا برداشت شما دربارهٔ همين دوست اين است که باز هم قدردانى نخواهد کرد يا اگر تقاضاى او را رد کنيد، از فرد ديگرى تقاضا خواهد کرد و بلافاصله هم موفق خواهد شد؟
|
|
تحقيقات متعدد نشان داده است که با تقويت رفتارهاى کمکرسانى و تنبيه خودمداري، مىتوان کودکان و حتى بزرگسالان را در جهت کمکرسانى به نيازمندان هدايت کرد. اما، همهٔ پاداشها اثر يکسانى ندارند. پاداشهائى که براى راهاندازى رفتارهاى موافق اجتماعي، بيشتر مؤثر واقع مىشوند، طبق يافتههاى مايلز و گراسيک( Mills and Grusec (۱۹۸۹، تقويتهاى مربوط به آمادگىهاى ذاتى است (تقويتهائى که شخص را در جهت اسناد رفتار خود به علتهاى درونى سوق مىدهند). در مرحلهٔ اول تحقيق، کودکان ۸ و ۹ ساله به اسباببازىهائى بازى مىکنند که مىتوانند ژتونهائى ببرند و آنها را با اسباببازى مورد علاقهٔ خود عوض کنند. در طول اولين مرحلهٔ تحقيق، از کودکان مىخواهند که بردهاى خود را با کودکان فقير تقسيم کنند. همهٔ کودکان مىپذيرند و در مقابل اين کار، بهعنوان پاداش، تمجيد مىشوند. به نصف کودکان مىگويند که آنها بچههاى خوب، سخاوتمند و کمکرسان هستند. اين تقويت آمادگىهاى درونى کودکان را هدف قرار مىدهد:
|
|
رفتارهاى کودکان به شخصيت آنها نسبت داده مىشوند. به نصف ديگر کودکان مىگويند که کمکرسانى کار خوبى است، رفتار سخاوتمندانه و نجاتدهنده است. بنابراين، اين کودکان طورى هدايت مىشوند که رفتار خود را به موقعيت نسبت دهند. در مرحلهٔ دوم تحقيق، کودکان باز امکان بردن ژتون را بهدست مىآورند. باز هم ازآنها مىخواهند که بردهاى خود را با کودکان فقير تقسيم کنند، اما تنها زمانى که خود آنها مىخواهند. کودکانى که در جهت اسناد رفتار کمکرسانى به شخصيت خود هدايت شده بودند، در مقايسه با کودکانى که رفتار کمکرسانى خود را به موقعيت نسبت داده بودند، در مورد کودکان فقير بيشتر سخاوت نشان مىدهند.
|
|
با اين همه، براى يادگيرى رفتارهاى موافق اجتماعي، تقويت مستقيم هميشه لازم نيست. از طرف ديگر، هميشه امکان ندارد که برخى رفتارها را مستقيماً تجربه کنيم. بنابراين، مفهوم الگوبرداري، براى تبيين يادگيرى و حفظ رفتارهاى تازه، ارزشمند بهنظر مىرسد.
|
|
|
مشاهدهٔ الگوى کمکرسان، مىتواند موجب اتخاذ اعمال موافق اجتماعى شود. مثلاً، معلوم شده است که رانندگان، پس از مشاهدهٔ فردى که چرخ پنچر شدهٔ اتومبيل يک زن را عوض مىکند، بيشتر تمايل نشان مىدهند که در کنار جاده بايستد و در تعويض چرخ پنچر اتومبيل کمک کنند (بريان و تست Bryan and Test، ۱۹۶۷). در تحقيق ديگري، ۶۷ درصد آزمودنىها پس از آنکه همدست آزمودنى را در حال اهداء خون مىبينيد، حاضر مىشوند خون خود را هديه کنند، اما تنها ۲۵ درصد آزمودنىها، زمانى که مىبينيد همدست آزمودنى به راه خود ادامه مىدهد، خون هديه مىکنند (راشتون و کمبل Rushton and Campbell، ۱۹۷۷). اثر الگوى نوعدوست همانطور که برخى تحقيقات انجام شده در مورد کودکان نشان داده است، مىتواند بهمدت طولانى دوام داشته باشد. مثلاً، مطالعهٔ راشتون (۱۹۷۵) نشان مىدهد که اثر الگوى کمکرسان يا خودمدار، حتى بعد از دو ماه و در بافت آزمايشى تازه، قابل احساس است.
|
|
سؤال اين است که اگر الگو معتقد باشد که بايد کارى انجام گيرد اما خودش آن کار را انجام ندهد، چه اتفاقى رخ خواهد داد؟ بهنظر مىرسد که کودکان از بىثباتى الگو تقليد خواهند کرد. بهعبارت ديگر، اعمال و گفتار الگو، اعمال و گفتار کودکان را تحت تأثير قرار خواهد داد (بريان و والبک Walbek، ۱۹۷۰). بنابراين، بىفايده است که به کسى بگوئيم: 'آنچه را که مىگويم انجام بده، نه آنچه را که انجام مىدهم' . اگر مىخواهيد رفتار کسى را تحت تأثير قرار دهيد، بهتر خواهد بود که اعمال و گفتار شما يکى باشد!
|
|
بنابراين، مىتوان رفتار موافق اجتماعى را با مشاهدهٔ الگو ياد گرفت. اما چه کسى الگو قرار مىگيرد؟ مسلماً الگو مىتواند والدين، برادران، خواهران، معلمان، استادان و حتى همسايهها باشد، اما اينها تنها الگوهاى ممکن نيست. مثل پرخاش مىتوان رفتارهاى موافق اجتماعى را از رسانههاى ارتباط جمعى نيز ياد گرفت، چيزى که تحقيقات متعدد تائيد کرده است (هيرولد و ديگران، ۱۹۸۶).
|