|
| تريکوسفال (Trichiura Trichuris)
|
|
- کرمهای انتقال یافته از راه خاک:
|
اين کرم را بهنام کِرم شلاقى (Whip Worm) مىشناسند و از دسته کرمهاى نماتودى است که در تمام نقاط جهان، بخصوص کشورهاى گرمسير، انتشار دارد. بدن اين کرم شامل دوقسمت است: ابتداى کرم باريک و طويل و انتهاى بدن قطور و کوتاه است. کرم ماده بين ۴۵ تا ۵۰ و نرها ۳۰ تا ۴۵ ميليمتر است، محل زندگى کرم بالغ داخل سکوم و گاهى رکتوم است. کرم با فروکردن ناحيهٔ باريک رأس خود به جدار روده متصل مىشود. ماده تخمگذار است و تخمها همراه مدفوع دفع مىشوند. تخم کرم قهوهاى و بشکهاى شکل با دو سر برجسته و پستانى است. وقتى تخمها در محيط خارج و در شرايط مناسبى قرار گيرند، در عرض يک تا دو هفته تشکيل لارو داده که در اين حالت آلودهکننده خواهد بود. تخمهاى بارور همراه با آب و سبزىهاى آلوده از راه دهان به روده وارد مىشوند و تخمگذارى مىکنند.
|
|
آلودگىهاى شديد باعث ايجاد درد، پيچش روده و اسهالهاى مزمن مىشود که گاهى همراه با خون است. مهمترين عارضه ناشى از کرم، بخصوص در کودکان، پرولاپس رکتوم است. تشخيص کرم با مشاهده تخم در مدفوع و روش رسوبى فرمالين اتر است. داروى مناسب براى درمان اين کرم مبندازول يا ورموکس (Vermox) است که در تمام گروههاى سنى بهمقدار ۱۰۰ ميلىگرم دوبار در روز و به مدت ۳ روز مصرف مىشود.
|
|
- اپيدميولوژى:
|
آلودگى به اين کرم در مناطق گرم و مرطوب دنيا بيشتر شايع است. ميزان آلودگى در جهان بيش از ۵۰۰ ميليوننفر برآورد شده است. نسبت آلودگى بين ۱ تا ۶۰% متغير است. راه انتقال کرم آب و
سبزىهاى آلوده به خاک است. در ايران آلودگى به اين کرم در بيشتر نقاط کشور شايع و آلودگى بيشتر توأم با آلودگى آسکاريس مىباشد. نسبت ابتلاء در نقاط مختلف متفاوت و حداقل آن در
روستاهاى اطراف تهران (۶/۱۱%) و حداکثر در قريه سگزى اصفهان تا ۲/۶۹% مىباشد. آلودگى به اين کرم نيز با توجه به بهبود شرايط بهداشتى و عدم مصرف کود انساني، مشابه کرم آسکاريس، کاهش پيدا
کرده است. بهطورى که بالاترين ميزان آلودگى در استان گيلان (با ۲/۱۳%) مىباشد.
|
|
| لاروهاى مهاجر (Migrance Larva)
|
|
لاروهاى مهاجر سندرمى است که براثر ورود تخم يا لارو کرمهاى نماتود و بعضى از ترماتودها و سستودها از راه دهان يا پوست در انسان ايجاد مىشود. کرمهائى که لارو آنها از پوست وارد مىشوند، باعث ايجاد لاروهاى مهاجر پوستى (Cataneous Larva Migrance-CLM) و آندسته که تخم يا لارو آنها از راه دهان وارد مىشود، تحت عنوان لاروهاى مهاجر احشايى (Visceral Larva Migrance-VLM) گفته مىشود.
|
|
- لاروهاى مهاجر احشائى:
|
بيمارى حاصل از اين دسته لاروها داراى اهميت بسزائى است. انسان با خوردن تخم کرمهاى آسکاريس حيواني، بويژه آسکاريس سگ و گربه به بيمارى مبتلا مىشود. لارو بعضى از سستودها مثل اسپيرومترا
(Spirometra) يا لارو کرمهاى ترماتود مثل آلاريا ممکن است در انسان عارضهاى مشابه لاروهاى مهاجر احشائى ايجاد کند. مهمترين نماتودى که عامل لاروهاى مهاجر احشائى در انسان است کرم توکسوکاراى سگ (Toxocara canis) و توکسوکاراى گربه (Toxocara cati) مىباشد.
|
|
- توکسوکاراکانيس:
|
عامل اصلى لاروهاى مهاجر احشائى توکسوکاراکانيس است. اين کرم از دستهٔ نماتودها و از خانواده آسکاروئيده است. اندازه آنها بين ۴ تا ۲۰ سانتيمتر مىباشد. نرها کوچکتر از مادهها هستند و همه آنها باله يا زايده کوتيکولى دارند که در دو طرف بدن کرم به چشم مىخورد. تخم کرم شبيه به تخم کرم آسکاريس است که از راه مدفوع سگ و گربه در محيط منتشر شده، به نوع آلودهکننده درمىآيد و توسط آب يا سبزىهاى تازه خورده شده، لارو در روده آزاد شده، از مخاط روده عبور مىکند و وارد جريان خون مىشود. سپس در اعضاء مختلف بويژه کبد، ريه، ناي، مرى و مهمتر از همه چشم و مغز جايگزين مىشود. اندازهٔ لارو تا ۵۰۰ ميکرون مىرسد. امکان اينکه اين لاروها بهطور کامل مهاجرت کنند و دوباره به روده رفته، بالغ شوند وجود دارد.
|
|
به بيمارى ناشى از لارو اين کرم توکسوکاريازيس گفته مىشود. لاروها به داخل بافتهاى اعضاء مختلف رفته، کپسولى را تشکيل مىدهند که بعدها ضايعههاى گرانولوماتوز ايجاد مىکند. کبد، طحال، چشم و مغز و غيره از اعضاء مهم مورد تهاجم لارو هستند. علايم بالينى عبارتند از تب، بىاشتهائي، خستگي، رنگپريدگى همراه با بزرگى کبد (هپاتومگالي)، پنوموني، افزايش پلىنوکلئرها، بخصوص ائوزينوفيلهاى خون، هيپرگاماگلبولينمى و گاهى کمخونى ميکروسيستيک هيپوکروميکى که منجر به فقر آهن مىشود.
|
|
تشخيص بيمارى آسان نبوده، در مراحل اوليه با استفاده از علايم باليني، بيمارى را تشخيص مىدهند. استفاده از روشهاى غيرمستقيم آزمايشگاهى بهتشخيص بيمارى کمک مىکند. از آن جمله روشها، بررسى گويچههاى سفيد خون است که ۴۰ تا ۱۰۰ هزار در هر ميليمتر مکعب خون افزايش مىيابند و ميزان ائوزينوفيل خون محيطى ۳۰ تا ۴۰% بالا مىرود. در بررسى سرمى پروتئينهاى خون، ميزان گاماگلبولين افزايش و ميزان آلبومين کاهش مىيابد. ازجمله روشهاى سرولوژى مىتوان از روش بنتونايت فلوکولاسيون، ايمونوفلوئورسانت غيرمستقيم و اليزا نام برد، مشروط بر آنکه از پادگنهاى مناسب استفاده شود. اين بيمارى خودبهخود بهبود مىيابد، ولى در موارد شديد، مىتوان از تيابندازول بهميزان ۲۵ ميليگرم به ازاء هر کيلوگرم وزن بدن دوبار در روز و به مدت پنج روز استفاده کرد.
|
|
بيمارى توکسوکاريازيس براثر تماس انسان با خاکهاى مربوط آلوده به مدفوع سگ و يا تماس مستقيم با سگها و تولهسگها و خوردن سبزىها ايجاد مىشود و آلودگى در بسيارى از کشورهاى دنيا گزارش شده است. تابحال درکشور ما، جهت تعيين ميزان آلودگى به اين بيمارى پژوهش کاملى صورت نگرفته است.
|
|
- لاروهاى مهاجر پوستى:
|
همانطورى که اشاره شد ورود لارو آلودهکنندهٔ بعضى از کرمهاى نماتود از راه پوست به ويژه کرمهاى قلابدار و استرونژيلوئيدس موجب اين بيمارى مىشود.
|
|
شايعترين عوامل ايجاد لاروهاى مهاجر پوستى آنکيلوستوماکانينوم (Ancylostoma Caninum) و انکيلستوما برازيلينسيس (A. Braziliansis)، انسيناريا استنوسفالا (Uncinaria Stenocephala) و بعضى ديگر از انواع کرمهاى قلابدار و گونههاى استرنژيلوئيدس مىباشد.
|
|
عامل اصلى در انتقال اين لاروها، لارو مرحلهٔ سوم کرمهاى نامبرده مىباشد که به آن لاروفيلاريفرم گفته مىشود. اين لاروها ازطريق خاکهاى مرطوب وارد پوست انسان مىشود و در طبقهبندىهاى مختلف لايههاى زاينده (Stratum Corneum) و شاخى (Stratum germinative) جايگزين مىشود.
|
|
- مبارزه و کنترل:
|
جلوگيرى از تماس انسان با خاکهاى آلوده، بهکار بردن وسايل و پوشش استحفاظى جهت جلوگيرى از ورود لارو به پوست، بخصوص درمورد افرادى که با خاک سروکار دارند، مانند معدنچيان
و کشاورزان و بويژه برنجکاران و همچنين بنايان و کارگران ساختمان، مهمترين راه مبارزه با اين بيمارى است.
|