|
|
گرىکار (۱۹۸۳) معتقد است که مشکلات عملياتى موجود در نظارت بر فرآيند ارزيابي، سه لايه هستند: رابطهٔ فرد ارزياب با تمام کارگزاران، مشکلات سازمانى و محدوديت منابع مالى و زمان.
|
|
ارزيابي، فعاليتى هماوردطلب است (هال و مکآرتور ۱۹۹۳)، بنابراين تهديدکننده نيز هست. قضاوتها، کارگزاران و کارگزارىها را مورد بررسى قرار مىدهند. فرد ارزياب بايد از مهارت بالائى برخوردار باشد و بايد هنگام کار با سرپرستان، برنامهريزان، ادارهکنندگان، محققان، کارکنان صف و ستاد، دريافتکنندگان و ديگر کارگزاران مراقب رفتار خود باشند (گرىکار ۱۹۸۳:۱۷۲).
|
|
مشکلات سازمانى هنگامى رخ مىدهند که فرد ارزياب تلاش مىکند به اطلاعات بسيار حساس (از طريق مطالعه اسناد يا مصاحبه و تبادلنظر) دست يابد. اين اقدامات نيز تهديدکننده هستند. ارزشها، منافع و علايق ارزياب نيز ممکن است موجب بروز حساسيتهائى گردد.
|
|
ارزيابىها پرهزينه و زمانبر هستند. ممکن است مدير يا حامى مالى تعمداً با اعمال کنترل بر منابع مالى و تأخير، فعاليتهاى فرد ارزياب را محدود کنند. به همين دليل، فرد ارزياب گاهى به خود حق مىدهد که عدم موفقيت فعاليتهاى خود را به محدوديتهاى زمانى و مالى ربط دهد.
|
|
|
تا چه حد بايد به اطلاعات کمى و کيفى بهاء داد و بر آنها تأکيد نمود؟ البته اطلاعات کمى و کيفى مانعةالجمع نيستند (گرىکار ۱۹۸۳:۱۷۰). کارتر و وارف (۱۹۷۳و ۱۹۸۳) معتقدند که ارزيابى با بهرهگيرى از محور تکنيکهاى زير انجام مىپذيرد:
|
|
- تکنيکهاى نظارت - Monitoring techniques : بررسى و مرور مستقيم سياستها يا اهداف برنامهها؛
|
|
- تکنيکهاى تحقيق اجتماعى - Social research techniques: شناسائى مشکلات موجود در سياستها و شناخت خود سياستها؛
|
|
- تکنيکهاى تجزيه و تحليل هزينهها : تعيين ارزش سياستها از حيث منافع يا هزينهها يا اثربخشى هزينهها.
|
|
برنامهريزان جهانگردي، تکنيکهاى فوق را به روز آورده و آنها را به هنگام نياز مورد استفاده قرار مىدهند.
|
|
|
موضوعات مفهومي، برخاسته از ماهيت يا محتوا سياستها، نتايج مورد انتظار از سياستهاى جهانگردى و ميزان تأثيرپذيرى مطالعات ارزيابى و افرادى است که اجراء ارزيابىها را درخواست مىکنند. ممکن است از فرد ارزياب بخواهند که در چارچوبى مشخص، سياستهاى موجود را مورد بررسى و مطالعه قرار دهد. ممکن است از وى بخواهند که سياستى جايگزين طراحى کند يا رهنمودهاى سياستگذارى را مشخص کرده و سياستهاى موجود را بهبود بخشند. به هر حال، فرد ارزياب بايد با توجه به نقش افراد يا گروههاى ذينفع، مشکل يا مشکلات موجود در سياستها را تعريف کند (بهعنوان مثال، سياستگذاران، گروههاى ذينفع و آنها که مستقيم يا غيرمستقيم از اين سياستها متأثر مىشوند). از جمله عوامل مؤثر بر تعريف و شناسائى مشکل به موارد زير مىتوان اشاره کرد:
|
|
- ارزيابى تکوينى باشد (درحين فرآيند سياستگذارى اجراء شود) يا نهائى (بعد از اجراء سياستها)؛
|
|
- ارزيابى بخشى از فرآيند سياستگذارى باشد (تلويحاً به معناى نظارت و بازخور مستمر است) يا بخشى از نتايج و آثار آن؛
|
|
- فرد ارزياب چقدر مىداند دادههاى مربوط به مشکل(ها) را جمعآورى کرده، روابط بين مشکلات و ديدگاههاى مربوط به مشکل را مشخص کند؛
|
|
-آيا اطلاعات بر اساس استراتژىهاى اجراى واقعى و بالقوه فراهم مىشود و آيا بايد اقدامى انجام گيرد يا نه.
|
|
|
گاهى بهجاى دستيابى به راهحلها و سياستهائى که بر اساس استانداردها و معيارهاى عقلى مورد قضاوت قرار مىگيرند، سياستگذاران اقدام به حل و فصل دوستانه، مصالحه و توافق مىکنند. بنابراين فرد ارزياب اين چنين اقدامهائى را بايد از حيث خوب بودن، قابل قبول بودن، قابل پذيرش و شفاف بودن، مورد ارزيابى قرار دهد. همچنين تجزيه و تحليل از يک تکنيک ارزيابى تغيير شکل داده و به روشى براى اعمال نفوذ، اعمال کنترل و اعمال قدرت تبديل مىشود، که ما چنين روش تجزيه و تحليلى را تجزيه و تحليل عامل تغيير - Partisan analysis، مىناميم. (ليندبلوم ۱۹۸۰:۱۲۲)
|
|
ارزيابى سياستها فعاليتى سياسى است و بر مشکلات سياسى متمرکز مىشود، زيرا تصميمهائى که قرار است بر مبناى اين ارزيابىها اتخاذ شوند، به گونهاى هستند که مناسب عرصهٔ سياسى مىباشند (گرىکار ۱۹۸۳:۱۷۲). بههنگام ارزيابي، افراد و گروههاى تحت بررسى سؤالاتى نظير پرسشهاى زير را مطرح مىکنند:
|
|
- چه کسى سياستها را ارزيابى مىکند و چرا سياستها مورد ارزيابى قرار مىگيرند؟
|
|
- ارزشها، منافع و انتظارات فرد ارزياب چيست؟
|
|
- اگر فرد ارزياب استقلال عمل ندارد، چه کسى گزارشهاى وى را تأئيد مىکند و ارزشها، منافع و انتظارات وى چيست؟
|
|
- اهداف اين ارزيابىها چيست؟
|
|
بنابراين يک ارزياب ماهر بايد اهداف سياسى مؤثر در طراحى و انتخاب سياستها را مورد توجه قرار داده و بررسى کند که افراد و گروههاى ذينفع قدرتمند چگونه بر فرآيند سياستگذارى تأثير مىگذارند.
|