یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

صلا رندان دگرباره که آن شاه قمار آمد


صلا رندان دگرباره که آن شاه قمار آمد    اگر تلبیس نو دارد همانست او که پار آمد
ز رندان کیست این کاره که پیش شاه خون خواره    میان بندد دگرباره که اینک وقت کار آمد
بیا ساقی سبک دستم که من باری میان بستم    به جان تو که تا هستم مرا عشق اختیار آمد
چو گلزار تو را دیدم چو خار و گل بروییدم    چو خارم سوخت در عشقت گلم بر تو نثار آمد
پیاپی فتنه انگیزی ز فتنه بازنگریزی    ولیک این بار دانستم که یار من عیار آمد
اگر بر رو زند یارم رخی دیگر به پیش آرم    ازیرا رنگ رخسارم ز دستش آبدار آمد
تویی شاها و دیرینه مقام تست این سینه    نمی‌گویی کجا بودی که جان بی‌تو نزار آمد
شهم گوید در این دشتم تو پنداری که گم گشتم    نمی‌دانی که صبر من غلاف ذوالفقار آمد
مرا برید و خون آمد غزل پرخون برون آمد    برید از من صلاح الدین به سوی آن دیار آمد


همچنین مشاهده کنید