|
|
همان کوشائى پردامنه را که عالمان اين عهد در تدوين حديث بر مذاق دوازده اماميان داشتند، در فقه و اصول نيز نشان دادند. اين را بايد دانست که در اين دوره دو شيوهٔ اصلى در تدوين کتابهاى فقهى شيعه وجود داشت: شيوهٔ اخباريان و شيوهٔ اصوليان. اخباريان که تا پايان عهد صفوى برترى داشتند در تدوين اصول فقه به حديثها و خبرها و درايت در آنها براى استخراج حکمهاى شرعى اکتفا مىکردند و معتقد بودند که بر تمام حکمها نصّى از امامان وجود دارد و هر حکمى که از آنان نرسيده باشد باطل است. در برابر اين دسته، طرفداران طريقهٔ اصولى يا طريقهٔ اجتهاد قرار دارند که عمل به ظن و رأى مىکنند و کتابهاى مفصل در بيان اصول و قواعد اين علم و کيفيت تحقيق و استدلال در آن براى روشن کردن تکاليف دينى بنابر اصول شرع به روش اهل بيت دارند، و حتى رسالههاى ويژهاى نوشتهاند در مبحثهاى گوناگون اين دانش؛ و مسئلهٔ بسيار مهم در نزد آنان اجتهاد است که آن را واجب عينى و يا لااقل واجب کفائى مىدانند و هر کس را ملزم مىشمارند که به اندازهٔ توانائى خود اجتهاد کند و يا از مجتهد زندهاى پيروى نمايد و تقليد از مجتهد مرده را نيز مردود مىشمارند و در اين راهها کتابهائى دارند. از جمله عالمان اخبارى، شيخ عبدالله بن صالح سماهيجى بَحرانى (م ۱۱۳۵ هـ در بهبهان) صاحب کتاب مُنيةالممارسين اختلاف اخباريان و اجتهاديان (اصوليان، مجتهدان) را تا چهل مورد رسانيد (۱). ديگر ملامحمد امين بن محمد شريف استرآبادى (م ۱۰۳۳ هـ) مؤلف کتاب معروف 'الفوائد المدنية فى الرد على من قائل بالاجتهاد و التقليد فى الاحکام الالهية' است که در اثبات شيوهٔ اخباريان پافشارى بيشترى داشت. وى به دانشمندان مشهور شيعه که پيش از وى مىزيستهاند مانند علامهٔ حلى و شهيد اول و شهيد دوم تا معاصر خود بهاءالدين عاملى که پايهگذاران اجتهادند خرده گرفته است.
|
|
(۱) . دربارهٔ آگاهى از برخى اختلافات ميان اصوليان و اخباريان رجوع شود: تاريخ ادبيات در ايران و در قلمرو زبان فارسى، ج ۵، بخش ۱، ص ۴-۲۶۳.
|
|
اين اختلاف اخباريان و قائلان به اجتهاد بعد از اينها هم امتداد داشت و عالمانى از دو سوى برد و ايراد يکديگر سرگرم بودند، ولى تا پايان عهد صفوى، باوجود دانشمندان اخبارى که ديدهايم، و با قدرت و نفوذ اخبارى توانائى مثل ملامحمدباقر مجلسى و همعصرانش، چيرگى با اخباريان بود، و از اوان انقراض سلسلهٔ صفوى و در گيرودار اختلافهائى که سلطنتجويان بعد از نادر با يکديگر آغاز کرده بودند، طرفداران اجتهاد در حال کسب قدرت و غلبه بهسر مىبردند.
|
|
در اين دوره تأليفهاى عالمان دين در فقه بسيار و غالب آنها به زبان عربى و اندکى به پارسى بود. علاوه بر اين کتابهاى مشهورى از فقيهان پيشين هم بهصورت کتابهاى درسى ميان طالبان علمهاى دينى رواج داشت و يا بر آنها شرحها و حاشيهها نوشته مىشد مانند کتابهائى از شيخالطائفهٔ طوسى و علامهٔ حلّى و محقق حلّى و جز آنها. از جملهٔ معتبرترين کتابهاى اين عهد در علم اصول يکى 'معالمالدين و ملاذالمجتهدين' است از جمالالدين حسن بن شهيد ثانى زينالدين بن على عاملى (۹۶۵-۱۰۱۱ هـ). کتاب معتبر ديگر در اين علم زبدةالاصول است از شيخ بهاءالدين محمد عاملى (م ۱۰۳۱ هـ).
|
|
از ميان کتابهاى فراوان اين عهد که در علم فقه تأليف شده اين کتابهاى عربى را که معروفتر و رايجتر از ديگر کتابهاى مشابه است ذکر مىتوان کرد:
|
|
- مسالک الافهام که شهيد ثانى (زينالدين بن على عاملى مقتول در ۹۷۶ هـ) آن را بهصورت شرحى بر شرايعالاسلام علامهٔ حلّى (م ۷۲۶ هـ) نوشته و در واقع کتاب درسى مستقلى است در فقه.
|
|
- بر کتاب شرايعالاسلام علامهٔ حلّى شرحهاى ديگرى هم نوشتهاند که از ميان مدارکالاحکام تأليف محمدبن على عاملى (م ۱۰۰۹ هـ). ديگر از شرحهاى بسيار معروف شرايع کتاب جواهرالکلام از کتابهاى معتبر فقه در دورهٔ بعد از صفويان است.
|
|
- بر ارشادالاذهان علّامه حلّى هم که از کتابهاى معروف فقه اماميان است بيش از بيست شرح و حاشيه نوشته شد که از ميان شرح مقدس اردبيلى بهنام مجمعالفائده مشهور است.
|
|
- العقد الطّهماسبى يا رسالهٔ وسواسيه را عزالدين حسين عاملى (م ۹۸۴ هـ) پدر شيخ بهائى بهنام شاه طهماسب نوشت. او رسالهٔ ديگرى نيز در مسائل فقهى بهنام 'رسالهٔ طهماسبيه' و رسالهاى در وجوب عينى نماز جمعه (۲) و چند اثر ديگر دارد. پسرش بهاءالدين محمد معروف به شيخ بهائى (م ۱۰۳۱ هـ) صاحب کتاب مشهور جامع عباسى به فارسى است. از کتابهاى ديگر او رسالهاى در تعيين جهت قبله و کتاب 'مشرقالشمسين و اکسيرالسعادتين' در فقه استدلالى مبتنى بر چهارصد حديث و در مبحث طهارت است. ديگر کتاب 'حبلالمتين' او است در خبرهائى که راجع به همهٔ بابهاى فقه است در چهار 'منهج' عبادات، عقود، ايقاعات، احکام. مؤلف به اتمام همهٔ بخشهاى اين کتاب توفيق نيافت ولى تا آنجا که از عهدهٔ تأليف برآمده کار بسيار پرارزشى کرده است. شيخ بهائى چند کتاب ديگر دربارهٔ موضوعهاى نماز، زکوة، خمس، روزه و حج هر يک در دوازده فصل دارد که به همين سبب 'اثنىعشريه' نام يافتهاند. اين اثنىعشريهها به تقليد از ابومنصور جمالالدين حسن عاملى (م ۱۰۱۱ هـ) که اثنىعشريهاى دربارهٔ نماز دارد نوشته شده و بعد از او شيخ بهائى مذکور و ميرداماد (م ۱۰۴۱ هـ) دربارهٔ طهارت و نماز و بعضى ديگر در مسائل فقهى و کلامى کتابهائى به همين نام دارند.
|
|
(۲) . دربارهٔ وجوب يا امتناع برگزاردن نماز جمعه در غيبت امام بحثهاى طولانى ميان عالمان مذهبى اين عهد وجود داشت و بعضى به وجوب و برخى به حرمت آن فتوى دادهاند.
|
|
- ملامحسن فيض کاشانى (م ۱۰۹۱ هـ) هم کتاب استدلالى مختصرى در فقه دارد شامل دوازده بخش بهنام 'مفاتيحالشرايع' که به قصد آسان ساختن يادگيرى طالبان علم نوشته شده و به همين سبب شهرت بسيار يافته و چند شرح و حاشيه بر آن نوشته شده است. وى کتاب معتبر ديگرى در فقه بهنام 'معتصمالشيعة فى احکام الشريعة' نوشته است.
|
|
ذکر اين چند نمونه از کتابها که بعضى از راه شرح و توضيح و بعضى به استقلال در فقه شيعهٔ دوازده امامى به زبان عربى تأليف شده، کافى است تا از رواج شگفتانگيز دانشهاى دينى، خاصّه فقه، در دورانى که مورد بحث ما است حکايت کند.
|
|
اما کتابهائى که به فارسى در علم فقه فراهم آمده باشد به فراوانى کتابهاى عربى در اين دانش نيست. کسانى که در اين راه کوشيدهاند عبارت است از: کمالالدين حسين الهى اردبيلى معاصر با شاه اسمعيل و شاه طهماسب؛ مقدس اردبيلى؛ شيخ بهاالدين محمد عاملى صاحب جامع عباسى؛ ملامحسن فيض کاشانى مؤلف ابوابالجنان؛ ملامحمدتقى مجلسى مؤلف کتاب 'احکام عبادات' و 'حديقةالمتقين' و 'لوامع صاحبقرانى' ؛ ملامحمدباقر مجلسى صاحب رسالههاى 'الشک فى الصلوة' و 'حدود و تعزيرات' و 'الديات و القصاص' و جز آنها.
|