پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا
تجلی معنی
چرا يک معنى در ذهن انسانها در لحظهاى خاص متجلى مىشود؟ |
اين سؤالى است که شايد اساس تفاوت تعداد زيادى از مدلهاى ارتباطى را باعث شده باشد مثلاً آبراهام مول چارچوب اجتماعى فرهنگى را حاکم بر آفرينندگان پيام مىداند. (Buhler 1974-pp45-7) |
برن لوند مىگويد: 'معنىهائى که در هر لحظه در من و يا شما ظاهر مىشود، نتيجهٔ تفسير و کشف موضوعات و شرايط محيطى ماست.' (Sereno,1970,p95) |
مالتزکه از عواملى چون ساخت تشخيص انسانها و وابستگى به سازمانها و محيط اجتماعى که در آن هستيم صحبت مىکند. (Mcquail,1970,p95) |
براس وستلى و مالکم مک لين به انتخاب موضوع براساس حل مسائلى که ما داريم يا نيازهائى که برآوردن آنها، ما را خشنود مىکند، مىپردازد. (Westly,1957,pp31-8) |
راجرز و شوميکر به ويژگىهاى شخصي، ويژگىهاى شهرنشينى .... هنجارهاى سيستم اجتماعى و چگونگى تحمل کجرفتارىها اشاره مىکند. (Rogers,1973,pp213-240). |
نوئل نئومن، به اين مسئله مىپردازد که تفکر شخصى يا فرد وابسته با درجات وسيعى از آن چيزى است که ديگران فکر مىکنند (Neuman.1960.pp48-49). |
جربنر از وضعيت و موقعيت خاص صحبت مىکند. (Gerbner,1956,pp171-199) |
ديويد برلو به نگرشها، دانش، سيستمهاى اجتماعى و فرهنگ انسانها چشم مىدوزد. (Berlo,1960,pp48-49) |
شايد اين بحث اگر وارد حوزهٔ جامعهشناسى شناخت بشود ضمن آنکه ابعاد وسيعترى خواهد يافت، ما را به راه حل نزديکتر کند. |
از ديدگاه جامعهشناسى معرفتى (Sociolgy of Knowledge)، شناخت (cognition) همان ادراک سادهٔ حسى تا باورها، جهانبينىها، سيستمهاى فلسفي، ايدئولوژي، نظامهاى علمى گروه و طبقات اجتماعى و سرانجام تمام بشريت است. (آشتياني، ۱۳۵۵، صص ۴۰-۳۹) |
در طى تاريخ، سه جريان فکرى اصلى در زمينهٔ جامعهشناسى شناخت حاکم بوده است. گروهى معتقد بودند که قضاوتها (judgemant ) از تسلط ذهنيت (subjective) بر عينيت (objective) نشأت مىگيرد. J = s/o مانند کنت (A.Comte)، شلر (M.Scheler)، هگل (g.Hegeal)، و... گروهى معتقد بودند که بالعکس اين قضاوت (J) از حکومت عينيت بر ذهنيت شکل مىگيرد (J = s/o)، مانند کارل مارکس (K.Max) و مانهايم (K.Mannhein). |
اما کسانى مانند ماکسوبر (M.Weber) و ژرژگو رويچ معتقد به تلفيق اين دو هستند. در واقع گورويچ و طرفداران او معتقد هستند که در جامعهشناسى معارف انسانى نمىتوان با آنچنان عناصر و جريانهاى محض و مجرد معنوى روبهرو شد که از دسترس نفوذ عوامل اجتماعى دور باشد زيرا هر نوع اشتغال معنوى ناچار در پيکر مناسبات اجتماعى انجام مىگيرد. متقابلاً نيز در جامعهٔ انساني، پهنهٔ خاصى يافت نمىشود که عارى از عناصر و جريانهاى شناختى (معرفتي) باشد. زيرا هر جريان اجتماعى و هرگونه جامعهپذيرى طبعاً در يک فضاى تمدنى خاص روى مىدهد و بنابراين هر رويهٔ اجتماعى حاصل عناصر معنوى نيز هست. |
اين در واقع همان جملهاى است که جوليس شاف (J.Schaaf)، مىگويد که تناسب همبستهاى بين آثار عقلانى فرد و جامعه وجود دارد. (آشتياني، ۱۳۵۵، ص ۳۶) |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست