براى آنکه بتوانيم عادى يا کبيسهبودن يک سال دلخواه، در آينده يا گذشته را، برپايهٔ گاهشمارى جلالى (و هجرى خورشيدي) تعيين کنيم يا بايد از فرمولهاى کاملاً دقيق نجومي، با فرض احتمال صفر در خطا، استفاده کنيم؛ يا با پذيرفتن قاعدهاى خاص براى کبيسهگيرى به تعيين عادى يا کبيسهبودن يک سال خاص بپردازيم.
|
|
نظر به آنکه ما سال تقويمى را سالى مىدانيم که خود بر طول سال خورشيدى متوسط مبتنى است تنها روش سودمند را روش دوم، يعنى استفاده از قاعدهٔ کبيسهگيرى مىدانيم، و البته، معتقد هستيم که اين قاعده بايد دقيقترين قاعدهٔ ممکن باشد که، از نظر ما، قاعدهٔ مبتنى بر دورهٔ ۲۸۲۰ سالى در دقت بىنظير است.
|
|
اما هرکس مىتواند با اتکاء برقاعدهٔ کبيسهگيرى مورد نظر خود به آسانى عادى يا کبيسهبودن يک سال خاص را تعيين کند.
|
|
|
- نخستين سال اولين دورهٔ کبيسه در گاهشمارى جلالى (يا گاهشمارى هجرى خورشيدي) را A فرض مىکنيم
|
|
- دورهٔ کبيسه (يعنى تعداد سالهائى که طى آن ترکيب کبيسهها تکرار مىشود) B فرض مىکنيم
|
|
- تعداد کبيسهها (اعم از چهارسالى و پنج سالي) يا تعداد روز اضافى نسبت به ۳۶۵ روز در يک دوره را C فرض مىکنيم
|
|
- سال موردنظر، که هدف ما تعيين عادى يا کبيسهبودن آن است N فرض مىشود
|
|
- A را به N اضافه مىکنيم تا عدد K۱ (فاصلهٔ سال A تا آغاز اولين دوره) بهدست آيد
|
|
- K۱ را در C ضرب مىکنيم تا K۲ بهدست آيد
|
|
- K۲ را به B تقسيم مىکنيم و باقىمانده را K۳ مىناميم
|
|
- اگر K۳ برابر با C يا بزرگتر از آن باشد سال عادى است، در غير اينصورت سال N کبيسه است.
|
|
۱. مثال اول: تعيين کنيد که آيا براساس دورهٔ ۲۲۰ سالهٔ خازنى سال ۸۸۵ جلالى (معادل ۱۳۴۲ ش) کبيسه است يا عادي.
|
|
- حل: در اينجا داريم: ۱۷۲ = A و ۲۲۰ = B و ۵۳ = C و ۸۸۵ = N، پس داريم:
|
|
|
K۱ = A + N = ۱۰۵۷
|
|
K۲ = K۱ × C = ۵۳ × ۱۰۵۷ = ۵۶۰۲۱
|
|
۵۶۰۲۱ = ۱۴۱ + (۲۲۰ × ۲۵) → K۳ = ۱۴۱
|
|
|
مىبينيم که K۳ بزرگتر از عدد C است پس برپايهٔ دورهٔ موردنظر خازنى سال ۸۸۵ جلالى (معادل ۱۳۴۲ ش) يک سال عادى (۳۶۵ روزي) است.
|
|
۲. مثال دوم2 تعيين کنيد که آيا براساس دورهٔ ۱۲۸ سالى سال ۸۸۵ جلالى (معادل ۱۳۴۲ ش) کبيسه است يا عادي.
|
|
- حل: در اينجا داريم: ۳۸ = A (نخستين سال اولين دورهٔ ۱۲۸ سالى پيش از مبداء هجرى خورشيدي، آنگونه که عبداللهى معتقد است)، ۱۲۸=B و ۳۱=C و ۸۸۵=N. پس داريم:
|
|
|
K۱ = A+N = ۸۸۵×۳۸ = ۹۲۳
|
|
K۲ = K۱ × C = ۳۱×۹۲۳ = ۲۸۶۱۳
|
|
۲۲۳×۱۲۸+۶۹ = ۲۸۶۱۳ → K۳ = ۶۹
|
|
|
مىبينيم که K۳ بزرگتر از عدد C است پس برپايهٔ دورهٔ ۱۲۸ سالى سال ۸۸۵ جلالى (معادل ۱۳۴۲ ش) يک سال عادى (۳۶۵ روزي) است.
|
|
اکنون اين قاعده را براى سال ۱۳۴۲ ش بهکار مىبنديم:
|
|
|
K۱ = A+N = ۱۳۴۲+۳۸ = ۱۳۸۰
|
|
K۲ = K۱ × C = ۳۱×۱۳۸۰ = ۴۲۷۸۰
|
|
۲۸+۱۲۸×۳۳۴ = ۴۲۷۸۰ → K۳ = ۲۸
|
|
|
مىبينيم که K۳ کوچکتر از C است پس سال ۱۳۴۲ ش کبيسه بوده است.
|
|
واقعيت آن است که تقريباً مطابق همهٔ تقويمها و حتى فرمولهاى نجومى سال ۱۳۴۲ ش را کبيسه دانستهاند. از اينرو، قاعدهاى که عبداللهى بهدست داده تنها دربارهٔ گاهشمارى هجرى خورشيدى صادق است و نمىتوان آن را در گاهشمارى جلالى بهکار بست. هرگاه عبداللهى بخواهد قاعدهٔ خود را در گاهشمارى جلالى بهکار بندد ضمن حفظ B و C، ناگزير است A را تغيير دهد.
|
|
۳. مثال سوم: تعيين کنيد که آيا براساس دورهٔ ۲۸۲۰ سالى سال ۱۳۴۲ ش کبيسه است يا عادي.
|
|
- حل: در اينجا داريم ۲۳۴۶ = A (نخستين سال اولين دورهٔ ۲۸۲۰ سالى پيش از مبداء هجرى خورشيدي، آنگونه که بهروز و بيرشک معتقد هستند)، ۲۸۲۰=B و ۶۸۳=C و ۱۳۴۲=N. پس داريم:
|
|
|
K۱ = A + N = ۱۳۴۲+۲۳۴۶ = ۳۶۸۸
|
|
K۲ =K۱ × C =۶۸۳×۳۶۸۸= ۲۵۱۸۹۰۴
|
|
۲۵۱۸۹۰۴ = ۸۹۳ × ۲۸۲۰ + ۶۴۴ → K۳ =۶۴۴
|
|
|
مىبينيم که K۳ کوچکتر از C است پس سال ۱۳۴۲ ش کبيسه بوده است.
|