|
بيمارى کوليت اولسروز را مىتوان براساس تاريخچه و علائم باليني، امتحان مدفوع، يافتههاى سيگموئيدوسکوپى يا کولونوسکوپي، نمونهبردارى و بافتشناسى تشخيص داد.
|
|
|
|
|
- آزمايش مدفوع در اين بيماران شامل تعداد زيادى گويچهٔ قرمز، گويچهٔ سفيد و تعداد قابل توجهى ائوزينوفيل است. ولى در اين آزمايش بايد ساير علل عفونتهاى رودهاى از جمله سالمونلا، شيگلا، کامپيلوباکتر، کلوستريديوم دفيسيل، يرسينيا را از طريق کشتهاى ميکروبى رد نمود. در ضمن سم کلوستريديوم دفيسيل هم بايد مورد بررسى قرار گيرد. آزمايش مدفوعِ تازه از نظر آميب بسيار با اهميت است. در بيمارانى که دچار نقص ايمنى هستند، بايد عوامل ويروسى و ساير عفونتهاى فرصتطلب، از جمله ويروس سيتومگال، هريس، ميکروب ميکوباکتريوم، کلاميديا و اشريشيا کولى را هم مورد بررسى قرار داد.
|
|
- در سيگموئيدوسکوپى در شکل خفيف مخاط متورم و پرخون با از بين رفتن نقش طبيعى عروق آن مشاهده مىشود ولى در شکل شديد، ميزان التهاب و تورم بهمراتب وسيعتر و شديدتر و همراه
با ضايعههاى گوانولر، شکنندگى مخاط، نقاط متعدد خونريزى و زخم مىباشد که اين ضايعهها بهطور منتشر و از ابتداء رکتوم به بالا مشاهده مىشود و در بيمارانى که مدت زمان زيادى
دچار آن بودهاند، مخاط نازک و همراه با ضايعههاى پوليپ کاذب از نوع التهابى است. لازم به يادآورى است که در صورت امکان سيگموئيدوسکوپى بايد در شرايط معمولى و بدون آمادگى قبلى
انجام شود تا ضايعهها، ورم و غيره که ناشى از تنقيهٔ مواد ملين است مانع تفسير بيمارى نشود. کولونوسکوپى بيشتر براى تشخيص ضرورت ندارد، ولى جهت ارزيابى شدت و وسعت بيمارى و تشخيص
افتراقى با بيمارى کرون و انجام بيوپسىهاى متعدد، ممکن است مفيد باشد.
|
|
|
در مرحلهٔ حاد و شديد بيمارى CRP مثبت، تعداد پلاکت کَم و سديمان خون افزايش مىيابد که همراه با کاهش هموگلوبين و آلبومين خون است. در هنگام مصرف کورتيزون ممکن است لکوسيتوز
مشاهده شود که ارزش چندانى ندارد. وقتى که بيمارى منحصر به رکتوم و سيگموئيد است، علائم واضح آزمايشگاهى ندارد.
|
|
|
در نوع شديد، عکسبردارى ساده از شکم لازم است تا جدار روده، اتساع آن و وجود هوا در جدار روده معلوم شود و به منظور ارزيابى کولون توکسيک نيز مفيد خواهد بود. وجود مواد دفعى
نشانهٔ عدم التهاب است. در موارد مشکوک تنقيهٔ باريم (باريم انما) در فشار کم و با مادهٔ حاجب کم انجام مىشود که مىتواند اطلاعات مفيدى حاصل کند، ولى ممکن است اين عمل باعث سوراخ
شدن و يا تشديد بيمارى شود. بنابر اين انجام تنقيهٔ باريم در نوع شديد بيمارى خطرناک است و نبايد اقدام شود.
|
|
|
بيشتر تشخيصهائى که در اين زمينه مطرح مىشود، بستگى به شدت و سرعت ايجاد بيمارى دارد. بيمارى کوليت اولسروز در کسانى که وضع مزاجى آنها در مدت چند ماه تغيير کرده است، همراه با دفع بلغم و خون مىباشد و اگر در سيگموئيدوسکوپى التهاب و تورم و زخم مشاهده شود، به احتمال زياد تائيد مىشود. تنها تشخيص افتراقى را که در اين زمينه مطرح است، بيمارى کرون مىباشد که با کمک کولونوسکوپ و عکسبردارى و بيوپسى مىتوان آن را مشخص ساخت، ولى گاهىاوقات بيمارى کرون که رودهٔ کوچک را درگير مىسازد، ممکن است با علائم پروکتيت همراه باشد. بنابراين، توجه در اين زمينه و عکسبردارى از رودهٔ کوچک ضرورى است.
|
|
تشخيصهاى ديگر در اين راستا کوليتهاى ناشى از ايسکمي، اشعه، دارو و کلاژن است. سابقهٔ دريافت اشعه، دارو و انجام بيوپسى مىتواند کمککننده باشد، در مورد بيمارانى که دوران بيمارى آنها حاد است و به سرعت ايجاد مىشود، کوليتهاى ناشى از عفونتها از جمله سالمونلا، شگيلا، کامپيلوباکتر، يرسينيا و اشريشياکولى به شدت مطرح خواهد بود. توجه به اين بيمارى و انجام کشتهاى مخصوص، بيوپسى مخاط و درمان آنها کمککننده مىباشد. خوشبختانه اين نوع کوليتها به حالت مزمن در نمىآيند. کوليت ناشى از آميب يکى از مسائل عمدهاى است که بهدقت بايد در اين بيماران مورد بررسى قرار گيرد.
|
|
عفونتهاى ديگر از جمله ويروسها مانند سيتومگال، هرپس، مايکوباکتريوم و عفونتهاى مقاربتى را نيز بايد در نظر داشت. لازم است مسائلى چون پوليپ، کارسينوم و ديورتيکوليت،
زخم منفرد ناحيهٔ رکتوم نيز مدّنظر قرار گيرد.
|