|
|
|
دوره نهفتگى بيمارى حدود ۸ تا ۱۲ روز و بهطور متوسط ۱۰ روز است.
|
|
|
پس از گذشتن دورهٔ نهفتگى ده روزه، دورهٔ مقدماتى بيماري، با کسالت عمومي، تب، حالت زکام، کونژنکتيويت و سرفه، آغاز مىشود و بهمدت سه روز، ادامه مىيابد و سپس در روز چهارم شروع بيمارى و يا روز چهاردهم بعد از تماس با ويروس، در حالى که علايم تنفسي، به اوج خود رسيده و تب بيمار از شدت بالايى برخوردار است، بثورات پوستى در سطح بدن، ظاهر مىگردد و پس از سه چهار روز، بتدريج محو مىشود و موجب تغييررنگ موقت پوست مىگردد و در اغلب موارد، بيمار بهطور کامل بهبود مىيابد، ولى گاهى ممکن است عوارض زودرس بيماري، مانند پنوموني، اُتيت مياني، لارنژيت، لارنگوترا کئيت، تراکئيت باکتريايي، آدنيت چرکى عقدههاى لنفاوى گردن، فارنژيکى چرکي، ميوکارديت، پريکارديت، پورپوراى ترومبوسيتوپنيک، آپانديسيت، آنسفاليت و بيمارى کرون نيز حادث گشته و بر وخامت بيمارى بيفزايد و حتى گاهى ممکن است ويروس سرخک، در بدن فرد بيمار به حضور خود ادامه داده بهطور متوسط، حدود هفت سال بعد باعث ايجاد پان آنسفاليت اسکلروزان تحت حاد SSPE که نوعى عارضه دژنراتيو سيستم اعصاب مرکزى است، بشود که متأسفانه در حال حاضر (سال ۱۳۷۹ هـ ش.) درمانى ندارد و در عرض کمتر از يک سال، بيمار را ازپا درمىآورد.
|
|
علاوه بر اينها عفونتهاى ثانويهاى نظير سل، کراتيت، کانديدياز، عفونت ناشى از ويروس هرپس سيمپلکس، اسهال باکتريايى و از عوارض ديررس بيماري، ماراسموس، کواشيورکور و
کورى را نيز ذکر کردهاند.
|
|
|
سرخک در مناطق معتدله، يک بيمارى زمستانه - بهاره بهحساب مىآيد و در نيمکرهٔ شمالي، بخصوص در ماههاى اسفند و ارديبهشت، به حداکثر ميزان خود مىرسد، درحالى که در مناطق
استوايي، اپيدمىهاى بيماري، از وضوح کمترى برخوردار بوده و بيشتر در فصول گرم و خشک سال، حادث مىگردد. همهگيرىهاى بيمارى در بعضى از کشورهاى پيشرفته در دوران قبل از کشف
واکسنها هر ۲ تا ۵ سال، تکرار مىشد. در حالى که در جوامع و مناطق محدودتر و برخى از جزاير دورافتاده و مناطق قطبي، همهگيرىهاى بيمارى با فواصل طولانىتر و مرگومير بالاترى
حادث مىگرديد. هرچه تعداد افراد جمعيت يک جامعه بيشتر باشد، فاصله بين همهگيرىهاى سرخک، کوتاهتر خواهد بود.
|
|
| تأثير سن، جنس، شغل و موقعيت اجتماعى
|
|
قبل از اجراى برنامهٔ گستردهٔ ايمنسازي، بيمارى سرخک در کودکان، از شيوع بالايى برخوردار بود و بالغ بر ۹۰% مردم تا سن ۲۰ سالگى به آن مبتلا مىشدند و تنها بندرت ممکن بود کسى در تمام طول عمر خود به اين بيمارى مبتلا نگردد. درضمن در دوران قبل از کشف پادزيستها و پيشرفت پزشکى و بهداشت، مهمترين عوامل مؤثر در ابتلا و مرگ ناشى از سرخک را سن بيماران و وضعيت تغذيه آنان تشکيل مىداد و مرگومير ناشى از سرخک، در کودکان کمتر از ۲ ساله و بزرگسالان، از شيوع بيشترى برخوردار بود.
|
|
ميزان بروز بيمارى در هر دو جنس، يکسان است، ولى تصور مىرود عوارض بيمارى در جنس مذکر، بيشتر از جنس مؤنث باشد، بهطورى که لارنژيت حاد در جنس مذکر، دوبرابر و اُتيت ميانى و پنومونى و مرگ ناشى از بيمارى قدرى شايعتر از جنس مؤنث، گزارش گرديده است.
|
|
البته بسيارى از مطالعهها، نتايج ضدونقيضى بهبار آورده و حتى در برخى از آنها ميزان بروز عوارض در جنس مؤنث، بيشتر بوده يا ارتباطى به جنس، نداشته است.
|
|
|
- ميزان مرگ ناشى از بيمارى در کودکانى که مبتلا به بيمارىهاى مزمنى نظير کواشيورکو، توبرکولوز يا ايدز، هستند بشدت، افزايش مىيابد.
|
|
- سوءتغذيه شديد، مىتواند باعث سرخک شديدى بشود که در ۴۰% موارد، منجر به مرگ مىگردد.
|
|
- با ورود تعداد زيادى ويروس به بدن، طى تماس بسيار نزديک و طولانى با موارد اوليه، بيمارى شديدترى ايجاد خواهد شد.
|
|
- شدت بيمارى در سنين ۱۲ تا ۲۴ ماهگى از هر زمان ديگرى بيشتر است. درصورتى که بيمارى ازجنسى به جنس مخالف انتقال يابد، ميزان مرگ حاصله تا دو سه برابر بيشتر از زمانى خواهد بود که به همجنس خود، انتقال يابد.
|
|
- ارتباط بين کمبود ويتامين A و سرخک در کشورهاى آفريقايي، بهيقين بهاثبات رسيده است و مشخص گرديده که تجويز اين ويتامين مىتواند باعث کاهش ميرايى شود.
|
|
- شايان ذکر است که سرخک باعث سرکوب موقت سيستم ايمنى مىشود و بنابراين ممکن است طى اين بيماري، آزمون توبرکولين، اگزما و آسم آلرژيک، فروکش نمايد، و نفروز، تشديد يابد.
همچنين در زمينه ايدز، ممکن است منجر به بروز نوعى پنومونى کشنده تحت عنوان پنومونى سلولهاى ژآنت، گردد.
|
|
|
منابع و مخازن، نحوه انتقال بيمارى و دورهٔ قابليت سرايت
|
|
انسان، تنها مخزن ويروس وحشى سرخک بهحساب مىآيد، ولى ميمون نيز ممکن است دچار عفونت خفيفى شود. اطلاعات موجود، حاکى از آن است که ويروس سرخک، تنها از افراد بيمار، به اطرافيان آنها منتقل مىشود و حالت حاملى بدون علامت، بهاثبات نرسيده است و حتى افراد مبتلا به عفونت سرخکى بدون علامت، به احتمالى براى ديگران يا مسرى نيستند يا قابليت سرايت ناچيزى دارند. قابليت سرايت بيمارى در دوره مقدماتى بيمارى به اوج شدت خود مىرسد.
|
|
ويروس سرخک بهطور عمده ازطريق افشانههاى حاوى ريزقطرههاى ترشحهاى تنفسى به افراد حساس منتقل مىشود. ورود ويروس ازطريق مخاط بينى و به احتمالى ملتحمهٔ چشم، صورت مىگيرد. روند انتقال، بهطور معمول به اين صورت است که طى تماس نزديک با افراد بشدت مبتلا، افشانههاى حاوى ويروس که ازطريق سرفه و عطسه اين بيماران بهفراوانى در هوا پراکنده مىشوند و حتى در غياب بيماران نيز تا مدتى عفونتزا باقى مانده، وارد دستگاه تنفس فوقانى افراد حساس مىگردند يا هنگامى که دستان کودکان حساس، با ترشحهاى بينى کودکان بيمار، آلوده شده و انگشتان آلوده را با مخاط بينى و چشم خود تماس مىدهند ويروس را وارد بدن خود مىنمايند.
|
|
دامنهٔ دوره قابليت سرايت، از چند روز قبل از بروز بثورات تا چند روز بعد از آن متغير مىباشد. لازم به ذکر است که تاکنون گزارشى مبنى بر مسرى بودن ويروس واکسن سرخک، ارائه نشده است.
|