جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
صیدی که لعب عشق فکندش به بند تو
|
همچنین مشاهده کنید
- دیشب که بر لبت لب جام شراب بود
- آن که بود از تو به یک حرف زبانی قانع
- دی صبح دم که عارض او بینقاب بود
- گرچه بیش از حد امکان التفات یار هست
- روز محشر که خدا پرسش ما خواهد کرد
- بردوش آن قدر دل من بار غم گرفت
- چو دی ز عشق من آگه شد و شناخت مرا
- با وجود وصل شد زندان حرمان جای من
- با چنین جرمی نراندم از دل ویران تو را
- بهتر است از هرچه دهقان در چمن میپرورد
- از نسیم آن خطم در حیرت از صنع اله
- به دوستی خودم میکشی که رای منست این
- مدعی که آتش اعراض فروزندهی توست
- شطرنج صحبت من و آن مایهی سرور
- به دشمن یارئی در قتل خود از یار میفهمم
- گذری بناز و گوئی ز چه باز دلگرانی
- امشب ای شمع طرب دوست که همخانهی توست
- شوق میگرداندم بر گرد شمع سرکشی
- دی به دنبال یکی کبک خرام افتادم
- خاطری جمع ز شبه آن که تو میدانی داشت