عفونتهاى دستگاه تنفسى فوقاني، پوست سر، گوش يا گردن درجات متغيرى از لنفادنيت ثانويه ايجاد مىکنند که ارگانيسم مسئول در اکثر موارد استرپتوکوک و استافيلوکوک مىباشد.
در لنفادنيت شديد، لنفنودهاى منطقهٔ درگير بهشدت بزرگ شده و درد و حساسيت ايجاد مىکنند و تب در ابتدا بالا بوده و سپس يک الگوى متناوب بهخود گرفته و ممکن است براى چند روز، تا چند هفته باقى بماند. لنفنودهاى منطقهٔ درگير ممکن است براى مدت طولانى بزرگ و سفت باقى مانده و يا ضمن چرکىشدن در اطراف خود، سلوليت و ادم ايجاد نمايند. در مراحل بعدى ممکن است لنفنودها بيشتر درگير شده و تشکيل يک آبسهٔ مواج بدهند که باعث قرمزى و نازکى پوست روى لنفنود مىشود.
در بعضى مواقع براى تشخيص اين ضايعات نياز به بيوپسى و خارجکردن لنفنودهاى گرفتار است.
در مرحلهٔ حاد بايد با آنتىبيوتيکهاى ضداستافيلوکوک، بيمار را مداوا کرد. در مراحل تحت حاد و مزمن مىتوان با آسپيراسيون سوزنى پى بهوجود چرک در لنفنود برد و هنگامى که يک آبسه وجود دارد، بايد تحت بيهوشى عمومى آن را برش داد.
لنفادنيت گرانولوماتوز
اگرچه در ايالات متحدهٔ آمريکا آدنيت گردنى سلتيپيک، خيلى نادر است ولى مايکوباکتريومهاى آتيپيک بهطور شايعى موجب عفونت مزمن لنفنودهاى گردن، زيربغل و کشالهٔ ران مىشوند. ممکن است در لنفنودهائى که محل تلقيح واکسن BCG را درناژ مىکنند. لنفادنيت گرانولوماتوز و کازئوز ديده شود.
اطفال کمتر از ۶ سال بيشترين مبتلايان را تشکيل مىدهند. بيمارى در مراحل اوليه بهصورت بزرگى پيشرونده و بدون درد لنفنودهاى زنجيرهٔ عمقى گردنى و پاروتيد، ساباکسىپوتال، تحت فکى و سوپراکلاويکولار تظاهر مىيابد. دورهٔ لنفادنوپاتى معمولاً ۳-۱ ماه و يا بيشتر مىباشد. لنفنودها ممکن است بزرگ و متحرک باشند يا با پيشرفت بيمارى ثابت و در نهايت کازئيفيه شده و تشکيل يک آبسهٔ سرد بدهند؛ که با ايجاد برش روى پوست و يا تخليهٔ خودبهخود يک سينوس مترشحهٔ مزمن بهوجود خواهدآمد. در بيمارى سل، هر دو طرف گردن يا دستجات متعددى از لنفنودها درگير مىشوند و گرافى قفسهٔ سينه، درگيرى ريوى را نشان مىدهد. اما در لنفادنيت گرانولوماتوز مربوط به مايکوباکتريومهاى آتيپيک درگيرى ريوى نادر بوده و لنفادنيت گردنى يکطرفه است. در ۸۰% بيماران آلوده با عفونتهاى آتيپيک، تست پوستى توبرکولين مثبت مىشود.
تب خراش گربه معمولاً بهدنبال گازگرفتن و يا چنگزدن بچهٔ گربه بهوجود مىآيد. عامل مسبب اين بيمارى يک باسيل گرم مثبت پلىمورفيک است که با رنگآميزى نقره در نمونهٔ بافت، قابل رؤيت است. خراش گربه يک بيمارى حاد است که با تب، کسالت و گهگاه ضايعات پوستولى در ناحيهٔ خراش، مشخص مىشود. معمولاً لنفنودها حساس و بزرگ شده و ۲ تا ۴ هفته بعد، لنفادنيت همان منطقه بهصورت لنفنودهاى ثابت، چرکى و دردناک بروز مىکند.
اين لنفنودهاى ثابت، سفت يا بههم چسبيده شبيه لنفوم يا تومورهاى متاستاتيک (نوروبلاستوم يا کارسينوم تيروئيد) بوده و تنها از طريق بيوپسى و خارجکردن لنفنود قابل افتراق هستند.
لنفادنيت آتيپيک سلى را مىتوان با ريفامپين ۱۰mg/kg/d درمان کرده و اگر عفونت سير پيشروندهاى دارد، لنفنودها بايد خارج شوند. تجويز سيپروفلوکساسين در بزرگسالان و ترىمتوپريم - سولفامتوکسازول در بچهها دورهٔ بيمارى خراش گربه را کوتاه کرده و از چرکىشدن ضايعات پيشگيرى مىکند. عمل جراحى انتخابي، خارجکردن لنفنودهاى درگير قبل از کازئيفيهشدن آنها است.