پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب


ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب    وز شب تپانچه‌ها زده بر روی آفتاب
بر سیم ساده بیخته از مشک سوده‌گرد    بر برگ لاله ریخته از قیر ناب آب
خط تو بر خد تو چو بر شیر پای مور    زلف تو بر رخ تو چو بر می پر غراب
دارم ز آب و آتش یاقوت و جزع تو    در آب دیده غرق و بر آتش جگر کباب
در تاب و بند زلف دلاویز جان کشت    جان در هزار بند و دل اندر هزار تاب
گه دست عشق جامه‌ی صبرم کند قبا    گه آب چشم خانه‌ی رازم کند خراب
چون چشمت از جفا مژه بر هم نمی‌زند    چشمم به خون دل مژه تا کی کند خضاب
هم با خیال تو گله‌ای کردمی ز تو    بر چشم من اگر نشدی بسته راه خواب
ای روز و شب چو دهر در آزار انوری    ترسم که دهر باز دهد زودت این جواب


همچنین مشاهده کنید