شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد


مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد    مرا مطرب چنان باید که زهره پیش او میرد
یکی پیمانه‌ای دارم که بر دریا همی‌خندد    دل دیوانه‌ای دارم که بند و پند نپذیرد
خداوندا تو می‌دانی که جانم از تو نشکیبد    ازیرا هیچ ماهی را دمی از آب نگزیرد
زهی هستی که تو داری زهی مستی که من دارم    تو را هستی همی‌زیبد مرا مستی همی‌زیبد
هلا بس کن هلا بس کن که این عشقی که بگزیدی    نشاطی می‌دهد بی‌غم قبولی می‌کند بی‌رد


همچنین مشاهده کنید