|
| طبقهبندى سؤالات از نظر محتوى
|
|
۱. سؤالات مربوط به وقايع عينى
|
|
۲. سؤالات مربوط به وقايع ذهنى
|
|
- وقايع عينى:
|
معمولاً وقايع عينى به آن دسته از خصوصيات افراد اطلاق مىگردد که حدود و ثغور آنها روشن است. مانند: سن، جنس، تعداد افراد خانواده، ميزان تحصيلات، شغل، تولد و درآمد مصرف، وضع تأهل، مذهب، محل تولد و مليت، مشخصات منزل و محله و غيره ... .
|
|
- وقايع ذهنى:
|
وقايع ذهنى نيز به نوبهٔ خود به چند گروه تقسيم مىگردد:
|
|
۱. عقايد مربوط به وقايع ذهني: واقعيت هر چه باشد عقايد افراد نسبت به آن يکى از متغيرهاى مهم در علوم اجتماعى است. يکى از کشفيات مهم جامعهشناسى اين اصل است که عقايد غلط از نظر نتايجى که بهبار مىآورند، صحيح هستند.
|
|
فرض کنيد مشتريان يک بانک به غلط تصور کنند که بانک آنها در حال ورشکستگى است. همين تصور غلط کافى است که بانک مورد بحث را ورشکست کند. مثال ديگر 'قيمت زمين' است. عدهاى به تصور آنکه قيمت اراضى منطقهاى بالا خواهد رفت اقدام به خريد زمين مىکنند و همين عمل موجب افزايش قيمت آن اراضى مىگردد.
|
|
پس غرض از طرح سؤال مربوط به عقايد، کشف واقعيات نيست. بلکه اين عقايد فى نفسه و در تبيين و تعليل رفتار افراد حائر، اهميت است.
|
|
۲. احساسات افراد: در اين گروه، سؤالها و واکنشهاى عاطفى افراد مورد بررسى قرار مىگيرد مانند: ترس، بىاعتمادي، تحقير، تنفر، حسرت، همدردي، تحسين و مانند اينها.
|
|
- معيارهاى عمل (فرم رفتار):
|
ارزشهاى حاکم بر افراد هستند. وقتى که بر فرد در مقابل چند راهى قرار مىگيرد برمبناء ضوابطى عمل مىکند. مثلاً شخصى در اتومبيل دوست خود نشسته، تصادفى رخ مىدهد که در آن مقصر دوست او است و تنها شاهد هم همين شخص.
|
|
آيا دوست خود را لو خواهد داد (رفتار طبق موازين اخلاقى حمايت از مظلوم) يا خير؟ (رفتار طبق آئين دوستي).
|
|
در پرسشنامهها سؤالاتى گنجانيده مىشود تا اين معيارهاى عمل افراد معلوم گردد.
|
|
- رفتار:
|
رفتار افراد نيز از متغيرهائى است که در بررسىها، مقام مهمى را دارا مىباشند. مثلاً در جامعهشناسى سياسى مىپرسند:
|
|
در انتخابات گذشته به چه کسى رأى داديد؟ يا در مطالعات بازاريابي، 'چه نوع قهوهاى مصرف مىکنيد' ؟ سپس سعى مىشود تمايلات و عقايد افراد از رفتار آنان استنتاج گردد.
|
|
- دلايل مشعور:
|
قصد از سؤالاتى که زير اين عنوان طبقهبندى مىگردد پى بردن بهدلايلى است که افراد براى عقايد، احساسات، خط مشى و رفتار خود ارائه مىدهند، سؤال 'چرا' ؟ نمونه بارز اينگونه پرسشها است.
|
|
- مثال در انتخابات گذشته به چه کسى رأى داديد؟
|
|
چرا؟...
|
|
|
در تقرير سؤالها بايد ...
|
|
۱. کلماتى که بهکار مىرود، قابل فهم پاسخگو باشد.
|
|
۲. بهطور ضمني، عقيدهاى القاء نشود مگر آنکه محقق عامدانه چنين کند.
|
|
۳. از اصطلاحات و اسامى محلى آحاد و اوزان استفاده شود.
|
|
۴. سؤالات بايد بهنحوى تنظيم گردد که جواب آنها:
|
|
۱. در يک بعد باشد. در غير اينصورت جوابها قابل قياس نخواهد بود. مثلاً اين سؤال که:
|
|
'چه نوع سيگارى را مصرف مىکنيد' در يک بعد نيست زيرا جواب ممکن است برحسب مارک، شکل يا قيمت و غيره باشد.
|
|
۲. متداخل نباشد. مثلاً در بررسى انتخاب مشاغل وقتى مىپرسيم:
|
|
چرا اين شغل را انتخاب کردهايد؟ اغلب جوابها اينگونه است: 'آن را دوست دارم' ، 'درآمد آن زياد است' ، 'از کارهاى تحقيقاتى خوشم مىآيد' و غيره ...
|
|
اين جوابها با يکديگر متداخل هستند. زيرا 'دوست داشتن' ممکن است بهعلت 'درآمد زياد' يا بهعلت ميل به تحقيق باشد.
|
|
۳. با معنا باشد: يعنى صريح باشد نه چند پهلو.
|
|
مثال: سؤال 'فروش شما اين روزها چطور بوده؟' واجد شرط فوق نيست. زيرا جوابى نظير: 'بد نبوده ' يا 'خوب بوده' قابل فهم نمىباشد. چون معلوم نيست پاسخگو، وضع خود را نسبت به چه مىسنجد. رقبا فروش قبلى خود، وضع عمومى بازار و يا هر چيز ديگر.
|
|
۴. زمينهٔ همگن داشته باشد و مفهوم سؤال براى کليهٔ کسانى که مورد پرسش قرار مىگيرند يکسان باشد. مثلاً اگر از زارعين و از فروشندگان بپرسيم که 'مشخصات يک تراکتور خوب چيست؟' جواب دو گروه يکسان نخواهد بود.
|
|
۵. وضوح و روشني: ملاک کار در اينجا فهم سؤال توسط بىسوادترين افراد است و نه سلامت و انسجام کلام.
|
|
۶. وحدت: در يک سؤال فقط يک فکر بايد گنجانده شود.
|
|
سؤال غلط: آيا بهنظر شما سياست ثبات اقتصادى دولت در مورد قيمتها و سرمايهگذارى مفيد بوده است؟
|
|
اين سؤال غلط است. زيرا دو مطلب را يکجا طرح کرده است، نظر نسبت به اثرات سياست ثبات اقتصادي، ۱. در مورد قيمتها و ۲. در مورد سرمايهگذاري
|
|
زيرا ممکن است شخصى با سياست اولى موافق باشد و با دومى مخالف و يا بالعکس.
|