گاردنر و لوميس در گلدهى علفباغ سه مرحله جداگانه را تشخيص دادند که هر کدام از اين مراحل احتياج به طول روز و نياز حرارتى خاصى داشتند.
۱. گلانگيزي: تحريک گلدهى (تغييرات شيميائى در مريستم انتهائى ساقه) در پاسخ به درجه حرارتهاى پائين (گياه در اين درجه حرارت داراى رشد نيست) و روزهاى کوتاه در پائيز.
۲. آغاز گلدهي: تغيير شکل نقاط رويشى به سلولهاى آغازى گل که در اثر روزهاى طولانى و درجه حرارتهاى نسبتاً گرم بهار اتفاق مىافتد.
۳. تکامل بيشتر گل: رشد و تکامل ساختمان آغازىهاى گل و تبديل آن به گلهاى بالغ و گلآذينها در پاسخ به روزهاى بلند و درجهحرارتهاى گرم و معتدل در بهار (ازت زياد براى نمو بيشتر گلها مناسب است).
در علفباغ محرک گلدهى توليد شده در شاخههائى که تحت شرايط گلانگيزى قرار گرفته بودند، به پنجههائى که در معرض سرما و روزهاى کوتاه قرار نگرفتهاند را نيافت. گرچه تصور مىشود يک ارتباط حياتى بين آنها وجود داشته باشد. اين حقيقت که تنها پنجههائى که در معرض نور قرار گرفتهاند گل داده و بسيارى از آنان که در بين غلافهاى برگ مخفى هستند گل نمىدهند. مؤيد اين نظريه که برگها دريافتکننده محرک نورى هستند.
معمولاً در ساير مطالعات چنين پاسخ سه مرحلهاى در گلدهى ذکر نگرديده است، با اينکه احتمال همگانى بودن آن در بين گونهها موجود مىباشد. بهطورکلى تأکيد بر روى گلانگيزى (توليد محرکهاى گلدهي) و ظهور گل (نمو) مىباشد. کارهاى کلاسيک روى جوانههاى سويا و طوق (که تشريح ميکروسکوپى شدهاند) اولين تغييرات مورفولوژيکى را که بهعنوان آغاز گلدهى تعريف شده، مشخص کرده است. نياز براى گلانگيزى و آغاز گلدهى در گياهان روز کوتاه، مانند سويا، مشابه هم هستند. بنابراين نمىتوان همانند علف باغ اين دو مرحله را از يکديگر تفکيک نمود. بهنظر مىرسد که آغاز گلدهى و ظهور گل در سويا نيازهاى متفاوتى داشته باشد. گلآذينها در اثر روزهاى بلند بعد از گلانگيزي، شروع به تشکيل مىکنند ولى اگر بعد از آغاز گلدهى گياهان تحت تأثير روزهاى بلند باقى بمانند گلها عقيم مىشوند.
با بزرگنمائى که ميکروسکوپ تشريحي، سيستم نمو گل در گياه سويا توق و سلمه بررسى شده است. گياهان روز کوتاهى که محرک نورى را دريافت کردهاند به سهولت تحت شرايط روزهاى بلند ساختمان اوليه گل را بهوجود مىآورند. ميزان گلانگيزى در ميزان و با سرعت تکامل گل مؤثر است. همانطور که قبلاً اشاره شد، اگرچه گلها و ميوههاى سويا قبلاً در طى روزهاى کوتاه محرک نور لازم را دريافت نمودهاند ولى در شرايط روز بلند (۲۰ ساعت) سقط مىشوند. نتيجه اينکه براى مطالعه گلانگيزى در گياهان روز کوتاهى مانند سويا تشريح ميکروسکوپى و مشاهدهٔ تکامل لازم است.
نگهدارى گياه در شرايط روز کوتاه سبب آغاز گلدهى و همچنين افزايش محرک گلانگيزى مىشود.
حداقل سن
در دورهٔ جوانى اکثر گونهها حساسيتى به طول روز ندارند و براى تأثيرپذيرى نياز به يک حداقل سن، اندازه يا مرحلهٔ رشد دارند. دورهٔ جوانى گياه، مرحله رويشى پايه يا مرحله اساسى رويش (BVP) ناميده مىشود. بعد از اينکه مرحله رويشى پايه کامل شد، گياه وارد مرحله القاپذيرى توسط طول روز (PIP) مىشود. در منابع قديم اين مرحله را 'رسيدگى براى گلدهي' ، (Ripeness to flower)، ناميدهاند. حداقل BVP براساس تعداد برگهاى گياه (و نه سن آن) بيان مىشود. هر دو پارامتر در ارقام و گونههاى مختلف بسيار متغير هستند. مرحله رويشى پايه براى اغلب گونههاى درختى ۵ سال يا بيشتر است. گياه سنچورى (Erythraea centaurium)، قبل از سن ۱۰ تا ۱۲ سالگى نسبت به القاء نورى محيط عکسالعمل نشان نمىدهد. درحالىکه اکوتيپ سلمهتره (Chenopodium rubruum)، در موقع باز شدن لپهها، بههنگام جوانهزنى تحت تأثير نور قرار مىگيرد. بهنظر مىآيد که در گياهان بىتفاوت، براى آمادگى گلدهى تنها نياز گلدهى باشد. اين گياهان نسبت به طول روز غيرحساس بوده و پس از تکميل مرحله رويشى پايه يا حداقل سن، گل مىدهند. حداقل تعداد برگ هميشه براى گونهها و حتى يک رقم مشخص، ثابت نيست. کمبود عناصر معدنى موجب کاهش حداقل برگ به تعداد يک يا دو عدد مىگردد.
تعداد برگ عامل مهمترى از سطح برگ مىباشد. مطالعات فتوپريوديک روى گونههاى بسيار حساس نشان داده است که وجود يک برگ با سن کافى در روى گياه بالغى که برگهاى آن ريخته باشد براى دريافت نورى کافى مىباشد. در توق تنها ۲ تا ۳ سانتىمتر مربع سطح برگ روى يک گياه بدون برگ که در مرحله القاپذيرى توسط طول روز باشد، مؤثر است در حالىکه وجود ۲/۹ سانتىمتر مربع سطح برگ لپه، اگر مرحله رويشى پايه کامل نشده باشد، بهطور کامل بىتأثير است.
چرخههاى نور القائى
گلانگيزى (توليد محرک گلدهي) پس از قرار گرفتن گياه در معرض تعداد معينى از چرخههاى نور القائى مطلوب، رخ مىدهد. حداقل چرخههاى مورد نياز بسته به گونه، رقم، سن و اندازه گياه تغيير مىکند. پس از تأمين حداقل تعداد چرخههاى نور القائي، شدت گلدهى (فاصله زمانى کمتر تا گلدهي) با افزايش عرضه چرخهها تا رسيدن به سطح اشباع، افزايش مىيابد. بهعبارت ديگر اين پاسخ گياه کمى بوده و مطلق نيست؛ تنها يک دوره تاريکى ۵/۸ ساعته يا بيشتر باعث گلدهى توق مىشود، حتى اگر بعد از آن گياه تحت شرايط روز بلندى رشد کند. يک دورهٔ تاريکى ۵/۸ ساعته براى گلانگيزى کافى نبوده و گياه بهصورت رويشى باقى خواهد باشد. درجه حرارت پائين (۵ درجه سانتىگراد) باعث افزايش حداقل دورهٔ تاريکى از ۲ تا ۳ ساعت مىشود. دورههاى تاريکى بلندتر شدت گلدهى را در گياهان را در گياهان روزکوتاه تا رسيدن به حد اشباع که در ظرف ۱۲ تا ۱۵ ساعت اتفاق مىافتد، بهشدت افزايش مىيابد. تحقيقات ديگر عکسالعمل ثابتى را در طيف وسيعى از طول روزهاى مطلوب، براى گياهان روز بلند و روز کوتاه نشان داده است. چرخه ساده نور القائى براى رقم بىلوکس سويا کافى نبوده و تعداد چرخه نور القائى مطلوب براى اين رقم ۷ چرخه بوده و بالاتر از اين تعداد مزيتى در بر ندارد. تعداد چرخههاى نور القائى براى گلدهى در گياهان با حساسيت کم بيشتر از گياهان حساس مىباشد. يک دوره نورى با شدت زياد قبل و بعد از دوره تاريکى لازم است. در ۱۰ درجه سانتىگراد حداقل ۴ ساعت روشنائى قبل از دورهٔ تاريکى لازم است ولى اين مقدار روشنائي، هنگامى که درجه حرارت به ۳۰ درجه سانتىگراد برسد، به ۳۰ دقيقه کاهش مىيابد.
قطع کردن دوره تاريکى
اينکه طول شب در گلدهى مؤثر است نه طول روز بهوسيله اين واقعيت که قطع بسيار مختصر دورهٔ تاريکى بهوسيله نور سفيد يا قرمز باعث از بين رفتن اثر طول شب مىشود ثابت شده است. قطع کردن دوره تاريکى در نيمه آن بهوسيله نورى با شدت کم، براى دو دقيقه و يا حتى کمتر، بهمدت ۱۲ ثانيه باعث ايجاد اثر روز بلندى در گياهان روز کوتاه سويا و توق مىشود. بهعبارت ديگر اين گياهان بهحالت رويشى باقى مىمانند. از طرف ديگر، گلدهى در گياهان روز بلند، بهوسيله قطع شب بهوسيله نور جلو مىافتد. قطع شب اگر بعد از ۸ ساعت اول در دورههاى ۱۰، ۱۲، ۱۶ و ۲۰ ساعته تاريکى شب اتفاق بيفتد مؤثر است. شکست قبل از ۳ تا ۴ ساعت اوليه شب و يا بعد از ۱۶ تا ۲۰ ساعت از دوره تاريکى اثر کمترى دارد.
از آنجائى که در طبيعت دورهٔ شب بهوسيله نور قطع نمىشود، اهميت اکولوژيکى اين يافتهها مورد سئوال است. نور ماه با شدت حدود ۲ شمع (۱۴ وات بر متر مربع) داراى انرژى بسيار پائين بوده و در محدودهٔ طول موج قرمز قرار دارد. ولى اين واقعيت که شکست بسيار مختصر طول شب، اثرى مشابه روز بلند دارد، مشابه تکميل روز طبيعى بهوسيله افزايش ساعات روشنائى با نور مصنوعي، براى صرفهجوئى در مصرف انرژى روشنائى گلخانههاى قابل استفاده است.