چهارشنبه, ۸ اسفند, ۱۴۰۳ / 26 February, 2025
مجله ویستا
جملهبندی در جهانگشای
در جملهسازى جهانگشاى دو چيز بيشتر از هر چيز جلب توجه مىکند، اول افراد فعل معطوف به جمع مغايب و ديگر حذف افعال به قرينهٔ فعلى که در آخر جملهٔ معطوفعليه آمده است و حذف ضماير و روابط از ماضىهاى نقلى که به تفصيل درين معنى وارد مىشويم. |
حذف فعل به قرينه از قرن پنجم بهندرت شروع مىشود، و ابوالمعالى در کليله آن را بسط داده است. اما در جهانگشاى کار اين معنى به افراط کشيده است و فعلها را بدون قرينه نيز حذف مىکند، مثال: |
'و خواسته خان ختاى ازيشان مىخواسته، و مىگرفته، و پوشش از جلود کلاب وفارات و خورش از لحوم آن و ميتهاى ديگر و شراب از البان بهايم و نقل از بار درختى به شکل ناژ که فستوق گويند' ج ۱ ص ۱۵ 'در شهر ندا در دادند و سخن او تبليغ' ج ۱ ص ۵۳: يعنى تبليغ کردند. |
حذف جزء نخستين از فعل مرکب خاصه که از افعال مقاربه باشد يعنى فعلى که با خواستن ترکيب شده است، مثال: 'هماى اقبال چون آشيانهٔ کسيرا مأوى خواهد ساخت و صداى ادبار آستانهٔ ديگرى را ملازمت نمود' ص ۱۴ ج ۱ - که 'چون' و 'خواهد' در جملهٔ ثانى حذف شده است. |
حذف بىقرينه در مقام حال، مثال: 'زنجيرى در ميان آب کشيده بودند تا کشتىها را حايل باشد، به يک زخم بروزد و بگذشت و لشگرها از هر دو طرف با او در جنگ' ج ۱ ص ۷۲ - يعنى در جنگ بودند. |
و گاهى در چنين موارد هم فعل را حذف مىکند هم روابط جمله را، مثال: |
'به نفس خويش به ابتدا قاصد بخارا شد و از پسران بزرگتر تولى در خدمت او و لشکر [ي] از اتراک ناپاک، که نه پاک دانند و نه ناپاک، کاس حرب را کاسهٔ چرب دانند، نوالهٔ حسام را پيالهٔ مدام پندارند، و بر راه زرنوق حرکت فرمود' ج ۱ ص ۷۶. |
درين عبارت ابتدا فعل 'بود' را پس از عبارت 'در خدمت او' بدون قرينه به اعتبار جملهٔ حاليه حذف کرده و بعد باز به قرينهٔ همان جمله عبارت: 'نيز در خدمت او بودند' را از آخر جملهٔ بعدى انداخته است (۱). |
(۱) . نظر به اينکه حذف بىقرينه در جملهٔ اخير مخل بلاغت است تصور مىکنيم عبارت جهانگشاى به غلط طبع شده باشد و اصل چنين باشد: 'در خدمت او و با لشگرى از اتراک ... بر راه زرنوق حرکت فرمود' و هرگاه اختصاص اين لشگر کذائى را خواسته باشد به تولى داده باشد عبارت چنين است: 'در خدمت او با لشگرى از اتراک ... بر راه زرنوق حرکت فرمود' ... فتأمل. |
مثال ديگر: 'شخصى بود کمانگر و کمانهاى بد ساختى و در شهر قَراقُوُم چنان معروف که هيچ آفريده کمان او به جوى نخريدي' ج ۱ ص ۱۷۷ و گاه بدون هيچ قرينه فعلى را حذف کرده مانند: ج ۱ ص ۲۰۶ که چند فعل بىقرينه حذف شده است. |
علاوه بر حذف افعال، ضماير را هم گاهى حذف کرده است: 'هواى او به اعتدال مايل و آب را لطف باد شمال شامل و خاک را به قوّت اطراب خاصيت آتش باده حاصل' ج ۱ ص ۹۰ و گاه واو عطف حذف مىشود: 'ايشان غافل از آنچ در جهان چه فتنه و آشوبيست (۲). خاص و عام خلايق از دست زمانه درچه لگدکوب' ص ۹۸ و حذف واو عطف مکرر ديده شده است و حال آنکه در قديم چنين رسمى نبوده است جز در مواردى خاص که متن از آن جمله نيست. |
(۲) . حذف واو عطف در اين مورد شايد حمل به غلط مطبعه شود ولى مسلمست که در اين عبارت 'آنچ' بهجاى 'آنکه' آمده و در آخر جمله ضمير 'اند' را به قرينهٔ 'است' حذف کرده است. |
و از جمله تازگىهائى که در جملهسازى دارد يکى نوعى از صنعت التفاتست که غالباً موجب رکاکت يا ضعف تأليف مىشود و آن استعمال صيغههاى مختلف است از افعال در محل فعل ماضى از قبيل: 'اين مسخره را انديشهٔ سفرى افتاد، نه راحله و نه زاد، او را حريفان به اتفاق تَوزيعى کردند، و درازگوشى خريد تا روان شد، بعد از سهسال در بازار مىروم خواجهاى را مىبينم با خيل و خيول (ظ: خَوْل به معنى خدمتکار) (کذا) و بِقال و جِمال ... چون مرا بديد حالى از اسپ پياده شد و ترحيبى کرد' ج ۱ ص ۱۸۵، که يا بايستى همهٔ فعلها را به صيغهٔ مضارع مىآورد يا به صيغهٔ ماضى و اينجا به خلاف مرکّبسازى غريبى شده است! |
مثال ديگر که سوء تأليف در آن روشنست: 'سر قويتى بيکى (نام شخصى است) او را ... جامه و بغتاغ فرستاد و باتو (نام شخصى است) هم بر آن منوال استمالت و دلگرمى داده و به مواعيد خوب مستظهر گردانيده و بر آن جملت اشاره رفته (؟) که مصالح ملک بر قرار متقدم اغول غايمش (نام شخصى است) با ارکان دولت مهمل نگذارد، و به لوازم آن قيام مىنمايد (به صيغهٔ خبرى و به معنى التزامى يعني: بنمايد) و چون مراکب لاغراند (يعنى لاغر بودند) به نفس خوش در اَلاقماق (نام محلي) مقام رفت (يعنى باتو در الاقماق مقام کرد) و تمامت اولاد و امرا را اعلام رفته است (يعنى اعلام رفت از جانب باتو تا در آلاقماق حاضر شوند) تا بدين مقام حضار شوند' ج ۱ ص ۲۱۷. |
بعضى جملهها هست که فاعل او معلوم نيست از جمله اين مثال: 'حکايت زرقاء يمامه' است که کوشکى مرتفع ساخته بود، و حدّت نظر او به غايتى که اگر خصمى قصد او پيوستى از چند منزل لشگر ايشان را بديدى و دفع و منع ايشان را مستعد و وشکرده (۳) شدى و خصمان را از وجز حسرت بهدست نبودى و هيچ حيلت نماند که نکردند، فرمود تا درختها با شاخها ببريدند و هر سوارى درختى پيش گرفتند و زرقا مىگويد عجب چيزى مىبينم، شبه بيشهاى در حرکت روى به ما دارند' چ ۱ ص ۷۸ - و اين قصه سخت معروفست و طبرى و ديگر مورخان آوردهاند و زرقا خواهر رياح از مردم طسم بوده است، و در قبيلهٔ جَدِيس به شوهر رفته و حسّانبنتبع از ملوک يمن با يمامه که در دست جديس بود جنگ داشت و او است که فرمان داد تا هر يک از لشگريان او درختى برگرفته در پيش دارند الى آخرالقصه (طبرى ج ۲ ص ۳۸ طبع قاهره) و مؤلف جهانگشاى اين حکايت را با بسى مسامحه نقل کرده و درين قسمت که 'فرمود تا درختها ببريدند' نيز سوء تأليف به خرج داده و نگفته است که چه کس فرمود، و فاعل را نياورده است يا نسخهٔ مطبوعه غلط است و الله اعلم. |
(۳) . وشکرده در اصل نسخه شکرده است - شگرده و وشگرده به معنى چالاک و مستعد و به معنى حامى چالاک و اول ار ما اين لغت را در چهارمقاله ديديم (ج ۲ ص ۳۰۲) و ظاهراً 'شگرد' که در لفظ عوام ديده مىشود که گويند 'فلانى شگردش اينست' يا گويند 'شگرد کار در دستش نيست' ازين لغت مأخوذ باشد که در سير تطور صورت و معنى او گرديده و به حالت افتاده است. |
گاهى در عبارات تکرارهاى بىمورد دارد مانند: 'و هر کس از پادشاهزادگان و نوينان به طرفى نامزد گشتند، و به اطراف شرق و غرب و جنوب و شمال نامزد شدند' ج ۱ ص ۱۵۷ - و جملهٔ 'نامزد شدند' با مقدمات آن بدون ترديد تطويل بلاطايل است - ديگر: 'او را کيوکخان نام نهادند ... و دعاها گفتند و بعد از آن بر عقب آن بيرون بارگاه آمدند و سه نوبت آفتاب را زانو زدند' ص ۲۰۷ - که با بودن (بعد از آن) ديگر (بر عقب آن) چه موردى دارد؟ |
ديگر: جواب تذکره را که آورده بودند ... جواب نوشتند' ص ۲۱۳ |
ديگر: 'مطوقات با فاختگان عشقبازىها باخته و بلبلان با چکاوک اين غزل ساخته' ج ۱ ص ۲۰۴، و ازين قبيل رکاکتها در جهانگشاى کم نيست. |
و گاه براى رعايت جناس کلماتى آورده است که موجب سماجت و تَعَسُف شده: 'يَزَک صباح، تُرک رواح را خونآلود بگذاشت' ج ۱ ص ۲۰۸ - معلوم نيست به چه مناسبتى رواح را به ترک تشبيه کرده است و اين استعارت از چه روى نزد او مطلوب افتاده، جز اينکه قصدش جناس تُرک با يَزَک بوده است، مثال ديگر: 'چون نزديک شد که مسّ آفت که از بُعد مَسافت حاصل شود به قرت خجاورت مندفع گردد' ص ۲۰۳ - 'دل او از خوف ذُلّ بدو نيم شد و بَر وى روى رآى و تدبير، با ظهور تقدير مکتوم گشت، از دروازه به شيب آمد و به سبب آن تشتت با اهل شهر راه يافت' (جلد يک سبکشناسى بهار، ص ۱۰۰) - باز در صفت خوارزم گويد: 'اين نام ناحيت است و نام اصلى (کذا) آن جرجانيه است (نام اصلى خوارزم از عهد ورود اريان به اين سمت (خوارزمي) بوده است که خوارزم باشد و ظاهراً اينجا مرادش نام قصبه يا بلدهٔ خوارزم باشئ که جرجانيه مىگفتند) ... اَکناف آن اکتاف اشراف دهر را حاوى شده و اطراف آن طِراف روزگار را ظُروف آمده، مغانى آن به انواع انوار معانى روشن و رباع و بقاع آن به آثار اصحاب اقدار گلشن ... الخ' (جلد يک سبکشناسى بهار،ص ۹۶) و ازين دست هرچه بخواهيد بهکار برده است و از حرص مجانست لفظ به مجانبت معنى دچار خورده! ... |
گاه عباراتى از لحاظ سجع آورده است که به فارسى شبيه نيست، مثال: 'با لشگرى چون حوادث زمان بىپايان، پر شده از عداد ايشان کوه و بيابان' ... 'بلکه شره و حرص هر روز در زيادت است ... و پند اين گوياى نه بزفان مانع نه، و نصيحت او را در گوش عقل، قبول، رداع نه (جلد۱ سبکشناسى بهار، ص ۲۱۶) و ترکيب 'گوياى نه بزفان' در اين عبارت ترکيب غريبى است و همچنين 'در گوش عقل، قبول، رادع نه' عبارات دشخوار و معقدى است و لفظ 'قبول' حشو عجيبى ... مثال ديگر 'تا بدانند که نسيم او با سموم نه موازى است و نفع او نه با ضر محاذي!...' (جلد ۱ سبکشناسى بهار، ص ۹۶) و گاه به مناسبت سجع الفاظ سوقى آورده، مثال: 'و بعد از آن بِجِرگ، حَشَريان را تَحَرُک دادند' (جلد ۱ سبکشناسى بهار، ص ۹۹) که به مناسبت تحرک کلمه بجرک را آورده، يعنى دستهٔ جمع ... |
و گاه لغات غريب و وحشى از نظر جناس و جمع آورده است مثال: |
'ذباب و ذئاب را از صدور صدور جشن ساختند، عقاب بر عقاب از لحوم غيد عيد کردند. نسور، سوراز نحور ترتيب دادند' (جلد ۱ سبکشناسي، ص ۱۴۰) ... 'دور از خوبى ... دور شد، قصور ... بر پاى قصور افتاد ... صفوف بقاع قاعا صفصفا گشت' (جلد ۱، ص ۱۴۰). |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست