جمعيت روستائى ايران براساس سرشمارى عمومى سال ۱۳۷۵ برابر ۲۳۰،۲۶۲،۲۹۳ نفر بوده است که ۳۰/۳۸ درصد کل جمعيت ايران را تشکيل داده و مشتمل بر گروهها و قشرهاى اجتماعى و شغلى متعددى است. مىتوان آنها را بهطور کلى از نظر وضع مالکيت زمين به دو قشر متمايز از هم کشاورزان (هقانان با زمين) و خوشنشينان روستائى (دهقانان بىزمين) تقسيم کرد. هر کدام از اين دو قشر اجتماعى روستانشين خود به گروههاى کوچکترى تقسيم مىشوند.
|
|
|
|
کشاورزان يکى از مهمترين گروههاى اجتماعى جامعه روستائى ايران را تشکيل مىدهند از ويژگىهاى اين گروه استقرار کامل بر روى زمين است و گروه کثيرى از خانوادههاى اين قشر اجتماعى قبل از اصلاحات ارضى رعيت يا زارع صاحب نسق زراعى بودند که براساس عوامل پنجگانه زراعى (زمين ـ آب ـ گاو ـ بذر و نيروى انسانى) در زمين ارباب زراعت مىکردند و پس از برداشت محصول به نسبت عوامل زراعى مذکور؛ محصول زراعى ميان آنها و مالک تقسيم مىشد که ميزان آن برحسب در اختيار داشتن يک يا چند عامل زراعى از يکپنجم تا سهپنجم در نوسان بود (در قسمت مربوط به روابط مالک و زارع در اين زمينه به تفصيل سخن رفته است). و بقيه محصول که از چهارپنجم تا دوپنجم تغيير مىکرد به مالک تعلق داشت. پس از اصلاحات ارضى رعيتها براساس نسق زراعى مقدار زمين را که به زير کشت مىبردند مالک شدند و اين امر براساس قانون صورت گرفت. اکنون دهقانان صاحب زمين از جمله خرده مالکين ده هستند که ميزان آنها برحسب مناطق زراعى مختلف ايران وضع متفاوتى دارد.
|
|
گروهى از خرده مالکان روستائى از بازماندگان مالکان سابق هستند که در دوران بزرگ مالکى (ارباب ـ رعيتى) هم از قشر خرده مالکان بهشمار مىرفتند و داراى خصوصيات ممتازى بودند، بهطور عمده علاوه بر زراعت به صيفىکارى، باغدارى و دامدارى اشتغال داشتند و زندگى آنها به نسبت مرفه بود و از لحاظ اقتصادى با ديگر روستائيان تفاوت داشتند ولى از نظر فرهنگى ميان آنها و ديگر دهنشينان تفاوتى وجود نداشت. خرده مالکان قديمى همچنان در پايگاه اجتماعى بالاى ده قرار دارند و از جمله دهقانان مرفته رو به بالا را تشکيل مىدهند ولى در بسيارى موارد مورد تعدى و فشار مالکين بزرگ قرار داشتند و گاه در برابر مالک بزرگ با ديگر دهقانان همدست مىشدند.
|
|
اکنون کشاورزان از لحاظ وضعيت اقتصادى و ميزان زمين زير کشت به سه گروه متمايز از هم تقسيم مىشوند. کشاورزان مرفه ـ کشاورزان ميان حال و کشاورزان خردهپا.
|
|
|
کشاورزان مرفه گروه کوچکى از بهرهبرداران خانوادگى را تشکيل مىدهند. بعضى از خانوادههاى اين قشر روستائى از خرده مالکانى هستند که در نظام ارباب ـ رعيتى و زمان بزرگ مالکى صاحب زمينهاى کوچکى در ده بودند و در کنار رعيتها بهکار کشاورزى اشتغال داشتند و از نظر اينکه مالک زمين بودند، در جامعه ده از حيثيت اجتماعى بالائى برخوردار بودهاند. گاه رعيتها به آنها ارباب اطلاق مىکردند ولى آنها از فرهنگ روستائى پيروى مىنمودند و از اين لحاظ با ديگر روستانشينان در يک سطح قرار داشتند.
|
|
بعضى از افراد گروه کشاورزان مرفه از جمله زارعان صاحب نسق زراعى بودند که زمين نسق آنها به نسبت بيشتر بوده است و با اجراء قوانين ارضى صاحب همان اراضى وسيع نسق خود شدهاند. اندازهٔ اراضى کشاورزان اين قشر در مازندران بين ۱۰ تا ۲۰ هکتار و گاهى کمى بيشتر از آن در نوسان است ولى در ديگر مناطق بهويژه در مناطق نيمه خشک و کمآب شايد تا ۱۰۰ هکتار تغيير مىکند (۱).
|
|
(۱) . قشربندى اجتماعى در هر ده بهگونهاى است که ويژگى خاص خود را دارد و با ساختار اقتصادى ـ اجتماعى همان ده در ارتباط است و آن را از روستاى ديگر متمايز مىسازد.
|
|
گروهى از کشاورزان مرفه همان سوداگران روستائى سابق هستند که از طريق سلفخرى، رباخوارى، فروش کالاهاى مورد نياز روستائيان و سود فراوانى که از طريق معاملهگرى و خريد و فروش عايد آنها مىشد، توانستند اراضى دهقانان را خريدارى کنند و اکنون جزو کشاورزان مرفه بهشمار مىروند.
|
|
کشاورزان مرفه در بهرهبردارى از اراضى زراعى خود از کارگران مزدبگير هم استفاده مىکنند و برحسب وسعت اراضى زراعى آنها ۲ تا ۳ کارگر بهطور روزمزدى يا قراردادى (فصلى يا دائمى) استخدام مىکنند.
|
|
کشاورزان مرفه بخشى از محصول مازاد خود را به بازار عرضه مىکنند و با فروش محصولات مازاد بر مصرف خود نياز خود را نسبت به کالاها و محصولات شهرى تأمين مىکنند.
|
|
کشاورزان مرفه بر اثر داشتن اراضى وسيعتر از پايگاه اجتماعى بالائى در جامعه ده برخودار هستند و اغلب در رأس هرم قدرت ده قرار مىگيرند و در زمينههاى سياسى ـ اجتماعى ـ اقتصادى نقش تصميم گيرنده دارند. سازمانهاى اجتماعى ـ اقتصادى و عمرانى ده زير نفوذ آنها است و سهم بيشترى از کمکهاى مالى، خدماتى و رفاهى را به خود اختصاص مىدهند.
|
|
اين قشر از کشاورزان با استفاده از فعاليتهاى زراعى و اراضى وسيعتر و بهدست آوردن درآمد بيشتر و سرمايهگذارى در زمينههاى توليد، حمل و نقل، خريد و فروش و دکاندارى درآمد خود را افزايش مىدهند. مانند سوداگران روستائى در زمينههاى خريد و فروش و معاملهگرى فعاليت مىکنند و بخش قابل توجهى از سرمايه روستائى را در کنترل خود دارند.
|
|
کشاورزان مرفه بهطور عمده در روستاهاى بزرگ زندگى مىکنند. چون روستاهاى بزرگ معمولاً در مجاور بازارهاى محلى يا بازارهاى بزرگ قرار دارند، آنها از طريق عرضه و فروش محصول در بازارها و مبادلات اقتصادى همواره زمينه رشد را داشتهاند. از لحاظ وضع مسکن داراى تسهيلات و رفاه بيشترى هستند، تعداد افراد باسواد خانوادههاى آنها بهطور نسبى از ديگر گروههاى روستائى بيشتر است. به شهر رفت و آمد بيشترى دارند و تعداد بيشترى از اعضاء خانوادههاى آنها در دانشگاه مشغول تحصيل هستند و همچنين در سازمانها و مؤسسات شهرى در مشاغل غيرکشاورزى فعاليت دارند. خانوادههاى کشاورزان مرفه از وسائل و تسهيلات ارتباطى برخوردار هستند، اغلب يک يا دو اتومبيل شخصى و وانت در اختيار دارند، در سالهاى اخير برخى از آنها سکونتگاههاى دوگانه شهرى و روستائى برخوردار هستند و در ميان آنها فعاليت اقتصادى متنوعتر است و علاوه بر فعاليت در زمينه زراعت، دامدارى، باغدارى و صنايع دستى در خريد و فروش و توليدات صنعتى بهطور گسترده کار مىکنند و در ميان آنها چند زنى کم و بيش معمول است.
|
|
زنان خانواده کشاورزان مرفه عمدتاً خانه دارند و کمتر در توليدات کشاورزى نقش دارند.
|
|
|
کشاورزان ميان حال (متوسط)
|
|
کشاورزان ميان حال (متوسط) وسيعترين گروه اجتماعى جامعه روستائى را تشکيل مىدهند، ميزان زمين زراعى آنها در مناطق مختلف ايران برحسب شرايط جغرافيائى متفاوت است، از حدود ۱ تا ۳ هکتار در مازندران و گيلان و تا حدود ۲۰ هکتار در مناطق نيمه خشک نوسان دارد.
|
|
کشاورزان ميان حال اغلب بهعلت کمى درآمد از فعاليتهاى زراعى به دکاندارها، نزولخوارها و سلفخران بدهکار هستند و در فصول غيرزراعى مانند کارگران روستائى به شهرها مهاجرت مىکنند.
|
|
بعضى از خانوادههاى اين گروه از کشاورزان خاصه در مناطق برنجخيز ايران به هنگام کشت و برداشت و مواقع شدت کار، از کارگران براى نشاءگرى و دروگرى بهطور موقت استفاده مىنمايند.
|
|
پارهاى از آنان که اضافه محصول دارند براى فروش به بازار عرضه مىکنند و در مقابل از کاهاى توليدات شهرى نياز خود را برطرف مىسازند. اينان در اغلب موارد دهقانان مرفه را در انجام امور ده همراهى مىکنند و از حمايت آنان نيز برخودار هستند. زنان اين گروه به نسبت بيشترى در توليدات کشاورزى نقش دارند ولى کمتر از زنان کشاورزان خردهپا، تنوع شغلى دارند.
|
|
|
کشاورزان خردهپا به گروهى از جمعيت کشاورز اطلاق مىشود که ميزان زراعى آنها کمتر از يک هکتار در مناطق مازندران و گيلان و تا حدودى ۵ هکتار در ديگر مناطق ايران نوسان دارد. اينان از زمين زراعى براى تأمين معاش خانواده خود استفاده مىکنند و اغلب توليدات زراعى آنها نمىتواند نيازهاى مصرفى خانواده خود را تأمين کند. مجبور هستند به کارهاى ديگرى اشتغال ورزند و براى تأمين معاش به شهرها مهاجرت مىکنند. دهقانان خردهپا عموماً براى تأمين نيازهاى خانواده توليد مىکنند و همين نياز نوع توليد آنها را مشخص مىکند، بهعبارت ديگر تحتتأثير بازار قرار ندارند. اينان کمتر از ابزار و وسايل جديد کشاورزى در توليد استفاده مىکنند، به همين جهت در توليد زراعى به همکارى يکديگر نياز دارند و شيوههاى سنتى هميارى و اشتراک مساعى همچنان گذشته در ميان آنها متداول است.
|
|
يکى از مسائل عمده زراعت در ميان کشاورزان خردهپا و کم زمين قطعهقطعه بودن يا چند پارگى زمين زراعى است. اين مسئله در مواردى با واگذارى موقت قطعات کوچک زمين به ديگر کشاورزانى که در مجاورت آن قطعه زمين وسيعترى دارند و با اخذ سهمى از محصول يا معاوضه با قطعه زمين ديگر برطرف مىشود، ولى در اين زمينه کشاورزان خردهپا و حتى کشاورزان ميان حال با دشوارىهاى زيادى مواجه هستند. گاه اين امر به خريد و فروش قطعات پراکنده مىانجامد.
|
|
دهقانان خردهپا بهعلت پاىبندى به زمين زراعى ناچار هستند در ده ماندگار شوند و در پارهاى موارد بهمنظور تأمين معاش خانواده خود براى دهقانان مرفه يا ميان حال بهطورى نصفکارى با روزمزدى کار کنند، گاهى بهعلت نياز مالى مجبور مىشوند محصول زراعى خود را پيش فروش کنند.
|
|
زنان کشاورزان خردهپا اغلب دوش به دوش مردان خود در زراعت کار مىکنند و سهم عمدهاى از توليد زراعى را برعهده دارند و گاه در غياب مردان خود کار مديريت توليد زراعى را هم بهنحو مطلوبى انجام مىدهند (۱).
|
|
(۱) . دانشجويان عزيز مىتوانند براى کسب اطلاعات بيشتر درباره دهقانان خردهپا به کتاب 'دهقانان خردهپا' نوشته خسرو خسروي، شرکت انتشارات علمى مراجعه کنند.
|
|
|
حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد جمعيت روستانشين ايران را خوشنشينان روستائى تشکيل مىدهند. اين قشر از جمعيت روستائى ايران خود به دو گروه متمايز از هم سوداگران روستائى (خرده بورژوازى ده) و کارگران روستائى تقسيم مىشوند.
|
|
|
سوداگران روستائى از گروههاى ممتاز جامعه روستائى و داراى پايگاه اجتماعى بالائى هستند و از حيثيت و اعتبار اجتماعى قابل توجهى در جامعه روستائى برخوردار هستند. اينان به کار مبادله و خريد و فروش اشتغال دارند و بسيارى از آنها در روستا صاحب کارگاهها و کارخانههاى کوچک توليدى مانند کارخانه برنجکوبي، آسياب، کارخانه پنبه پاککُنى هستند و در تهيه لبنيات مانند: ماست، کره، پنير و ديگر فرآوردههاى لبنى فعاليت دارند. سلفخران، پيلهوران و دستفروشها، دکانداران، نزولخوران و پول قرضبدهها از جمله گروههائى هستند که جزو سوداگران روستائى بهشمار مىروند.
|
|
|
کارگران روستائى از گروههاى کمدرآمد و بىچيز خوشنشين هستند، اينان بهطور عمده فاقد مهارت هستند و براى تأمين معاش به هر کارى که پيش آيد مبادرت مىورزند. در فصول زراعى بهطور روزمزدى کار مىکنند. گاه ممکن است بهطور نصفکارى بهويژه در زراعت برنج براساس قرارداد شفاهى براى خرده مالکان يا سوداگران روستائى کار کنند و پس از برداشت محصول نيمى از آن را سهم ببرند. به همين جهت گاه اصطلاح 'نصفکار' به آنها اطلاق مىشود. در پارهاى مناطق روستائى در زراعت محصولاتى غير از برنج که دشوارى کار زراعت برنج را ندارند، اغلب در برابر نيروى کار خود در توليد که يک عامل از عوامل پنجگانه زراعى را تشکيل مىدهد، از يکپنجم محصول برداشتى سهم مىبرند به همين جهت آنها را پنجيک کار هم مىگويند. کارگر روستائى در غير از فصول زراعى در ده بهر کارى که پيش آيد بهمنظور تأمين معاش اشتغال مىورزند. گاه بهطور موقت به شهرها مهاجرت مىکنند و به امور مربوط به خدمات شهرى مىپردازند يا اينکه به مشاغل کاذب ديگرى چون دستفروشي، کوپنفروشي، سيگارفروشى و کارهاى مشابه ديگرى مشغول مىشوند که نوعى بيکارى پنهان بهشمار مىرود.
|
|
کارگران روستائى بهطور عمده خاستگاه اجتماعى روستائى دارند، پس از کسب درآمدى مختصر به روستاى خود باز مىگردند.
|
|
در روستاهاى مازندران به آنها اکاره (AK-Kare) مىگويند که در نشاگرى و درو برنج بهطور روز مزدى و گاه نصفکارى فعاليت دارند؛ در آذربايجان به آنها غريبه اطلاق مىشود و در ديگر نقاط اصطلاحات مشابه ديگرى براى آنها بهکار مىرود که مبين دشوارى و سختى معيشت آنها است.
|