|
|
|
در مورد محلههاى موجود در شهرها مسئلهٔ فضاها و نواحى که از نظر آمارى همسان و همگن باشند مطرح نيست بلکه منظور 'واحدهاى اجتماعى' واقعى است که تا اندازهاى ناخودآگاه بهوجود آمدهاند و در مدت کم و بيش طولانى شکل ثابت و پايدارى به خود گرفته، هر کدام داراى محدوده و شکل معينى شدهاند اينگونه محدودهها بهنام محلههاى شهرى خوانده مىشوند. اين محلهها در حقيقت شکل مجتمعى است از گروههاى محلى که داراى يک نوع همبستگى و خصوصيات اجتماعى مشترک در داخل شهر هستند بهطورى که ويژگى هر محله برحسب مورد و مختصات اجتماعى آن را از ساير محلههاى شهرى متمايز مىسازد. به اين ترتيب در اکثر شهرهاى بزرگ از دورانهاى گذشته بخشهاى بالنسبه مشخص بهوجود آمده است که داراى نام معين و خصوصيات اجتماعى خاص هستند اين نوع محلهبندى گاه منطبق بر تقسيمبندى جغرافيائى شهر است و برحسب اين عامل هر محله نام معينى به خود مىگيرد. مانند بالا محله و پائين محله در بعضى شهرها. در شهرهاى بزرگ جهان مانند لندن و پاريس نيز بهنام مخصوص اين محلهها که از زمان گذشته باقى مانده است برخورد مىکنيم در تعريف محلههاى شهرى بايد متوجه بود که:
|
|
۱. با محدودهٔ ادارى اشتباه نشود. معمولاً محدودههاى ادارى که نواحى شهرى را از يکديگر تفکيک مىکند براى بيان واقعيت جامعهشناسى محلههاى شهرى کافى نيست، زيرا در اين ناحيهبندىها همسانى و يکنواختى داخلى محلهها چندان مورد توجه قرار نمىگيرد. معهذا مجموعهٔ مشخصات بالنسبه همگنى را مىتوان در نواحى ادارى نيز باز شناخت. اين تعريف نواحى ادارى مخصوصاً موقعى که هر ناحيه را با ساير نواحى مقايسه قابل قبول مىنمايد.
|
|
۲. محله در معناى حقيقى عبارت است از همزيستى يک گروه محلى که براساس مجاورت و همسايگى استوار بوده ساکنين آن به همين دليل داراى منافع مشترکى شدهاند. اين نزديکى مکانى و همسايگى موجب مىشود که تا حد زيادى ساکنين يک محله همديگر را بشناسند (زيرا در مراکز مختلف محله غالباً با يکديگر برخورد مىکنند). اين برخوردها غالباً اساس زندگى مشترک آنها را تشکيل مىدهد که مخصوصاً شامل:
|
|
- منافع مشترک مادى:
|
مانند سوار شدن در خطوط اتوبوس معين، خريد از مغازهها و بازارهاى محلهاى و محل کار مشترک است (مانند کسانى که در يک محله زندگى کرده در عين حال در کارخانهٔ نزديک آن نيز کار مىکنند).
|
|
- منافع مشترک معنوى:
|
استفاده از تأسيسات آموزشى و مذهبى و تفريحى مشترک (از قبيل مسجد ـ سينما ـ مدرسه و غيره...)
|
|
اين اشتراک منافع ممکن است بهتدريج صورت ابتدائى يک سازمان اجتماعى به خود بگيرد. بهوجود آمدن انجمنهاى مختلف در هر محله اهميت اساسى دارد، مانند انجمنهاى مذهبى و ورزشى و فرهنگى و يا باشگاههاى سينمائى و امثال آنکه ايجاد برخوردهاى مهم اجتماعى مىنمايد.
|
|
به اين ترتيب به مرحلهاى مىرسيم که يک نوع آگاهى نسبت به زندگى مشترک افرادى که داراى (سرنوشت مشترکى) هستند حاصل مىشود که با هم اجباراً تقاضاهاى مشترکى دارند و يا در سوانح محلى قبل از ديگران به کمک همديگر مىشتابند و خلاصه احساس تعلق خاطر مشترکى نسبت به محلهٔ خود دارند (غالباً اين تعلق خاطر در بيان 'محلهٔ ما' تجلى مىکند).
|
|
| اهميت و قدرت نسبى محلهها
|
|
سابقاً محلههاى شهر قدرت فوقالعادهاى داشتند و بين محلههاى مختلف بر سر ايجاد قدرت بيشتر رقابتهاى ممتد وجود داشت (۱). اين قدرت محلهها تابع درجهٔ تمرکز مکانهائى است که مردم به يکديگر برخورد مىکنند و مراکزى که سر و کار مردم بيشتر با آنجا است.
|
|
(۱) . اين محله که در شهرهاى کوچک و بزرگ ايران وجود داشت و سلسله قدرت اجتماعى شهرها را بهوجود مىآورد و همچنين مانند نواحى مذهبى داخل شهر پاريس در گذشته که هر کدام فقط از ۲۰۰ نفر سکنه تشکيل مىشود (منظور Paroeisse يا قلمرو کشيشها است).
|
|
هنگامى که اين مراکز در يک محدودهٔ کوچک مانند يک ميدان يا يک کوچه مجتمع باشند محله از قدرت بيشترى برخودار است ليکن غالباً اينگونه مراکز متفرق بوده و در يکجا مجتمع نمىشوند و در نتيجه قدرت محلات کمتر ظاهر مىشود. همچنين قدرت تابع ثبات و استقرار ساکنين يک محله است که خود بستگى به وضع اقتصادى و ثبات شغلى دارد: هر جا که تحرک شديد باشد انجمنهاى محلهاى فوقالعاده ضعيف و ناتوان باقى مىمانند.
|
|
قدرت هر محله همچنين تابع تجانس اجتماعى ساکنين آن است، همسانى و شباهت در نوع زندگى موجب شناسائى متقابل افراد و احساس تعلق به گروه معين مىگردد.
|
|
از طرف ديگر گروهها دائماً در حال تحول هستند يعنى بهوجود مىآيند، توسعه پيدا مىکنند و از بين مىروند. بهطور کلى موجوديت گروهها و تحرک آنها در هر محله تابع عوامل زير است:
|
|
- ايجاد مراکز مورد توجه محلهاى مانند کافهها ـ مدارس ـ سوپرمارکت و...
|
- از ميان رفتن مراکز مورد نياز مردم (مثلاً در اثر رقابت فروشگاههاى بزرگ)
|
- ايجاد راههاى عبور و مرور جديد مانند خطوط اتوبوسرانى و غيره
|
- اين دگرگونىها تصويرى از تحرک زندگى شهرى را نشان مىدهد.
|
|
| اهميت جامعهشناسى محله بهعنوان يک واحد اجتماعى
|
|
هر محله يک محيط زندگى خودمانى خاصى را که داراى مختصات اجتماعى و معنوى مستحکمى براى افراد و خانوادهها است بهوجود مىآورد زيرا:
|
|
هر محله يک اجتماع کوچک 'طبيعى' است که براى برقرار شدن روابط اجتماعى محيط بسيار مساعدى بهوجود آورده است (البته روابطى را که از حدود يک محله خارج مىشود نمىتوان ناديده گرفت) خصوصيات هر محله برحسب سطح زندگى اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى کم و بيش صورت ويژه و شکل دقيقى به خود مىگيرد.
|
|
محله سرچشمهٔ بهوجود آمدن گروههاى اجتماعى فرعى است که براى زندگى اشخاص بالغ و خيلى بيشتر براى زندگى و توسعهٔ گروههاى جوانان اهميت زيادى دارد (تشکيل گروههاى جوانان 'کانگها' معمولاً از محلههاى معينى شروع مىشود).
|