آدمیان از لحاظ توانائیهای ذهنی تفاوتهائی با یکدیگر دارند. این تفاوتهای تا چه اندازه ناشی از ژنهای خاصی است که از راه توارث به ما میرسد تا چه حدودی حاصل محیط پرورشی ما است؟ مسئلهٔ محیط در برابر توارث در ارتباط با بسیاری از جنبههای رفتار آدمی مورد بحث قرار گرفته، اما بیشتر بر مبحث هوش متمرکز بوده است. بسیاری از صاحبنظران اتفاقنظر دارند که دستکم جنبههائی از هوش ارثی است، لیکن در مورد سهم نسبی توارث و محیط همداستان نیستند.
اکثر شواهد مربوط به ارثی بودن هوش حاصل مطالعاتی است که در آنها همبستگی بین هوشبهرهای افرادی که به درجات متفاوت خویشاوندی نسبی با یکدیگر داشتهاند. بررسی شده است. خلاصه نتایج تعداد زیادی از اینگونه بررسیها را در جدول مطالعات تباری هوش نشان دادهایم.
جدول مطالعات تباری هوش
خلاصهای از ۱۱۱ تحقیق شناسائی شده در ادبیات جهان در مورد شباهت افراد خانوادهها از لحاظ میزان هوش. دادهها میانگین ضرایب همبستگی بین نمرههای هوشبهر افرادی را که با هم به درجات مختلف نسبت خانوادگی دارند نشان میدهد. روند این همبستگیها بهطور کلی حاکی از آن است که هر اندازه میزان ژنهای مشترک بین اعضاء خانواده بیشتر باشد حد متوسط همبستگی بین هوشبهرهای آنان نیز بیشتر خواهد بود (نقل از بوژرد ـ Bouchard و مک گیو ـ Mc Gue ،۱۹۸۱).
نسبت خانوادگی
همبستگی
- دوقلوهای یکتخمکی:
پرورشیافته در یک محیط
پرورشیافته در محیطهای جداگانه
۰/۸۶
۰/۷۲
- دوقلوهای دوتخمکی:
پرورشیافته در یک محیط
۰/۶۰
- برادرها و خواهرها:
پرورشیافته در یک محیط
پرورشیافته در محیطهای جداگانه
۰/۴۷
۰/۲۴
والدین و فرزندان
۰/۴۰
والدین و فرزندخواندهها (adopted children)
۰/۳۱
عموزادهها، عمهزادهها، دائیزادهها و خالهزادهها
۰/۱۵
بهطور کلی هر چه خویشاوندی نسبی بین افراد نزدیکتر باشد، شباهت بیشتری نمرههای هوش آنها دیده میشود. حد متوسط ضریب همبستگی بین هوشبهرهای والدین و فرزندان طبیعی آنان ۵۰/۰، و بین والدین و فرزندخواندههای آنان در حد ۰/۲۵ است. دوقلوهای یک تخمکی بهدلیل آنکه از تخمک واحدی بهوجود آمدهاند از لحاظ وراثت دقیقاً همانند هستند و همبستگی بین هوشبهرهای آنان در سطحی بسیار بالا یعنی در حدود ۹۰/۰ است. همبستگی بین هوشبهرهای دوقلوی دوتخمکی (دوقلوهائی که از باروری تخمکهای جداگانه بهوجود میآیند و شباهتی بیش از خواهر برادرهای معمولی به یکدیگر ندارند) در حدود ۵۵/۰ است.
هر چند عوامل تعیینکنندهٔ ارثی هوش بسیار نیرومند هستند، اما نتایج ارائه شده در جدول مطالعات تباری هوش نشانگر آن است که محیط نیز در این میان نقش مهمی دارد. توجه کنید که وقتی فرزندان خانواده در محیط خانوادگی واحدی رشد میکنند شباهت بیشتری در هوشبهرهای آنان دیده میشود. مطالعات دیگری نشان دادهاند که توانائی ذهنی فرزندخواندها بالاتر از برآوردهائی است که بر مبنای میزان توانائی والدین طبیعی آنان بهدست میآید (اسکار ـ Scarr و واینبرگ ـ Weinberg ،۱۹۷۶). پس مسلم است که محیط نیز تا حدودی بر هوش اثر میگذارد.
بر مبنای دادههائی از آنگونه که در جدول مطالعات تباری هوش آمده میتوان برآورد کرد که چه بخش از تغییرپذیری نمرهها ناشی از محیط و چه بخشی از آن حاصل توارث است. چندین روش این محاسبه این برآوردها در دست است که رایجترین آنها مقایسهٔ تغییرپذیری یک صفت در دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی است. برای این کار نخست باید دو کمیت را برآورد کرد:
۱. مقدار کل تغییرپذیری ناشی از توارث و محیط (V t) براساس تفاوتهائی که دوقلوهای دوتخمکی دیده میشود.
۲. مقدار تغییرپذیری ناشی از محیط (V E) براساس تفاوتهای مشخود بین دوقلوهای یک تخمکی. تفاوت این دو کمیت برابر تغییرپذیری ناشی از عوامل اراثی (V G) است. بهره توارثپذیری (heritability ratio) و بهعبارت کوتاهتر، توارثپذیری (H) عبارت است از خارج قسمت تغییرپذیری نسبی بر تغییرپذیری کل:
H = V G / V T
به گفتهٔ دیگر، توارثپذیری، بخشی از تغییرپذیری یک صفت در یک جمعیت مشخص است که میتوان آن را به تفاوتهای ارثی نسبت داد. تغییرات توراثپذیری بین صفر تا ۰/۱ است. وقتی دوقلوهای یک تخمکی بیش از دوقلوهای دوتخمکی به هم شباهت داشته باشند، مقدار H به ۰/۱ میل میکند، و در مواردی که میزان شباهت دوقلوهای یک تخمکی به اندازهٔ شباهت دوقلوهای دوتخمکی باشد، مقدار H به صفر نزدیک میشود.
بهجای مقایسهٔ دوقلوهای یک تخمکی یا دوقلوهای دوتخمکی، روشهای دیگری نیز برای برآورد بهر توارثپذیری وجود دارد. نظریهای که اساس اینگونه برآوردها است از حوصلهٔ این بحث خارج است و در این مورد خواننده میتواند کتابهای وارثشناسی مراجعه کند. در اینجا کافی است اشاره کنیم که H آن بخش از پراکنش (واریانس) مشاهده شده در یک جمعیت را میسنجند که ناشی از تفاوتهای ارثی است. باید توجه داشت که H مربوط به جامعهای از فرد است نه یک فرد معین. مثلاً در مورد قد افراد مقدار H برابر ۹۰/۰ است، این بدان معنی است که ۹۰ درصد پراکنش اندازههای قد افراد یک جامعه ناشی از تفاوتهای ارثی و ۱۰ درصد آن مربوط به تفاوتهای محیطی است. (معنی این گفته آن نیست که فردی که قدش ۱۸۰ سانتیمتر است ۱۶۲ سانتیمتر آن معلول عوامل ارثی و ۱۸ سانتیمتر آن ناشی از عوامل محیطی است). در بحث از هوش اغلب به خط H را شاخص بخشی از هوش یک فرد میدانند که ناشی از وارثت است. اطلاق چنین معنائی به H نادرست است.
مطالعات مختلف برآوردهای متفاوتی از بهر توارثپذیری هوش بهدست دادهاند. بعضی محققان مقادیر بالائی تا ۸۷/۰ و برخی دیگر مقادیر پائینی تا ۱۰/۰ و گزارش کردهاند. در مورد دادههائی که در جدول مطالعات تباری هوش آمده، برآورد H برابر ۷۴/۰ است. این تفاوت چشمگیر بین برآوردهای توارثپذیری گویای این واقعیت است که در این پژوهشها متغیرهای کنترلنشدهای راه یافتهاند که به شیوههای ناشناختهای برنتایج اثر گذاشتهاند. باید به این نکته توجه داشت که پژوهش در زمینهٔ توراثپذیری متکی بر آزمایشهای کنترلشده و دقیق آزمایشگاهی نبوده بلکه کلاً مطالعات میدانی بودهاند. در این پژوهشها غالباً هر جا افراد را یافتهاند همانجا آنها را مورد مطالعه قرار دادهاند. غالباً متغیرهای کنترلشده بر مطالعات میدانی اثر میگذارند و مخصوصاً هنگامی بیشتر ایجاد شبهه میشود که محققان مختلف به نتایج متفاوت میرسند.
چیزی که مسئله را پیچیدهتر میکند این است که مفروضاتی که ارزیابی توارثپذیری بر آنها متکی است در همهٔ موارد صادق نیستند. مثلاً در تحقیقات مربوط به دوقلوها چنین فرض میشود که دوقلوهای پرورشیافته در یک محیط، اعم از دوقلوهای یک تخمکی یا دوتخمکی تجارب محیطی یکسان دارند. اما ممکن است چنین فرضی صحت نداشته باشد. دوقلوهای یک تخمکی بیش از دوقلوهای دو تخمکی به هم شباهت دارند و این امر سبب میشود که والدین و سایر افراد در برابر دوقلوهای یک تخمکی بیش از دوقلوهای دوتخمکی به شیوهٔ یکسان رفتار کنند (مثلاً برای دوقلوهای یک تخمکی بیشتر لباسهای مشابه تهیه میکنند تا برای دوقلوهای دوتخمکی).
با توجه به اینکه هنوز تحقیقات کنترل شدهٔ دقیقی در این زمینه صورت نگرفته، نمیتوان برآورد پایانی از توارثپذیری بهدست آورد. در اینکه وراثت بر هوش اثر میگذارد شکی نیست، هنوز نمیدانیم که میزان این تأثیرات تا چه اندازه است. تأثیر این عامل احتمالاً کمتر از آن است که برخی محققان ادعا کردهاند (مثلاً، نگاه کنید به جنس، ۱۹۸۰)، اما برخلاف ادعای برخی منتقدان این پژوهشها (مثلاً، کمین ـ Kamin، ۱۹۷۶) در حد صفر نیست. به احتمال زیاد، توانائی ذهنی را تعدادی ژن تعیین میکنند که اثر انفرادی آنها جزئی است ولی حالت تجمعی دارد. هر گاه فقط ژنهای معدودی، مثلاً ۵ تا ۱۰ جفت ژن در این کار دخالت داشته باشند ترکیبات احتمالی آنها چیزی شبیه منحنی به هنجار نمرههای هوشبهر بهدست خواهد داد که گسترهٔ وسیعی از توانائی ذهنی را، حتی در میان افراد یک خانواده، امکانپذیر میسازد (بوچرد، ۱۹۷۶).