|
|
يک عفونت تبدار عمومى حاد است که با تب طولاني، درد شکم، اسهال يا يبوست، دليريوم، Rose spot و بزرگى طحال مشخص مىشود. چون اين بيمارى ممکن است توسط سرووارهاى متعددى ايجاد شود (سالمونلا تيفي، سالمونلا پاراتيفى A، سالمونلا پاراتيفى B و گاهى سالمونلا تيفى موريوم)، بنابراين بسيارى از پزشکان ترجيح مىدهند که از اصطلاح تب رودهاى استفاده کنند؛ گرچه اين نام نامتناسب است ولى بهطور کل هنوز تب تيفوئيدى بهترين اصطلاح است.
|
|
تب تيفوئيدى همچنان يک مشکل عمدهٔ بهداشت جهانى است و براساس اطلاعات سازمان بهداشت جهانى درحدود ۱۷ ميليون مورد ابتلاء در سال و بهتقريب ۶۰۰،۰۰۰ مورد مرگ رخ مىدهد.
سالانه حدود ۷ ميليون مورد فقط در جنوب و شرق آسيا رخ مىدهد.
|
|
|
بسته به تعداد ميکروب واردشده و وضعيت دفاعى ميزبان بين ۳ تا ۶۰ روز گزارش شده است (متوسط ۱۰ تا ۱۴ روز). بيمارى ممکن است خفيف و کوتاهمدت باشد ولى در برخى موارد نيز عفونت حاد همراه با انعقاد داخل عروقى منتشر و درگيرى سيستم اعصاب مرکزى بهسرعت منجر به مرگ بيمار مىشود.
|
|
علامت مهم تب تيفوئيدى تب طولانى و مداومى است که در بيماران درمان نشده ۴ تا ۸ هفته طول مىکشد. بدون درمان تب که در هفتهٔ اول به صورت پلکانى بالارفته، در هفتهٔ دوم و سوم بهصورت دائم درآمده و در هفتهٔ چهارم به صورت Lysis پائين مىآيد، ولى ضعف و کاهش وزن و ناتوانى براى ماهها باقى مىماند، ولى با درمان مناسب، تب در روز سوم تا پنجم بيمارى برطرف مىشود؛ هرچند که شدت بيماري، طول دورهٔ بيمارى قبل از مراجعه، سن و وضعيت ايمنى ميزبان، روى پاسخ به درمان پادزيستى (آنتىبيوتيکي) تأثير مىگذارد. در کشورهاى بومى (آندميک) شيوع سالمونلا تيفى مقاوم به داروهاى مختلف (MDR) در حال افزايش است. اين بيماران، بيمارى شديدترى داشته و توکسيک بهنظر مىرسند و ميزان مرگومير آنها سهبرابر گونههاى ديگر است.
|
|
حدود ۱۲ تا ۱۶% بيماران مبتلا به تب تيفوئيدى بدون درمان فوت مىکنند که در بيشتر موارد بهعلت عوارض بيمارى در هفته اول و سوم بيمارى است. ولى با درمان مناسب مرگومير کمتر از ۱% است.
|
|
ناتوانى ناشى از تب تيفوئيدي، بهوجود آمده از عوارض آن است که به پنج دسته تقسيم مىشود:
|
|
- ثانويه به آنتروتوکسين (زهر خونى)
|
|
- ثانويه به ضايعههاى معدهاى - رودهاى
|
|
- ثانويه به طولانى و شديد بودن بيمارى
|
|
- ثانويه به رشد و تداوم باسيل تيفوئيد (عود، عفونت موضعى مثل مننژيت، اندوکارديت، استئوميليت، اندرآرتريت و مزمنشدن بيمارى)
|
|
- ثانويه به درمان (واکنشهاى حساسيت داروئي، سرکوب مغز استخوان، کريزتوکسيک)
|
|
حدود ۳ تا ۵% بيماران بهمدت زيادى حامل بدون علامت مىشوند و برخى از آنها در صورت عدم درمان تا آخر عمر بهصورت حامل باقى مىمانند. بسيارى از حاملان سابقهٔ ابتلاء به تب
تيفوئيدى را نداشته و احتمال مىرود دچار يک عفونت خفيف شده باشند که تشخيص داده نشده است.
|
|
| نحوه انتقال بيمارى و دوره قابليت سرايت
|
|
در عفونتهاى سالمونلائي، راه انتقال اصلى راه دهانى - مدفوعى است و اين انتقال از طريق خوردن آب يا غذاى آلوده به مدفوع يا ادرار فرد بيمار صورت مىگيرد. منبع اصلى عفونت درجامعه، ناقلان بدون علامت و بيماران در طى دورهٔ نقاهت يا بيمارى فعال هستند که ۱۰۶ ارگانيسم در هر گرم مدفوع دفع مىکنند. تزريق ارگانيسم ازطريق سياهرگها نيز در موارد تزريق پلاکت رخ داده است. راه ديگر انتقال ازطريق وسايل فيبراپتيک استريلنشده در بيمارانى مىباشد که تحت اندوسکوپى قسمتهاى فوقانى دستگاه گوارش قرار مىگيرند. انتقال ازطريق هوا بهندرت ديده مىشود.
|
|
سالمونلاهاى غيرتيفوئيدى بهتقريب از بيشتر ردههاى حيوانى جدا شدهاند که شامل ماکيان، دام، لاکپشت، سگ و گربه، ميمون، موش، مار و ... مىباشند. انسان بهتقريب هميشه از راه خوردن غذا يا آشاميدن مايعهاى آلوده مبتلا مىشود. انتقال از طريق تماس مستقيم يا استنشاق تحت شرايط بهکلى غيرعادى ايجاد مىشود. زيرا گاهى سالمونلاها در دستگاه تنفس فوقانى وجود داشته و سبب انتشار تنفسى ارگانيسم مىشوند. ماکيان و فرآوردههاى آنها بهخصوص تخممرغ مهمترين منشاء عفونت انسانى بوده، باعث حدود نيمى از اپيدمىهاى مشترک مىشوند. در مرغانى که تخمدان آلوده دارند، ممکن است ارگانيسم به درون زرده نفوذ کند. در کشور کانادا ۵۰ تا ۷۵% جمعيت مرغهاى تخمگذار با سرووارهاى مختلف سالمونلا آلوده هستند که بسيارى از آنها براى انسان بيمارىزا هستند. گوشت بهخصوص گوشت گاو و خوک، فرآوردههاى لبنى مانند شير نجوشيده و شيرخشک نيز مىتوانند سبب بروز بيمارى شوند. شير خام براى مصرفکنندگان آن يک منبع دائمى سالمونلا دوبلين است.
|
|
غذاهاى آماده از جمله فرآوردههاى تجارى شيرکاکائو نيز مىتوانند منجر به انتشار وسيع سالمونلاها شوند. غذاهاى سرخشدهٔ منجمد، سالمونلاهاى زنده را در خود حفظ مىکنند،
از اينرو سالمونلا بيش از آنکه بيمارى کشورهاى در حال پيشرفت باشد، بيمارى کشورهاى پيشرفته است. فرآوردههاى داروئى يا تشخيصى که منشاء حيوانى دارند؛ مثل ترشحهاى پانکراس،
کبد، نمکهاى صفراوي، پپسين، ژلاتين، ويتامينها، ترشح تيروئيد و کورتکس آدرنال، رنگ کارمين (از حشرهها) نيز مىتوانند موجب انتقال بيمارى شوند. انتقال انسان به انسان از طريق
مدفوعى - دهانى در سالمونلوزهاى غيرتيفوئيدى در مرحلهٔ بعدى اهميت قرار دارد. گهگاه انتقال مستقيم سالمونلوز از انسان به انسان حتى بدون واسطهٔ غذا ديده شده است. براى مثال، يک
نوزاد ممکن است بيمارى را در زمان تولد از مادر يا در طى دوره نوزادى از کارکنان بيمارستان کسب کند.
|