|
|
|
نظامالدين شنب غازانى تبريزى معروف به نظام شامى از مورخان و نويسندگان معروف نيمهٔ دوم قرن هشتم و آغاز قرن نهم هجرى است. وى بعد از حوالى سال ۷۹۵هـ. به دربار تيمور راه يافت و در شمار اطرافيان آن پادشاه درآمد و چنانکه خود نوشته است به سال ۸۰۴هـ. تيمور او را احضار کرد و مأمور تدوين کتابى در بيان احوال و فتوحات خود نمود و او شرح حال تيمور را تا وقايع سال ۸۰۶هـ به طريق اصلاح انشاء از روى يادداشتهائى که در شرح حالش نوشته شده بود تنظيم کرد. سپس در همين سال با اجازهٔ تيمور به تبريز رفت و در دستگاه جلايريان مقيم شد و در مدت منادمت سلطاناويس و سلطاناحمد دو اثر سودمند بهنام آن دو باقى گذاشت يکى رياضالملوک فى رياضيات السلوک به نثرى منشيانه در يک ديباچه و يک مقدمه و پنج باب و يک خاتمه بهنام سلطاناويس، که ترجمهاى است از کتاب سلوانالمطاع فى عدوانالاتباع تأليف محمدبن ظفرالمغربى (م. ۵۹۵هـ) با ملحقات و اضافاتى از خود؛ ديگر تلخيصى از داستان مشروح بلوهر و بوذاسف که از عربى به پارسى درآمده بود و نظام آن ترجمه را که مفّصل بود تهذيب و تلخيص کرد و بهنام سلطان احمد جلاير درآورد. وى در ديباچهاى که بر اين تلخيص نوشت شيوهٔ بعضى از نويسندگان زمان را که به اطناب و تکلّف و تنوّق در سخن توجه داشتند مردود دانست و حکايتى در اين باب به طريق طنز و فکاهه آورد که خواندنى است.
|
|
اثر مهمّ و معروف نظام همان کتاب 'ظفرنامه' او است در شرح حال تيمور گورکان و نظام بنابر گفتهٔ خود در تحرير اين کتاب کوشيده است تا از شيوهٔ سخنآرائى و نقش پيرائى اجتناب ورزد و به همين سبب کتابش، اگر چه خالى از اطناب و عبارتهاى زائد نيست، امّا نثرى بليغ و تا حدّى متمايل به شيوهٔ انشاء مترسلان دارد و از حيث عبارت در ميان تاريخهاى عهد تيموريان ممتاز است.
|
|
|
معينالدين نطنزى از مورّخان قرن نهم هجرى است. آگاهى ما از او کم است. همين قدر مىدانيم که با ميرزا اسکندر بن عمر شيخ بن تيمور مصاحب بود و در مدت حکومت ميرزااسکندر به تأليف کتاب منتخبالتواريخ پرداخت و آن را به سال ۸۱۶ در شيراز به پايان رسانيد امّا به سال ۸۱۷ در آن تجديدنظر کرد و آن را از نام ميرزااسکندر بهنام شاهرخ درآورد و به او تقديم کرد و به همين سبب از اين کتاب دوگونه تحرير بر جاى مانده است يکى آنکه بهنام ميرزااسکندر عمرشيخ درآمده و ديگرى آنکه به شاهرخ تقديم شده است.
|
|
منتخبالتواريخ معينى مشتمل است بر وقايع عمومى جهان از زمان هبوط آدم تا وفات تيمور به سال ۸۰۷ هجرى به اضافه بعضى از وقايع تا سال ۸۱۶ معينالدين اثر خود را با انتخاب مطالب از چند کتاب تاريخ ترتيب داد به همين سبب شيوهٔ تحرير و ميزان استفاده از واژههاى عربى و مغولى در تمام کتاب يکدست نيست امّا مواردى از کتاب خاصه آنچه مربوط به وقايع عمرشيخ و فرزند او است از خود مؤلف است و نثرى يکدست و پخته دارد.
|
|
|
خواجه جلالالدين (يا شمسالدين) محمدبن محمدبن محمود الحافظالبخارى از بزرگان سلسلهٔ نقشبنديه و از اصحاب و خلفاء خواجه بهاءالدين محمد نقشبند و از رجال معروف و متنفّذ دوران تيمورى است. وى به سال ۷۵۶ در بخارا زاده شد و چون از پيشروان نقشبنديه بود با عنوان 'خواجه' خوانده شد و لقب 'پارسا' را پير و مرشدش خواجه بهاءالدين بدو داد. خواجه محمد از عالمان جامع معقول و منقول بود و پس از مرگ خواجه بهاءالدين تا مدتى رياست نقشبنديان با او بود. وى در سال ۸۲۲ در هنگام بازگشت از مکّه، در مدينه درگذشت و در همانجا مدفون شد.
|
|
از خواجهٔ پارسا آثار متعددى به پارسى در شرح مسائل عرفانى بنابر طريقت نقشبنديان باقى مانده است که معروفترين آنها عبارت است از: فصلالخطاب، کتابى در شرح مقامات خواجه بهاءالدين نقشبند بهنام انيس الطالبين وعدةالساليکن، رساله قدسيه، کتاب تحقيقات، تفسير سورهٔ فاتحةالکتاب، رسالهٔ کشفيه، شرح فصوصالحکم و جز آن. همهٔ اين آثار به نثر خوب و روان پارسى نوشته شده است.
|
|
|
او، که پيش از اين زير عنوان 'شرف' شرح احوال و آثار منظومش آورده شد، در نثر فارسى اهميت فراوان دارد. چون در اکثر علوم عهد خود دست داشت تأليفات متنوعى برجاى گذاشته است. از آن جمله: شرح قصيدهٔ بردهٔ شرفالدين بوصيرى، کنهالمراد فى علم وفق الاعداد، رسالهٔ حساب عقد انامل، حقايق التهليل، کتاب اسطرلاب، منشآت به شيوهٔ مترسلان استاد و حاوى اطلاعات بسيار دربارهٔ عصر نويسنده، منتخب حُلل مطرز در فن معما و لغز.
|
|
اثر مشهور او کتاب ظفرنامه او است که آن را به امر ميرزاابراهيم سلطان فرزند شاهرخ به سال ۸۲۸ در شيراز تأليف کرد و در حقيقت تأليف مجدد سرگذشت تيمور است که نخستين بار بهوسيلهٔ نظام شامى بهنام ظفرنامه و با نثرى خالى از عبارتهاى مصنوع فراهم آمد.
ظفرنامه شرفالدين على با نثرى مزيّن و مصنوع و آميخته با اشعارى که بيشتر از خود نويسنده است تحرير شده و در تمام قرن نهم و آغاز قرن دهم از جمله نمونههاى عالى انشاء و مثل اعلاء فصاحت و سلامت سخن شناخته مىشد.
موضوع کتاب ظفرنامه بيان نسب تيمور و سرگذشت او است از آغاز تا مرگ، و کتاب را بعد از حمد و ستايش خداوند و پيامبر با حدود هشتاد بيت از منظومهٔ خود که به بحر متقارب در ذکر فتوحات تيمورى ساخته، آغاز کرده است.
|
|
مآخذ شرفالدين در تحرير اين کتاب گزارشهاى رسمى احوال و جنگها و فتوحات تيمور بوده که روزانه بهوسيلهٔ بخشيان اويغور، که همواره در اردوى امير گورکان و ملازم او بودهاند، تهيه مىشد و با استفاده از مطالب آنها منظومهاى به ترکى و ترجمهاى به نثر فارسى فراهم آمد و گويا همان ترجمهٔ منثور خالى از حليهٔ عبارت بود که بهوسيلهٔ نظام شامى به انشاء منقّح فارسى درآمد و بار ديگر شرفالدين على آن مطالب و اجزاء تاريخ را به حليه عبارات مزّين آراست بىآنکه تصرفى در آن کند و اضافاتى که از او است يا مربوط به کيفيت اداى معانى است و يا از راه افزودن آيات و احاديث و امثال و اشعار. نسخهٔ کامل اين کتاب يک مقدمه در تاريخ و انساب قبيلههاى ترک و مغول دارد که شرفالدين آن را پيش از نگارش ظفرنامه به خواهش ابراهيم سلطان زير عنوان 'تاريخ جهانگير' ترتيب داده بود و اين همان است که معمولاً آن را 'مقدمهٔ ظفرنامه' نيز مىنامند و به همين سبب آن را در همهٔ نسخههاى ظفرنامه نمىبينم. قسمتى از اين کتاب که حاوى تاريخ دوران شاهرخ و ميرزاابراهيم سلطان بود از دست رفته امّا آن اطلاعات را مىتوان در جلد دوم مطلعالسعدين، که از آن استفاده شده، يافت. کتاب شرفالدين على به نامهاى متعدد غير از ظفرنامه نيز خوانده شده است مانند: تيمورنامهٔ شرف، فتحنامه امير تيمور و...
|