پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
اعصاب حسی و حرکتی
سرچارلز بل (۱۷۷۴-۱۸۴۲) فيزيولوژيست، آناتوميست جراح و سخنران برجستهاى بود. او در ادينبورگ متولد شد، در لندن مشهور گشت و در سن ۶۲ سالگى در ادينبورگ بازنشسته شد، که با فراغت بال به تحقيق بيشتر بپردازد. اشتهار او نزد دانشمندان بسيار بود، اوايل در انگلستان و بعدها در فرانسه بود. او تفاوت بين اعصاب حرکتى و حسى را کشف کرد. او قبل از يوهانس ميولر اصل انرژىهاى مشخص عصب را مىشناخت، احساس عضلانى را بهعنوان حسى جداگانه کشف کرده و رفت و برگشت متقابل نيروى عصبى بين عضلات انقباضى و انبساطى را توصيف نمود. |
اين افتراق دقيق آناتوميک و کنشى بين اعصاب حسى و حرکتى را گاهى قانون بل مىنامند، ليکن بهنام قانون بل - ماژندى مشهورتر است زيرا که ماژندى همزمان با، بل ولى مستقل اين کشف را کرد و آزمايشهاى قانعکنندهترى نيز در اين زمينه انجام داد. اين کشف نشاندهنده اين واقعيت است که ريشههاى عقب نخاع فقط داراى رشتههاى حسى بوده و ريشههاى جلوئى آن تنها شامل رشتههاى حرکتى هستند. هر دو رشته ممکن است بههم بپيوندند که يک عصب را بسازند، ليکن تنها در ارتباط آنها با نخاع هميشه جدا هستند. بعدها بل تحقيقات خود را گسترش داد و کشف کرد که بعضى از اعصاب کاملاً حسي، برخى کاملاً حرکتى و تعدادى مخلوط هستند. براساس اين تفاوتها او معتقد شد که بايد راه جداگانهاى براى اعصاب حسى و حرکتى در نخاع و مراکز جداگانهاى در مغز وجود داشته باشد. علاوه بر تفکيک نهائى بين کنشهاى حسى و حرکتي، او 'قانون حرکت به جلو در سيستم اعصاب' (The Law of Forward Direction In Nervous System) را عرضه کرد. اين قانون مىگويد که هدايت جريان عصبى معمولاً فقط در يک جهت رخ مىدهد. اين قانون اساس نظريه کنش انعکاسى و قوس انعکاسى (Reflex Arch) است. بل به نتايج مربوط به ريشههاى نخاع خيلى زود يعنى در سال ۱۸۰۷ رسيده بود. او تا پاسى از شب گذشته به تحقيق مىپرداخت و روزها نتايج کشفيات خود را در کلاس به دانشجويان مىآموخت. او براى دانشجويان توصيف کرد که چگونه با بريدن قسمت عقب ريشههاى نخاع هيچگونه تشنجى در عضلات رخ نداد. ولى با لمس کردن ريشههاى جلوئى با چاقو تشنجات سختى ايجاد مىشود. او دستآوردهاى اين پژوهشها را در سال ۱۸۱۱ در کتابچهاي، که تنها ۱۰۰ نسخه از آن به چاپ رسيد و بيشتر براى اطلاع دوستان خون بود، منتشر نمود. |
در همين حال ماژندى بدون اطلاع از فعاليتهاى بل آزمايشات مشابهى کرد. او ريشه عصبى نخاع را بريد ولى هيچگونه حرکتى با فشار دادن و يا سوزن زدن به آن ايجاد نشد. او مىخواست نتيجه بگيرد که حيوان فلج شده، که ناگهان عضله خودبهخود حرکت کرد. ماژندى نتيجه گرفت که عضله فلج نشده بلکه بىحس گشته است. او سپس ريشه جلو نخاع را بريد و مشاهده کرد که حيوان فلج شده و هيچگونه حرکتى از خود بروز نمىدهد، خواه ريشه عقبى بريده شده باشد يا نه، مگر اينکه او قسمت انتهائى ريشه جلوئى را که بريده تحريک نمايد. آزمايش ماژندى از آزمايش بل کاملتر و لذا قانعکنندهتر بود. |
تاريخ، بحث و جدل داغ بين اين دو دانشمند را با نامگذارى اين قانون به اسم هر دو آنها، فيصله داده است. |
پس از تفکيک اساسى بين اعصاب، بل به تقسيمبندى تفصيلىترى در اين زمينه اقدام کرد. او در کتابچهاى که در ۱۸۱۱ منتشر نمود نظريه انرژىهاى مشخص اعصاب را که يوهانس ميولر بعدها ارائه داد پيشبينى کرد. او گفت که حواس پنجگانه ما هريک بهوسيله عصب متفاوتى کار خود را انجام مىدهد و در سال ۱۸۲۶ حسى ششمى را که حس عضلانى است اضافه نمود. او نشان داد احساس عضلانى براى کنترل واکنشهاى حرکتى لازم است. او همچنين رفت و برگشت متقابل بين عضلات انقباضى و انبساطى را شناخت، ليکن از کنار مسئله 'بازداري' (Inhibition) گذشت. زيرا فکر مىکرد مرکز مکانيسم رفت و برگشت متقابل جريانات عصبى بايد اعصاب پيرامونى و نه در سيستم مرکزى اعصاب باشد. |
فرانسوا ماژندى (۱۷۸۳-۱۸۵۵) هنگامى که بل در انگليس مشهور بود، بزرگترين فيزيولوژيست فرانسه بود. خصوصيات اين دو متضاد بود. بل محقق با علاقه و پر سروصدائى بود. ماژندى شخصى آرام، محتاط، محافظهکار و درونگرا بود و چون با تأمل بيشترى کار مىکرد، در نهايت نظرات قانعکنندهترى نيز داشت. بل که شخصى اجتماعى بود نتايج پژوهشهاى خود را براى 'مشاهده دوستان' منتشر نمود، ليکن ماژندى مقالات خود را در مجلات علمى معتبر به چاپ رسانيد. بههمين دليل هم ماژندى از تحقيقات بل مطلع نبود. ماژندى در سال ۱۸۱۹ به عضويت آکادمى علوم درآمد و در سال ۱۸۳۲ کرسى استادى آناتومى کالج فرانسه (College De France) به او داده شد. او تحقيقات مهمى دربارهٔ خون نمود ولى در اين کتاب صرفاً بهخاطر شناخت تفاوت بين اعصاب حسى و حرکتى از او نام برده مىشود. |
شباهت يوهانس ميولر با بل تاحدى همانند شباهتى است که وونت با هلمهولتز داشت. بل محقق برجستهاى بود که شرط موفقيت او در پژوهش تغيير دادن معادلات بعضى از مسائل اساسى بود. ميولر نيز يک پژوهشگر بود ولى شهرت او بيشتر بهعلت کتاب مفصل و منظوم او تحت عنوان (۱۸۳۳-۱۸۴۰) Handbuch Der Physiologie des Menschen بود که شامل متجاوز از دويست و پنجاه هزار لغت آلمانى بود که دربرگيرنده تمام اطلاعات مربوط به فيزيولوژى آن زمان بود که در ضمن مملو از تحقيقات و مشاهدات مبتکرانه او نيز بود. او دکتراى خود را از بن (Bonn) در سال ۱۸۲۲ دريافت کرد. او تا سال ۱۸۳۳ بهعنوان پروفسور در بن باقى ماند. در آن سال او دعوت به تقبل کرسى استادى آناتومى و فيزيولوژى در برلين شد. اين مقامى بسيار شاخص بود و کمک به تثبيت ميولر بهعنوان مهمترين مرجع زمان خود در فيزيولوژى کرد، و ترجمه فورى کتاب او 'Handbuch' به زبان انگليسى بهعنوان منبع اصلى و اساسى در اين زمينه شد. او نفوذ فراوانى بر روند علم در زمان خود و پس از داشت. افراد مشهورى مانند هلمهولتز، بروک (Brück)، دوبوا ريموند و لودويگ (Ludwig) همه شاگردان او بودند. خوانندهاى که تحول فهرستوار آناتومى و فيزيولوژى از گالن (۱۷۵ قبل از ميلاد) تا وساليوس (۱۵۵۰)، هاروى (۱۶۱۶)، هالر (۱۷۵۲) و بل (۱۸۱۱) را دنبال نموده است نبايد تصور کند که ما حق کامل اين تحول را ادا نمودهايم. بهخصوص در طى دو قرن و نيم قبل از ميولر مقدار معتنابهى تحقيق صورت گرفته بود. اگر خواننده به Handbuch تأليف ميولر رجوع کند مشاهده خواهد کرد که در دههٔ چهارم قرن نوزدهم مقدار بسيار زيادى اطلاعات و دانش فيزيولوژى وجود داشت که اکثر آن بهطور کلى مشابه دانش فيزيولوژى معاصر است. با خواندن اين کتاب اطلاعات وسيعى نيز از بررسىهائى که در يکسوم قرن نوزدهم انجام شده بود، مىتوان کسب کرد. |
Handbuch ميولر مملو از اطلاعات و دادههاى وسيع و مفصلى است، که به هشت کتاب تقسيم گشته و موضوعات متنوع آن نشانه طيف گستردهاى از دانش فيزيولوژى آن زمان است. موضوع اولين کتاب گردش خون است. (۲۸۸ صفحه) مطلب دوم عوامل شيميائى مربوط به تنفس، تغذيه، رشد، توليدمثل، هضم و دفع مورد بحث قرار مىگيرد. (۳۰۸ صفحه) کتاب سوم در مورد فيزيولوژى اعصاب است. (۲۷۰ صفحه) کتاب چهارم دربارهٔ حرکات عضلانى بهطور کلى و صدا و تکلم بهگونهاى اخص است که به موضوع واکنش انعکاسى کتاب سوم مفهوم جديدى اضافه مىکنند. (۲۴۸ صفحه) کتاب پنجم به بحث دربارهٔ حواس پنجگانه اختصاص يافته و با تشريح نظريه معروف انرژىهاى اختصاصى اعصاب آغاز مىگردد. (۲۵۶ صفحه) کتاب ششم که تحت عنوان 'درباره روان' نگاشته شده در برگيرنده مباحثى از قبيل تداعي، حافظه، موهومات، عمل، خلق و خو و رويا است. اين بخش واقعاً فصلى مربوط به روانشناسى است! (۸۲ صفحه) دو کتاب آخر دربارهٔ توليدمثل و رشد جنين و پس از آن است. (۱۷۹ صفحه) از لحاظ تاريخى قسمت روانشناسى Handbuch حائز بيشترين اهميت است، ليکن در فرصتى مناسب آن را مورد بررسى قرار مىدهيم. فعلاً لازم است که به بررسى کنش انعکاسى بپردازيم. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست