
به گزارش همشهری آنلاین، وطن امروز نوشت: برنامه موفق تبادل اسرا میان انصارالله و دولت تحت حمایت سعودی با میانجیگری محمد آل جابر سفیر عربستان در یمن و اظهارات بسیار حائز اهمیت معاون وزیر خارجه دولت تحت حمایت سعودی یمن در رسانههای فارسیزبان بازخورد چندانی نیافته است؛ ۲ رخداد کلیدی که میتواند زمینهای برای تحول در موازنه قوا در منطقه ارزیابی شده و زمینه شکست پروژه فشار حداکثری علیه ایران در منطقه را فراهم آورد.
در میان فهرست اسرای مزبور نام محمد قحطان، از چهرههای برجسته حزب الاصلاح (اخوانالمسلمین یمن) و اسرای سعودی و سودانی نیز به چشم میخورد؛ امری که سیگنالی مهم به طرف سعودی، دولت مورد حمایت عربستان در یمن و جریان قدرتمند اخوانالمسلمین در این کشور ارزیابی میشود. نفس میانجیگری ریاض میان طرفین با آگاهی از تنش ریشهای سعودی با انصارالله، خود از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ نشانهای مهم از تحول در یمن و فاصلهگیری روزافزون ریاض از سیاستهای ماجراجویانه ابوظبی.
یک روز پیش از تبادل اسرا میان طرفین، مصطفی نعمان، معاون وزیر خارجه دولت یمن (تحت حمایت عربستان) اظهاراتی جنجالی و فوقالعاده مهم بر زبان آورد. وی در مصاحبه با شبکه العربیه عربستان ضمن ابراز نگرانی از تلاشهای شورای انتقالی جنوب (تحت حمایت امارات) برای تجزیه یمن، از آمادگی دولت متبوعش برای ائتلاف با انصارالله ضد سناریوی مدنظر شورای انتقالی جنوب برای تجزیه کشور خبر داد. بیان این اظهارات مهم آن هم از العربیه به عنوان بلندگوی سعودی در جهان عرب، بدون تردید حکایت از شکاف عظیم در مناسبات ریاض با ابوظبی دارد. از زمان تسلط انصارالله بر صنعا در سال ۲۰۱۴ و آغاز حملات مشترک سعودی و امارات علیه مقاومت یمن، در عرصه میدانی، ریاض و ابوظبی با حمایت از دولت مستعفی، اقدام به تجهیز میلیشیای قومی - قبیلهای در سطح آن کشور کرده و شبهنظامیان شورای انتقالی جنوب، اخوانالمسلمین، القاعده، قبایل حضرموت و عناصر وفادار به علی عبدالله صالح، دیکتاتور مخلوع یمن را در صفی واحد در مقابل انصارالله قرار دادند؛ امری که اگرچه به عقبنشینی محدود انصارالله از مناطقی از جنوب منجر شد اما در طول سالهای اخیر موجب دوپاره شده یمن و حفظ مواضع از سوی طرفین شده است.
منافع ریاض و ابوظبی در طول ۳ سال اخیر بیش از پیش دچار تعارض شده است. امارات با تسلط بر جزایر جنوب و شهر عدن، به حمایت تمامعیار از جداییطلبان شورای انتقالی جنوب پرداخته، شبهنظامیانی که تدریجا دولت مورد حمایت سعودی را از صحنه معادلات به حاشیه رانده و یمن را در پرتگاه تجزیه قرار دادهاند.
پیشروی اخیر شبهنظامیان شورای انتقالی جنوب در یمن و تسلط بر ۲ استان کلیدی المهره و حضرموت و اخراج غیررسمی شورای ریاست جمهوری مورد حمایت سعودی از عدن را میتوان نقطه عطف نزاع پنهان میان ریاض و ابوظبی قلمداد کرد؛ نزاعی که به دلیل نقش ویژه ۲ کشور در معادلات منطقهای، شورای همکاری خلیجفارس و اشتراکات قومی - مذهبی تاکنون مخفی مانده و اکنون در حال هویدا شدن است.
به نوشته رسانههای سعودی، رشاد العلیمی رئیس شورای ریاستجمهوری یمن در دیدار اخیرش با خالد بنسلمان، وزیر دفاع سعودی، موافقت وی برای انتقال پایتخت از عدن به سیئون را جلب کرده است؛ اقدامی که یمن را ۳ پاره و دارای ۳ پایتخت کرده است:
۱- صنعا: تحت کنترل انصارالله
۲- عدن: تحت کنترل شورای انتقالی جنوب و مورد حمایت امارات عربی متحده
۳- سیئون: تحت کنترل شورای ریاست جمهوری یمن و مورد حمایت عربستان سعودی.
همزمان با خشم سعودی از یکهتازی جداییطلبان جنوب و پیامدهای همسایگی ریاض با یک کشور کاملا شیعی تحت کنترل انصارالله، رهبران شورای انتقالی مورد حمایت امارات به منظور مقابله با واکنش احتمالی عربستان و دیگر اعضای اتحادیه عرب دست به دامان صهیونیستها شدهاند. شبکه صهیونیستی کان پس از گمانهزنیهای اخیر رسانهها مبنی بر ارتباطگیری رهبران جداییطلب با مقامات اسرائیل، اذعان کرد تیمی از رهبران شورای انتقالی اخیرا به تلآویو سفر کرده و با مقامات رژیم دیدار کردهاند.
شبکه کان اعلام کرد «شورای انتقالی جنوب یمن» (STC) که مورد حمایت امارات است، از اسرائیل خواسته از تلاشهای این شورا برای استقلال جنوب یمن حمایت کند. این درخواست پس از پیشرویهای میدانی STC علیه نیروهای مورد حمایت عربستان مطرح شده است. بنا بر گزارشها، نمایندگان این شورا با مقامات صهیونیست دیدار کرده و بر منافع مشترک در مقابله با حوثیهای همسو با ایران تأکید دارند. STC خواهان حمایت نظامی، امنیتی و اقتصادی صهیونیستها برای تشکیل یک کشور مستقل با پایتختی عدن شده و همچنین به دنبال جلب شناسایی از سوی دونالد ترامپ بوده و وعده داده در مقابل، رژیم اشغالگر قدس را به رسمیت خواهد شناخت.
سفر نمایندگان شورای انتقالی جنوب به سرزمین اشغالی بدون تردید با میانجیگری طرف اماراتی صورت گرفته و در وهله نخست در پی تثبیت موقعیت ابوظبی در یمن در برابر طرف سعودی و واداشتن ریاض به عقبنشینی در تحولات یمن با حمایت تلآویو انجام شده است. رسانههای عرب پیشتر به نقل از عیدروس الزبیدی (رئیس شورای انتقالی جنوب یمن) از آمادگی نیروهای خود را برای شرکت در هر عملیات نظامی به منظور آزادسازی مناطق شمالی از کنترل انصارالله خبر داده بودند. برآیند تحولات پساهفتم اکتبر نشاندهنده همافزایی روزافزون ابوظبی با تلآویو است. در جبهه یمن، طرفین با نگرانی نسبت به قدرتگیری انصارالله در مسیر تجزیه این کشور گام نهادهاند.
دشمن صهیونیست بارها مواضع مقاومت در صنعا را هدف قرار داده و امارات با حمایت از شبهنظامیان شورای انتقالی جنوب، در مسیر تجزیه یمن گام برداشته است. با وجود تفاوت منافع طرفین در یمن (امارات در پی استیلا بر بندر عدن بوده و صهیونیستها در مسیر تضعیف انصارالله و تجزیه این کشور حرکت کردهاند)، به چالش کشیدن مقاومت در صنعا با جدیت در دستور کار ۲ طرف قرار گرفته است. به زعم ناظران منطقه، راهبرد جدید رژیم صهیونیستی بر پایه ایجاد یک «ائتلاف منطقهای» استوار است که در آن ابوظبی به عنوان شریک کلیدی صهیونیستها عمل میکند. محافل صهیونیست در طول روزهای اخیر بارها رضایت خود را از تسلط نیروهای نیابتی محلی متحد امارات بر استانهای شرق یمن ابراز کرده و آن را فرصتی برای تقویت یک موجودیت جنوبی باثبات دانستهاند که میتواند با تسلط بر سواحل و جزایر استراتژیک، چه با مدیریت مستقیم ابوظبی و چه با حمایت مؤثر آن، بر آنها کنترل داشته باشد. راستگرایان حاکم بر سرزمین اشغالی این تحول را یک فرصت دیپلماتیک و امنیتی برای مهار نفوذ ایران در دریای عرب و خلیج عدن دانسته و افزون بر آن در نظر دارند از این رخداد بسان اهرم فشار بر سعودی بهره برند، چرا که این امر ریاض را از عمق حیاتی و استراتژیک خود محروم و یکی از مهمترین برگههای نفوذ منطقهای آن را در جنوب شبهجزیره سلب میکند.
یمن در طول یک قرن اخیر، تا پیش از قدرتگیری انصارالله در شمال، به عنوان حیاط خلوت پادشاهی سعودی به حساب میآمد. سیاستهای امارات در قبال این کشور و تجزیه یمن را میتوان خطرناکترین سناریو برای ریاض قلمداد کرد. چراغ سبز سعودی به دولت تحت امرش جهت ترمیم مناسبات با انصارالله، در کنار موافقت سعودی با ایفای نقش پررنگ اخوانالمسلمین در این مسیر (با وجود دشمنی تاریخی ریاض با این جریان) در کنار میانجیگری سفیر سعودی میان طرفین، رخدادی نوین است که از چشم ناظران منطقهای دور نمانده است.
چالش ریاض با ابوظبی منحصر به یمن نمانده و ۲ طرف در جبهه سودان نیز دارای اختلافات بنیادین هستند. رهبران ریاض همسو با اغلب جامعه بینالملل به حمایت از دولت مشروع خارطوم پرداخته و فرزندان شیخ زائد همسو با صهیونیستها به منظور تجزیه سودان، در قامت حامیان پروپاقرص شبهنظامیان نیروهای واکنش سریع ظاهر شدهاند. در سرزمین اشغالی و نزاع اخیر غزه نیز، طرف اماراتی در جایگاه حامی طرف صهیونیست ظاهر شد و محمد دحلان و دیگر عناصر نزدیک به ابوظبی به عنوان اسپانسر گروههای تبهکار و تروریستی همچون ابوشباب به ایفای نقش پرداختند تا حماس را از صحنه سیاسی فلسطین حذف کنند.
سودای ابوظبی برای تبدیل شدن به قدرتی منطقهای و همپیمانی فزاینده با رژیم صهیونیستی بیش از پیش برای ریاض گران تمام شده است. با وجود مشی محافظهکارانه سعودی در ادوار مختلف، محمد بنسلمان با نگرانی به سیاستهای تهاجمی نتانیاهو مینگرد. قدرتگیری روزافزون صهیونیستها و اتکای فزاینده به سیاست صلح با توسل به سلاح و پیشینه حمله این رژیم به دوحه، پادشاهی سعودی را نسبت به دگرگونی موازنه قوا به نفع رژیم صهیونیستی نگران کرده است. پیگیری سیاست انضمام کرانه باختری و نوار غزه به سرزمین اشغالی و طرح داعیه «اسرائیل بزرگ»، بنسلمان و اغلب اعراب را به تکاپو انداخته است.
در جبهه ترکیه نیز وضعیت مشابه طرف سعودی است. رژیم صهیونیستی روزانه دولت تحریر شام را آماج حملات خود قرار داده و حاکمیت سوریه را نقض میکند. برگزاری نشست سهجانبه صهیونیستها با یونان و قبرس و تاکید صریح آنان بر ایجاد کمربندی در شرق مدیترانه جهت مهار ترکیه، آنکارا را نسبت به سیاستهای ماجراجویانه راستگرایان التراارتدکس حاکم بر تلآویو مضطرب کرده است. سفر پیش روی اردوغان به تهران و دیدگاه اخیر معاون وزیر خارجه دولت یمن جهت همکاری با انصارالله جهت ایجاد اتحاد در مواجهه با جداییطلبان جنوب همزمان با نقش میانجیگرانه ریاض، ۳ سیگنال مهمی است که میتواند به ایجاد ائتلافهای نه لزوما پایدار، بلکه دستکم تاکتیکی منجر شود.
اظهارات ۲ روز پیش معاون وزیر دفاع ترکیه مبنی بر اینکه امنیت ایران را امنیت خود میدانیم، فارغ از تعارفات دیپلماتیک، ریشه در ماجراجوییهای نتانیاهو در منطقه دارد؛ فرصتی که اگر با دقت و سرعت از سوی دیپلماتها و مقامات تصمیمساز کشورمان مدنظر قرار گیرد، میتواند ضمن کاهش احتمال وقوع نزاع در منطقه، زمینه تقویت همکاریهای راهبردی (ولو موقت) با سعودی و ترکیه را فراهم آورد. نقش سعودی در این میان بسیار حائز اهمیتتر از ترکیه محسوب میشود. علاوه بر جایگاه کلیدی ریاض در منطقه و حرفشنوی اغلب دولتهای عرب از این کشور، تهدید امنیتی ناشی از جنوب، فرصتی کمسابقه برای تهران رقم زده تا با حمایت از موضع سعودیها (عدم تجزیه یمن مطالبه تهران نیز به حساب میآید) در مقطع حساس و پرتنش کنونی، یارگیری مناسبی در صحنه میدانی پرتلاطم منطقه صورت داده، راه را برای عبور از گردنه پرالتهاب کنونی هموار کرده و نقشه شوم دشمنان ایران اسلامی و در راس آنان رژیم صهیونیستی و ایالات متحده را خنثی میکند.
منبع : همشهریآنلاین

















































