
به گزارش ایلنا، امیر محسنی – مدرس دانشگاه در حوزه رهبری و سازمان در یادداشتی نوشت: امروز که موجی از تحولات اقتصادی، سیاسی و فناورانه بنیانهای مدیریتی را دستخوش تغییر کرده است، تنها رهبرانی توان عبور از این دوران پرتلاطم را دارند که به جای پناه بردن به محافظهکاری، شجاعت را بهعنوان یک مهارت حرفهای و قابل یادگیری در خود و سازمانشان پرورش دهند. پژوهشهای اخیر نشان میدهد که شجاعت نه یک توانایی ذاتی، بلکه یک قابلیت رفتاری قابل آموزش است؛ قابلیتی که اگر در سطح مدیران و تیمها نهادینه شود، سازمان را در برابر عدمقطعیت مقاوم میسازد و بهجای واکنشهای منفعلانه، امکان کنشگری فعال ایجاد میکند.
در شرایط مدیریتی ایران که با پیچیدگی قوانین، فشارهای نهادی، تحولات سریع اجتماعی و انتظارات چندلایه مردم روبهروست، «رهبری شجاعانه» نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی راهبردی است. نخستین ستون این رهبری، توانایی ساخت روایتهای مثبت است؛ روایتی که بتواند در دلِ شرایط مبهم، افق روشن و قابلباوری ارائه دهد و نیروها و ذینفعان را به سمت آیندهای معنادار هدایت کند. در واقع، روایتهای مثبت نقش قطبنما را ایفا میکنند و از دل نااطمینانی، معنایی قابل اتکا برای رفتار جمعی میسازند. این روایت، اگر بر «امید واقعگرا» استوار باشد ( امیدی که نه مشکلات را انکار میکند و نه توان حل مسئله را نادیده میگیرد) میتواند اعتماد و انسجام را در سازمان افزایش دهد.
در کنار روایتسازی، رهبر شجاع توان مدیریت ذهن و تمرکز بر حوزههای قابل کنترل را در خود تقویت میکند. او بهجای فرسایش انرژی در سطوحی که خارج از دسترس اوست، بر آنچه میتواند تغییر دهد تمرکز میکند: ذهن خود، تیم خود و فرآیندهای تحت مدیریت خویش. این مهارت در مدیریت ایرانی، که با محدودیتهای ساختاری و نوسانهای محیطی همراه است، یکی از بنیادیترین شروط اثربخشی محسوب میشود. شجاعت زمانی ظهور مییابد که رهبر بداند چگونه در دل محدودیتها ظرفیت خلق کند، مسیر را بازتعریف کند و حتی از دلِ فشارها فرصت بسازد.
رهبری شجاعانه همچنین با رویکردی تدریجی در تحلیل و تصمیمگیری شناخته میشود. برخلاف تصور عمومی، رهبر شجاع تصمیمگیرِ شتابزده نیست؛ او با نگاه مرحلهای، دادهمحور و قابل بازبینی حرکت میکند. در محیط پیچیده ایران(که تعدد ذینفعان، قوانین چندمنبعی و محدودیتهای نهادی تصمیمگیری را دشوار میسازد) پیشروی گامبهگام بهترین راه عبور از ابهام است. چنین مدیری هر مرحله را با اطلاعات جدید اصلاح میکند، خطا را بخشی از فرآیند یادگیری میداند و بهجای جمود مدیریتی، انعطاف استراتژیک را مبنای عمل قرار میدهد.
اما هیچ رهبری بدون شبکه حمایتگران و منتقدان حرفهای نمیتواند شجاعت خود را پایدار نگه دارد. شجاعت یک رفتار فردی منفرد نیست؛ یک ظرفیت جمعی است که در تعاملات سازمانی شکل میگیرد. رهبر جسور، فضایی میسازد که نقد سازنده در آن ارزشمند تلقی شود، تیم در برابر فشارها کنار او بایستد و مشاوران امین، تصمیمها را صیقل دهند. این فرهنگ سازمانی (که پذیرای گفتوگو، نقد سالم و یادگیری جمعی است) مجموعه را در برابر بحرانها مقاوم میسازد و کیفیت تصمیمگیری را افزایش میدهد.
در نهایت، شجاعت بدون آرامش درونی دوام نمیآورد. رهبرانی که در شرایط بحرانی آرام میمانند، توان تصمیمگیری منطقیتری دارند و کمتر در دام واکنشهای هیجانی گرفتار میشوند. آرامش حرفهای از مراقبت ذهنی، نظم شخصی، سلامت جسمی و یافتن آیینهای معنابخش روزانه حاصل میشود. برای مدیر ایرانی که هر روز با فشارهای رسانهای، انتظارات اجتماعی و محدودیتهای نهادی روبهروست، این آرامش نه یک ویژگی لوکس، بلکه یک ضرورت راهبردی است.
جمعبندی همه این عناصر به ما نشان میدهد که رهبری شجاعانه یک سیستم رفتاری است؛ ساخت روایت، تمرکز بر حوزه کنترل، تحلیل تدریجی، ایجاد حمایت جمعی و حفظ آرامش. سازمانهایی در ایران که این مهارتها را بهصورت ساختاریافته در مدیران و تیمهای خود تقویت کنند، نهتنها توان مقابله با بحرانها را افزایش خواهند داد، بلکه میتوانند در فرصتهای آینده نیز پیشرو باشند. در کشوری که نامطمئنتر از همیشه شده، تنها سازمانهایی باقی میمانند که رهبرانشان جرأت حرکت داشته باشند؛ جرأتی که بر خرد، یادگیری و امید استوار است، نه بر هیجان و واکنشهای لحظهای.
منبع : ایلنا
















































