دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
چنگیز جلیلوند و خسرو شکیبایی و پل نیومن
هنرمندان آن زمان شاید اگر اول دوبلور میشدند و با فوتوفن گویندگی آشنا میشدند، بعد میرفتند سراغ بازیگری خودشان میتوانستند به جای خودشان صحبت کنند اما چون این هنر را بلد نبودند، نمیتوانستند به جای خودشان صحبت کنند. یکی از بهترین بازیگران آن زمان «بهروز وثوقی» با اینکه خودش دوبلور بود اما هیچوقت به جای خودش صحبت نمیکرد چون به قول کارگردانها صدای خودش روی چهرهاش نمینشست و من هم از آن گویندگانی بودم که به جای او صحبت میکردم. دوبله برای فیلمهای فارسی یک حال و هوای دیگری دارد بهتازگی یک فیلم سینمایی به نام «جرم»ساخته مسعود کیمیایی را دوبله کردیم که خیلی هم خوب شد. البته من قبل از این فیلم یک همکاری دیگر با کیمیایی داشتم و آن هم در فیلم «سفر سنگ» بود؛ فیلمی که پرفروشترین فیلم ایشان شد و من در آن به جای سعیدراد صحبت کردم.
صدای چنگیز جلیلوند یکی از قدیمیترین صداهای ماندگار سینمای ایران است؛ صدایی که برای هرایرانی یادآور خاطرات خوب فیلمهای قدیمی است. وقتی صحبتهایش را شروع میکند، ناخودآگاه تصویر بازیگرهای ایرانی و خارجی که او به جایشان صحبت کرده در ذهن همهجان میگیرد. او به جای خیلی از بازیگران خارجی مانند «پل نیومن»، «مارلون براندو»، «ریچارد برتون» و «کرک داگلاس» و نیز به جای خیلی از بازیگران ایرانی مانند: مرحوم فردین، بهروز وثوقی، ناصر ملکمطیعی و منوچهر وثوق صحبت کرده و به بازی این بازیگرها حال و هوای دیگری داده که هنوز بعد از گذشت سالیان سال این حال و هوا تازه و عالی است.
● درس را رها کردم تا دوبلور شوم
سال دوم تحصیل در دانشگاه علوم بودم و در رشته تاریخ و جغرافیا درس میخواندم که به خاطر علاقهام به دوبله درس خواندن را رها کردم، البته آن موقع حساب و کتاب کردم و دیدم درنهایت دبیر میشوم با ماهی حدود هزار تا هزار و ۵۰۰ تومان حقوق در حالیکه من همان موقع که گامهای اول دوبله را برمیداشتم ماهانه هزار و ۶۰۰ تا هزار و ۷۰۰ تومان درآمد داشتم و چون خیلی اقتصادی فکر میکردم و پیشکسوتان خودم را میدیدم که ماهانه ۴-۳ هزار تومان درآمد دارند درس را کنار گذاشتم و همین مسئله باعث شد همیشه در حسرت این باشم که چرا مدرک دانشگاهی ندارم. بعدها که بچههایم برای ادامه تحصیل به خارج از ایران رفتند من هم برای اینکه همراه آنها باشم به آمریکا رفتم و خوشبختانه شهری که در آن زندگی میکردیم در ایالت تگزاس، یک شهر دانشگاهی بود، من هم در کنار خانوادهام یک رستوران راهاندازی کردم که دیوارهایش مملو بود از عکسهای هنرپیشهها و فیلمهایی که در آنها به جای بازیگران صحبت کرده بودم. تعدادی از استادان و مدیران دانشگاههای آن ایالت از مشتریان همیشگی من بودند و همیشه باتعجب به تابلوها نگاه میکردند و میپرسیدند: «مگر میشود یک نفر به جای این همه آدم صحبت کند؟! اصلا دوبله یعنی چه؟! » و من برای آنها توضیح میدادم. بالاخره با آنها خیلی صمیمی شدم و آنها مرا تشویق به ادامه تحصیل کردند و نشان به آن نشان که ۸ سال طول کشید تا توانستم فوقلیسانس مدیریت بازرگانی بگیرم.
● بازگشت دلپذیر
وقتی ساکن آمریکا بودم خیلی به من پیشنهاد شد که در فلان شبکه یا برنامه کار کنم و من با اینکه خیلی این کار را دوست داشتم قبول نکردم، چون میدانستم هرکاری که بکنم کمتر از آن کاری است که در ایران انجام داده بودم. وقتی به ایران برگشتم دوست داشتم یک هتل یا رستوران در وطنم تاسیس کنم، چون تز دانشگاهیام در رابطه با مدیریت هتلداری و رستوران بود و علاقهمند بودم یک رستوران مکزیکی در ایران داشته باشم. وقتی به ایران آمدم آقای جعفری، مدیرعامل شرکت قرن ۲۱ را دیدم، وسوسه شدم و دوباره کار دوبله را شروع کردم و خوشبختانه از وقتی به ایران برگشتم استقبال خوبی از من شد، طوریکه بچههای من از آنجا زنگ میزنند و میگویند: «ما نمیدانستیم پدر ما آنقدر مشهور است!» و از آنموقع به بعد احترام بیشتری به من میگذارند، مردم هم همینطور. قبل از انقلاب زیاد مطرح نبودم اما از زمانیکه برگشتهام آنقدر مورد توجه و استقبال مردم قرار گرفتهام که خودم باورم نمیشود، همان سالهای اول که برگشته بودم برای تمام جشنها و جشنوارهها دعوت شدم. مردم که میشنیدند من برگشتهام، زنگ میزدند و با من حرف میزدند یا به دیدن من میآمدند.
● ۵۰ سال پیش،گوینده خوبی شدم
از ۱۸ سالگی بازیگری را با ۲ فیلم «آقای شانس» و «آرشین مالالان» یا (بزاز دورهگرد) شروع و بعد هم در فیلم «دختر همسایه» و «بندر گاه عشق» بازی کردم بعد از آن هم به سراغ گویندگی و دوبله رفتم. وقتی دانشجو بودم یک استودیو روبهروی دانشگاهمان بود به نام «آژیر فیلم» که آقای «ساموئل خاچکیان» و «واعظیان» و دکتر «شاهرخ رفیع» آن را تاسیس کرده بودند. آن زمان من شبها با آقای وحدت تئاتر کار میکردم، ایشان به من گفتند: «صدای خوبی داری بیا و دوبله کار کن» و من را معرفی کردند به همان استودیو و خلاصه بعد از یک تست استخدام شدم با ماهی ۲۵۰ تومان حقوق و با مکافات کار دوبله را یاد گرفتم؛ کم کم با مدیران دوبلاژ آشنا و به استودیوهای دیگر کشیده شدم. یک سال که گذشت قراردادم را فسخ کردم و گفتم ماهی ۲۵۰ تومان به درد نمیخورد و ۲۵۰ تومان رفت تا رسید به ماهی ۳هزار تومان آن هم بعد از یکسال، در ضمن رلهای اول را به من میدادند. این داستان مربوط به اواخر سال ۱۳۳۹ است و در سال ۱۳۴۰ دیگر یک گوینده خوب شده بودم.
● همه نقش ها را حرف میزنم
آن زمان آنقدر سرم به دوبله مشغول بود که زیاد به بازیگری فکر نمیکردم، من طی ۱۸ سال کار گویندگی تا سال ۵۷ حدود ۴هزار فیلم خارجی و حدود ۷۰۰ فیلم ایرانی را دوبله کردم و به جرات میتوانم بگویم که اگر در سال ۲۰۰ فیلم ساخته میشد من در ۱۵۰ تای آن صحبت میکردم و وقتی برای اینکه درگیر بازیگری شوم نداشتم. در بسیاری از فیلمها، به جای ۲ نقش یا حتی چند نقش صحبت میکردم و ۲ کاراکتر کاملا جدا میساختم، مثلا در فیلم «باباشمل» هم به جای فردین حرف زدم و هم به جای ناصر ملک مطیعی! حتی اگر در گوشه و کنار فیلم یک نقش کوچولو هم بود که نیاز به صدا داشت من صحبت میکردم. البته الان در میان دوبلورها خیلی مد شده است که اگر نقش یک یا ۲ را صحبت میکنند دیگر از محالات است که نقشهای کوچک را قبول کنند. من خیلی از این امتناع کردن دوبلورها شنیدهام و همیشه در اینجور مواقع میگویم بدهید من آن را صحبت میکنم تا کار مدیر دوبلاژ راه بیفتد. متاسفانه بچههای دوبلور امروزه دوست ندارند به جای تیپهای مختلف حرف بزنند در صورتیکه تیپ گویی از همین نقشهای کوچک به وجود میآید.
● دوستی من و خسرو شکیبایی
قبل از انقلاب عدهای میخواستند گوینده شوند اما انجمن گویندگان اجازه این کار را نمیداد و میگفتند ما الان به اندازه کافی عضو داریم و اگر یک عده جدید بخواهند بیایند درآمد باقی بچهها کم میشود. در این جمع مشتاق، خسرو شکیبایی هم حضور داشت و من هم از صدای او خیلی خوشم آمده بود به همین دلیل از ایشان در فیلم «شعله» استفاده کردم. آن زمان که بچههای دوبلور به دلیل کم بودن دستمزدها اعتصاب کرده بودند و کار نمیکردند، یک موسسه از من خواست با دستمزد ۲ برابر دوبله فیلم «شعله» را قبول کنم من هم دیدم وقتی یک موسسه این مسئله را قبول میکند کم کم باقی موسسات هم قبول میکنند و دوبله این کار را قبول کردم. خسرو شکیبایی و چندنفر از دوستانش در این کار به من کمک کردند حتی به جای «آمیتا پاچان» یکی از آن بچهها حرف زد که الان اسمش را به یاد ندارم. آن زمان به خسرو گفتم: «اگر تو در حیطه تئاتر در بازیگری بیشتر فعالیت کنی موفقتر خواهی شد چون صدای تو در دوبله یک صدای شاخص است و هروقت به جای یک هنرمند صحبت کنی همه سریع میگویند این صدای خسروشکیبایی است.» صدای او واقعا جالب و زیبا بود. او به من گفت: «تو مطمئنی» و من هم به او گفتم:« آره، برو دنبال بازیگری.» بعد هم من از ایران رفتم و شنیدم که او در بازیگری برای خودش سالاری شده است. روحش شاد.
وقتی «پل نیومن» یا «مارلون براندو» و «برت لنکستر» که سالها من به جای آنها صحبت میکردم، فوت کردند صبح زود خبرنگارها در استودیو جمع میشدند تا من راجع به آنها صحبت کنم. وقتی « برت لنکستر» و «ریچارد برتون» فوت کردند واقعا یک روز پریشان و ناراحت بودم چون سالها با آنها همذاتپنداری کرده و به شکلی با آنها زندگی کرده بودم.
● من از پلنیومن جلوتر بودم
معتقدم، بعضی از فیلمهای ایرانی اگر دوبله شوند کیفیت بهتری پیدا میکنند چون دوستان بازیگری وجود دارند که از نظر بیان قدری ضعیف هستند. فیلم «جرم» را به ۲ صورت در سینماها اکران کردند در بعضی از سینماها به صورت دوبله و در برخی به صورت صدا سرصحنه که مثل اینکه از دوبله آن بیشتر استقبال شده است. چه عیبی دارد اگر در فیلمهای الان وقتی هنرمند از نظر بیان ضعف دارد، دوبلور به جای آن حرف بزند که از ارزش فیلم کم نشود؟! حتی وقتی که این اتفاق میافتد تماشاچی میگوید: «بازیگر چقدر خوب بازی کرده و هیچوقت نمیگوید گوینده چقدر خوب حرف زده است.» باز هم به نام بازیگر تمام میشود و گویندهها کنار هستند. به نظرم الان سینما خیلی به دوبله نیاز دارد. درگذشته که ما فیلمهای خارجی را دوبله میکردیم به تصدیق بسیاری از هنرمندان و منتقدان، هنر دوبله حتی از هنر بازی بازیگران جلوتر بود مثلا در فیلم «گربه روی شیروانی داغ» این اتفاق بسیار واضح بود. من در این فیلم به جای «پل نیومن» صحبت کردم.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب حج آمریکا مجلس شورای اسلامی دولت شورای نگهبان انتخابات حجاب دولت سیزدهم رسانه جنگ
هواشناسی تهران شهرداری تهران قتل فضای مجازی آموزش و پرورش سلامت شهرداری پلیس سازمان هواشناسی باران آتش سوزی
قیمت دلار ایران خودرو بانک مرکزی خودرو قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن تورم بورس
تئاتر زنان محمدعلی علومی تلویزیون سریال سینما دفاع مقدس سینمای ایران نمایشگاه کتاب صدا و سیما مسعود اسکویی موسیقی
مغز دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین طالبان نوار غزه نتانیاهو طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر نساجی رئال مادرید لیگ برتر ایران سپاهان جواد نکونام بازی بارسلونا باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی اینترنت فناوری اپل مایکروسافت آیفون گوگل باتری سامسونگ ماهواره ناسا ویندوز
رژیم غذایی مواد غذایی زیبایی چای بیمه کاهش وزن آلرژی دندانپزشکی