جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ایران پیشگام یک حرکت جهانی


برای کسانی که بازی های غرب آسیا را از نزدیک می دیدند, تماشای دختران دونده ایرانی با حجاب کامل, جالب بود تصور آنکه بتوانند مدال بگیرند در مخیله ها نمی گنجید, ولی چنین اتفاقی افتاد

... و پدر با دستانش زمین را می کند تا دختر برای همیشه درون آن گور بخوابد تا خفه شود و بمیرد. تا بدین ترتیب لکه ننگی! که بر زندگی شان سایه افکنده پاک شود و این معرکه که تا پیش از آمدن او، تل خاطرات عبوس و هراس انگیز مردانی بود که تلنباری از کالبدهای کوچک دختران را به خاک داغ جزیرهٔ العرب می سپردند، به جرم زن بودن... پیامبر(ص) که آمد دنیا تغییر کرد. صدها سال بعد دخترانی از آیین او که دیگر دغدغه به خاک سپرده شدن را در عین زنده بودن نداشتند، برحق حیات خویش جان به میدان اجتماع آوردند. آنها می خواستند مانند مردان جدی گرفته شوند، اما نه مانند آنانی که روزی بر پیکرشان خاک می پاشیدند. شاید هنوز برای فرزندان ذکور آن مردان دیدن دخترانی از تبار و خون خویش سخت باشد که بر ترک اسب ها نشسته اند و می تازند یا به دنبال توپ هایی برای ضربه زدن، دویدن، جنگیدن و فریاد پیروزمندانه کشیدن، روان هستند. شاید سخت باشد. «شمسه» دختر عموی ولیعهد امارات، عضو تیم والیبال بانوان این خلیج نشین نیز هست. «شیخه شمسه بن حشر المکتوم» ، دختر عموی «شیخ محمد بن راشد المکتوم» گویی نمادی است برای شکستن قاب پوسیده، اما کماکان پا برجای تفکری که می گوید جای زن آنجاست، گوشه خانه، درون اندرون اندرونی ها! شاید «شمسه» هیبت یک والیبالیست را نداشته باشد اما می تواند بهانه ای باشد برای مردان پرغرور طوایفی که به تأسی از شیخ ، زنان را چیزی بیشتر از ماشین تولید انسان و ابزاری برای پخت و رفت و روب بدانند. این فرصتی است تا زن، هیاهوی سالم کودک آینده وطن را بشنود و بعد از ۹ ماه تقدیم کند، این حداقل فلسفه ای است که مردان قبیله را راضی می کند تا پس از هزار و چهارصد و اندی سال از آنجا به جایی برسند که دختر یعنی انسان، با حق حیات و گهگاهی هم بالا و پایین پریدن های طبیعی که می تواند نامش ورزش باشد. هرچند تاریخ همیشه هم فراموشکار نیست. «عریب» دختر عمومی جعفربرمکی پس از کشته شدن پدرش به دست هارون الرشید به عبدا...بن اسماعیل مراکبی که مسؤول قایق های هارون بود فروخته شد، اما «عریب» دختری نبود که به امید هیچ، لای چه کنم ها بپوسد و فراموش شود. او شطرنج بازی می کرد و دراسب سواری مهارت فراوانی داشت. سرانجام معتصم عباسی او را به ۱۰۰ هزار درهم خرید و آزاد کرد.

●ایران پیشگام یک حرکت جهانی

آیا دختران مسلمانی که در بازی های مختلف شرکت می کنند می توانند امیدوار باشند که با رعایت هنجارهای دینی خود بر عنصر ورزش تکیه کرده و ابراز وجود کنند؟ حجاب تنها مسأله موجود نیست همان گونه که مسلمانان می خواهند نشان دهند می توان هم بر سکوهای قهرمانی ایستاد وهم به شعائر احترام گذاشت.

شاید ایران را بتوان پیشگام این حرکت دانست. برای ادامه مسیر منطقی آن باید بیشتر تلاش کرد. دختران مسلمان جهان حالا به چیزهای تازه ای می اندیشند. می توان خود بود، هرچند مشکلات زیادی کماکان وجود دارند. آنها تلاش زیادی می کنند تا از اسلام چهره یک دین خشن بسازند. مسلمانان بخصوص پس از حوادث ۱۱ سپتامبر در معرض تهمت هایی قرار گرفتند و شاید دیگر وقت آن رسیده باشد که دریابیم بسیاری از راههای رفته برای خنثی کردن این تصویر بهترین راهها نبوده است. اروپاییان معمولاً دوست ندارند به آن بخش از تاریخ اشاره کنند که زنان را راهی به دامنه های کوه المپ در زمان برگزاری بازی های المپیک یونان باستان نبود و اگر زنی هنگام انجام مسابقات در اطراف کوه المپ دیده می شد، مجازاتی مانند پرت شدن از صخره یا سوزانده شدن در آتش منتظرشان بود. المپیک ۱۹۷۲ مونیخ و عملیات چریکی به نام «دستمزد مخوف تحقیر» که از سوی «ابراهیم بدران» و دوستانش انجام شد، موضع گیری گسترده رسانه های غربی را علیه مسلمانان به همراه داشت، ولی ورزش باید راه خود را از سیاست جدا می کرد.

●مانعی به نام تعصب!

برای کسانی که بازی های غرب آسیا را از نزدیک می دیدند، تماشای دختران دونده ایرانی با حجاب کامل، جالب بود. تصور آنکه بتوانند مدال بگیرند در مخیله ها نمی گنجید، ولی چنین اتفاقی افتاد. شاید مردانی که تا پیش از این تمایل نداشتند زنان و دخترانشان در مسابقات ورزشی شرکت کنند با دیدن ورزشکاران ایرانی در افکار خود تجدید نظر کرده باشند.اگرچه برخی ورزشکاران کشورهایی چون سوریه، لبنان، عراق و... بدون حجاب در مسابقات مختلف شرکت می کنند ولی نیاز به یافتن راهی اصولی برای گسترده شدن مشارکت بانوان مسلمان در رقابت ها به کلی احساس می شود. خانم «شمس الحیاهٔ» رئیس بخش بانوان کمیته ملی المپیک افغانستان، زنی میانسال است که دوران سخت جنگ و حکومت طالبان را از نزدیک دیده. شاید آنچه بر زنان افغان رفت در تاریخ معاصر بی سابقه باشد. حتی مردان نیز در عصر طالبان ورزش نمی کردند و ورزشگاه کابل مکانی بود برای اعدام مخالفان حکومت. زن حق رفتن به خانه دخترش را نداشت و نباید با مغازه داران حرف می زد. بسیاری زنان را سر بریدند و ناخن های لاک زده را با انبردست از جای در آوردند. پس از رفتن طالبان ورزش می توانست فرصتی برای نفس کشیدن باشد. هیچ کس لذت دختر افغان را هنگام دویدن بر پیست ویران شده ورزشگاه کابل، پس از آن روزگار سیاه، تا خود حس نکرده باشد نمی فهمد. رئیس بخش بانوان کمیته ملی المپیک افغانستان ، حالا می گوید: «آینده را روشن می بینم. هرچند هنوز در برخی ولایات، طالبان وجود دارد ولی ما امیدواریم زنان افغانی با موفقیت در عرصه های ورزشی هویت خود را بازیابند. اکنون حدود ۲۲۰۰ زن به صورت رسمی در افغانستان ورزش می کنند و خانواده ها بخصوص در کابل مخالفت چندانی با ورزش کردن آنها ندارند، ولی تعصبات کور فراوانی نیز هنوز به چشم می خورند».

در روزهای نخست فعالیت این بخش، دختران افغانی با پاهای برهنه تمرین می کردند. بعد از آن کشورهای مختلف به کمکشان آمدند، اما کمک ها ناچیز بود. استرالیا میز پینگ پنگ داد و کشورهای دیگر نیز فعالیت هایی انجام دادند. اوضاع به شکلی پیش رفت که آنها حالا در ۱۴ رشته هرچند محدود فعالیت می کنند.در مقابل مشکلات زنان ورزشکار مسلمان، کشوری چون عراق به شکل دیگری نمایان بود. در زمان حکومت صدام حسین، آنها مانند دختران افغان محدودیت نداشتند ولی شکل برخورد حکومت با ورزش بیشتر به یک تراژدی شبیه بود تا جایی که حتی مردان نیز در وحشتی دائمی به سر می بردند. برای «عدی» پسر صدام، پیروزی در محافل ورزشی یک پیروزی ملی و در راستای اثبات قدرت عراق به شمار می رفت. حدود ۴ سال پیش «مهند مهدی النداوی» بازیکن وقت تیم فوتبال ملی امید عراق از روزهایی حرف زد که تلخ بود: «یک روز پس از آنکه تیم ما نتیجه مطلوب نگرفت، همه را به محوطه ای بردند و سوار دوچرخه کردند، به دوچرخه طنابی بسته شده بود که شعاع حرکت را محدود می کرد. سپس چند قلاده سگ از نژاد «شیانلو» در محوطه رها کرده و به جان بازیکنان می انداختند. مهندمهدی شلاق خوردن کاپیتان تیمشان را نیز در یکی از زندان های بغداد تأیید کرد، اما برای زنان ورزشکار این کشور مشکل دیگری نیز وجود داشت که بی شباهت به اغلب کشورهای عربی نبود.مردان عرب تمایل چندانی به فعالیت های ورزشی خانواده خود نداشتند و جالب آنکه پروفسور «فاطمه هاشمی» ، رئیس کمیته ورزش زنان عراق و عضو ارشد دانشکده تربیت بدنی دانشگاه بغداد می گوید: «حالا تعصبات بیشتر شده و خانواده ها نسبت به ورزش کردن دخترانشان حساسیت بیشتری به خرج می دهند، چون نسبت به برخی آزادی های جدید مشکوک هستند.او فشار بر روی زنان ورزشکار عراقی را به دوبخش مذهبی و اجتماعی تقسیم می کند، ولی با این حال عقیده دارد: «در زمان صدام فشار بر ورزشکاران (چه زن چه مرد) تحمیل می شد و به هیچ وجه احساس امنیت نمی کردند». و بعد آرزو می کند: «کاش تعصبات کور قومی برای همیشه محو شود. بیشتر زنان عرب پس از ازدواج دیگر اجازه ورزش کردن ندارند در صورتی که ورزش آنان به سلامت نسل بعد کمک می کند.

●ورزش برای همیشه!

سمیه تیشه، دختر جوانی که برای سه روزنامه قطر یادداشت های ورزشی می نویسد سعی می کند از وضعیت ورزش زنان در کشورش دفاع کند: «قبول دارم که بعضی مردان عرب نمی گذارند زنانشان ورزش کنند ولی ما در قطر، داریم این مسأله را حل می کنیم. امکانات خوبی برای ورزش بانوان در کشور ما وجود دارد و محدودیت چندانی نداریم. ما می خواهیم با حفظ پوشش خاصی که مطابق با اصول اسلامی باشد درعرصه های جهانی نیز بدرخشیم.شما اگر تیم های ورزشی ما را ببینید متوجه می شوید که به طور معمول از لباس هایی هماهنگ و پوشیده استفاده می کنیم».

اما «تیشه» نتوانست مشکل منع ورزش بعد از ازدواج را انکار کند. در مقابل «شذه» که یک دختر اهل دمشق است عنوان می کند که با لباس خاص ورزش راحت تر می تواند در مسابقات شرکت کند. او عضو تیم والیبال زنان سوریه است و حضور دختران مسلمان در مجامع ورزشی را عامل مهم نشاط اجتماعی می داند که باید از سوی مردان بیشتر جدی گرفته شود.

عمر محمد المرزوقی ، مردی که با باشگاه الوصل امارات کار می کند وضعیت حضور زنان در ورزشگاههای این کشور را چنین توضیح می دهد: «خانواده ها به خاطر آداب و سنن خود نمی گذارند زنان و دختران به ورزشگاهها بیایند اگر نه دولت مشکلی با این موضوع ندارد». المرزوقی نیز به مشکل مشترک بیشتر زنان مسلمان عرب که علاقه مند به ورزش هستند اشاره می کند: «معمولاً زنان پس از ازدواج، دیگر ورزش نمی کنند چون باید به کارهای منزل برسند. شاید باور نکنید ولی خیلی از مردم امارات نمی دانند که در کشورشان زنان هم فعالیت ورزشی می کنند. ما تیم ملی به مفهوم واقعی آن را نداریم». با این همه آنها امیدوارند حضور افرادی چون خاندان ولیعهد امارات در عرصه ورزش بتواند حصار را بشکند. زنان ورزشکار مسلمان مشکلات فراوانی دارند و بررسی جامعه ایران در این حوزه نشان می دهد که ایرانیان در مقایسه با آنان کمتر درون چمبره محدودیت ها قرار گرفته اند. شاید بتوانیم برای دنیای وسیع دختران مسلمان تبدیل به یک الگو شویم. در زیر سقف های بسیاری از خانه های دنیا، زنانی زندگی می کنند که منتظر نوآوری دوباره ایرانیان (این بار در زمینه ورزش) و الگو سازی برای اقناع کردن خانواده هایشان هستند و این وظیفه کوچکی نیست.

وفا شمس



همچنین مشاهده کنید