جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مردان سیاه و افتخار مسقف


مردان سیاه و افتخار مسقف

آنچه آفریقا تا پیش از جام رویایی ۸۶ از عرصه گردهمایی بزرگان دنیای توپ گرد به یاد می آورد, ناكامی و زنگ استراحت دیگران بود اگر به سال های دور باز نگردیم و دومین دوره رقابت ها در سال ۱۹۳۴ كه مصر در یك تك بازی به مجارستان باخت و كنار رفت را حضور به حساب نیاوریم, نقطه آغازین تاریخ فوتبال آفریقا از مكزیك بود و مغربی ها كه فعلاً افتخار آنها به همان حد دیدار غول ها از نزدیك محدود می شد و این داستان با اندك فراز و نشیب تا دیگر جام برگزار شده در همان سرزمین فوتبال خیز حوزه دریای كارائیب ادامه یافت

● نگاهی به وضعیت تیم های آفریقایی در جام جهانی

آنچه آفریقا تا پیش از جام رویایی ۸۶ از عرصه گردهمایی بزرگان دنیای توپ گرد به یاد می آورد، ناكامی و زنگ استراحت دیگران بود. اگر به سال های دور باز نگردیم و دومین دوره رقابت ها در سال ۱۹۳۴ كه مصر در یك تك بازی به مجارستان باخت و كنار رفت را حضور به حساب نیاوریم، نقطه آغازین تاریخ فوتبال آفریقا از مكزیك بود و مغربی ها كه فعلاً افتخار آنها به همان حد دیدار غول ها از نزدیك محدود می شد و این داستان با اندك فراز و نشیب تا دیگر جام برگزار شده در همان سرزمین فوتبال خیز حوزه دریای كارائیب ادامه یافت.

در این فاصله، همه حذف شدند و تك برد تونس در ۷۸ آرژانتین، تساوی كامرون با ایتالیا در ۸۲ اسپانیا و گل باران شدن بی نظیر زئیر در ۷۴ آلمان به چشم آمد. تا این كه در دومین دوره ای كه سهمیه سیاهان دو برابر شده بود، مراكش در صدر گروه خود قرار گرفت و آغاز دوران شكوهمند را به جهان اعلام كرد. هرچند در این جا نیز فعلاً همین حد افتخار كافی به نظر می رسید كه البته این بار دیری نپایید كه استعمارزدگان قرن ها، پیش از این نیز رنگ موفقیت را به چشم ببینند. شیرهای رام نشده، یاران اسطوره فوتبال قرن را در دیدار نخستین جام ۹۰ شكست دادند و پس از صعود از آوردگاه نخست، كلمبیای اوج گرفته در آن مقطع را نیز به زانو درآوردند تا پای در عرصه غریبه با سیاهان بگذارند كه شاید دیگر مهم نبود با انگلیسی ها چه می كنند كه خاطره ای خوش برای سال ها یاد كردن و غرور ورزیدن به آنها هدیه شده بود...

آفریقا دیگر برای جهان اهمیت یافته بود. قدرت ها یك به یك ظهور می كردند. نتایجی رویایی گاه به گاه، هوش از سر می پراند. سیل سفیران فوتبال قاره كه پایان گرسنگی و پابرهنگی را در دویدن به دنبال توپ دیده بودند، حال از سنین نوجوانی و جوانی عبور كرده و در بزرگ ترین لیگ های قاره سبز و نامی ترین باشگاه ها می درخشیدند.

تا مدركی آورده باشم بر این گفته، به آمریكا باید رفت و نیجریه و كامرون را مثال زد. كامرونی ها هرچه در ایتالیا گرفته بودند، دیگر در آمریكا دستاورد نداشتند و حتی مقابل روسیه و «اولنكو سالینك» به از دست دادن حیثیت نیز محكوم شدند اما دیگر مملو از ستارگان ساخته و پرداخته شده از همان پروسه مذكور بودند. دیگر همتایشان با این حال و اوضاع، در نخستین حضورش، شگفتی ساز آن جام را خرد كرد و در حضور پای فینال دو دوره پیش، گام در دور بعد گذاشت اما مغلوب سوپراستار آتزوری ها آن هم در اوقات اضافه شد.

سهمیه سیاهان جام به جام سیر صعودی می گرفت. در جام گسترش یافته ۹۸ كه ۵ تیم از سیاهان رخصت حضور یافته بودند، انتظارها نیز بالاتر رفته بود كه پاسخی خاص نیافت آنجا كه مراكش با اشك و آه و به باور تبانی، وداع كرد و نیجریه بر ماتادورها چیره شد و به نوار تك سهمیه صعود از ۱۲ سال قبل اجازه پارگی نداد و در آن جایگاه، مغلوب یاران لادروپ ها شد. در گردهمایی شرق دور، غریبه ای به حفاظت از افتخار ۱۶ساله برخاست و با تكرار خاطره شیرین سال ،۹۰ با برد خروس های بی خطر در دیدار افتتاحیه جایگاه رزرو شده آنان را به خود اختصاص داد و به فاتح شگفت انگیز گروه مرگ برخورد كرد. اما بخت به میمنت تكرار اعجاب سال ،۹۰ افتخار كامرونی ها را به آنها هدیه داد.

موطلایی های اهل اسكاندیناوی با گلی از جنس رنگ موهایشان شكست خوردند و سنگال، یكی از جمع غریبگان بی شمار در میان ۸ تیم آن سال شد. اما در دور بعد با گلی از همان جنس در مقابل ترك های در اتوبان مسطح پیشروی افتاده، به زانو درآمدند و موقعیت بی نظیر گسترش سقف فوتبال قاره را از دست دادند و این مردمان را حتی در مقابل بی افتخارترین قاره فوتبال دنیا در این سقف، به عقب انداخت...

تا گذشت و رسیدیم به جام حاضر! قاره سیاه در بدعتی تازه، این بار قدرت های سنتی خود را به آلمان نفرستاد و مدعیان را از هراس رویارویی با نام هایی همچون نیجریه و كامرون رهایی داد اما طولی نكشید كه در آتش حسرت حذف نام های تازه اوج گرفته خود سوخت. آنجا كه ساحل عاج با ستارگان پرفروغ این چندساله خود در اروپا، در چنگال گروه مرگ گرفتار شد و هرچند جانانه جنگید و هلند و آرژانتین را به غایت آزار داد اما اسیر غول تجربه این دو رقیب شد و تنها با شكست صرب ها، اثبات كرد كه تنها مغلوب شانس نحس خود در روز قرعه كشی شده است.

تونس كه تك نامدار سیاه بود كه از گرداب شگفتی های بازی های مقدماتی، ره به سلامت برده بود، شاید تصور می كرد كه برتر از غریبه اروپایی و ضعیف ترین نماینده آسیایی، به اتفاق همسایه قاره سبزی خود از فیلتر اول عبور خواهد كرد اما به ارث بردن حداقل دستاورد از دیدار نخست و بیداری شگفت آور یاران «شوا»، آنها را خجالت زده مردمان قاره محروم كرد كه «تونس» را گل سرسبد خود در این فستیوال می دیدند.

از توگویی ها هم به واقع نمی شد بیش از این انتظار داشت كه نه از حیث ستاره می توانستند توجهی برانگیزند و نه حمایت مالی می شدند تا روحیه جنگندگی برای حفظ حیثیت داشته باشند؛ تنها برابر كره به باور پیروزی رسیدند كه بدل به یأس شد و برابر دو رقیب اروپایی معادلات را برهم نزدند. همتای كم نام و نشان دیگر توگو كه این بار آوازه انحصارگونه خود در عرصه توپ و سبد را به وادی مستطیل سبز نیز انتقال داده بود، كم امید و زنگ تفریح سه هم گروهی خود به نظر می رسید اما به استعمارگر سال های دور خود امیدواركننده باخت و از رویارویی با چهارمین تیم رنكینگ فیفا به لطف سخت كوشی و كمی چاشنی شانس دست خالی بازنگشت هرچند با این خیال كه تكمیل شگفتی دور از دسترس نیست. تا میانه های دیدار با ستارگان پارسی كم انگیزه، امر برش مشتبه شد كه اوج خوش بختی تا حد آخر نشدن در گروه است و سوت پایان آن دیدار، این حداقل دستمزد را به آنها هدیه نمود...

اما دست تقدیر برای آفریقا، اندك سهم شان از این گردهمایی عظیم را محفوظ داشته بود. پسران سیاهی كه سال ها در عرصه های كوچك تر همایش فوتبال عنوان هایی درخور كسب می كردند، این بار تیم ملی بزرگسالان خود را به این سرزمین آورده بودند تا در همجواری با لاجوردی پوشان و چك های مست از جایگاه دومی قدرت این ورزش از دیدگاه فیفا شانسی بیازمایند. دیدار اول را واگذار كردند اما كار را تمام شده نپنداشتند و با چراغ خاموش به مصاف شاگردان «كارل بروكنر» رفتند كه در پی مسجل كردن صعود بودند تا به سوی تحقق پیش بینی دنیا از موفقیت شان بروند. اما قدرت بدنی بی نظیر و سرعت در ذات سیاهان و تجربه مهره های محشور با سوپراستارهای دنیا از چك یك مغلوب تمام عیار ساخت و وقتی این مهم جامه عمل پوشید، برد آمریكایی ها دور از ذهن نمی نمود... آفریقا در دور بعد نماینده داشت اما لعنت به این بخت كه جام، جام منطق است و راه برای بروز شگفتی، بسی تنگ!

غنا باید به مبارزه تیمی می رفت كه در دیدارهای این جام خود، تنها فریاد زده بود كه خواستنش، توانستن است! اگر آنها خوب می دوند، برزیلی ها به خوبی توپ را می دوانند و اگر به تجربه میانداران خود می نازند، مجمع رقیب با ترافیك سنگین بهترین های این عرصه مواجه است. آنها نترسیدند همان گونه كه رهبرشان مدعی شده بود. خلاء ستاره عضو چلسی خود را بی باور شدند و به گمنام ترها تكیه كردند.

رویای عبور از این دژ عظیم را خالی از واقعیت ندیدند و دروازه روبه رویشان را فرونریختنی حس ننمودند اما یك دست نشان ندادند؛ اگر آپیا با آن چهره مصمم و ذاتاً هراس انگیز می غرید، شوت می زد و مهاجمان را در موقعیت گل قرار می داد، مدافعان به رقیب در كمین سخاوتمندانه گل تقدیم می كردند. شاید حق داشتند و شاید هم نه، اما مردان سیاهپوش در مقام قضاوت را متهم به اشتباه می كردند كه مسلماً سودی نداشت. دنیا برایشان كف زد و بر باور بردشان آفرین گفت اما استحقاق پیروزی را به آنها نداد كه مردان سرزمین قهوه و رقص سامبا برای از كف ندادن جام طلایی به وادی ژرمن ها گام گذاشته اند و به دیدار با غنا و امثال غنا، به دیده آمادگی برای ستیزهای سخت تر نگاه می كنند.

پسران سیاه آمده بودند كه برای سقف افتخار آفریقا هت تریك كنند اما لعنت به این جام، این جام منطق!

علی محسنی



همچنین مشاهده کنید