شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

از معادلات سراسر ضرر دست بكشید


از معادلات سراسر ضرر دست بكشید

بازیكن حق دارد در پایان قراردادش, مستقلانه تصمیم بگیرد اما اینكه امثال اكبرپور به واسطه اطمینان از عقد قراردادی چشمگیر در فصل بعد به عنوان بازیكن آزاد, تمام ارزش ها را زیر پا بگذارند و با بی تفاوتی محض نسبت به احساسات هواداران و نقش مربیان و همبازیانش واكنش نشان دهند, به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست

قبل از ذكر هرگونه مقدمه ای، به مراحل مختلف این پروسه نگاهی بیندازید؛ بازیكنان جوان و بااستعداد اما بی تجربه و بی نام و نشان، به واسطه درخشش در تیم های پایه یا بزرگسالان لیگ یكی، پیراهن تیم های بزرگی چون استقلال و پرسپولیس را بر تن می كنند و به این طریق نام خود را بیش از هر زمان دیگری سر زبان ها می اندازند.

استقلالی یا پرسپولیسی بودن آنها نیز در پایان مدت قراردادشان، موجبات پیوستن آنان به تیم های متمول داخلی یا خارجی را فراهم می آورد. این اتفاق در ۲ حالت می افتد؛ یكی اینكه درخشش آنها با پیراهن آبی یا قرمز هم ادامه داشته و قابلیت هایشان، پلی برای پیوستن به تیم های مذكور شده است یا اینكه نه، مهره چندان به درد بخوری نیستند اما به واسطه حضور چند ساله در پرسپولیس و استقلال و به تبع آن، مطرح شدن در رسانه های گروهی، می توانند تا چند سال دیگر در تیم های معمولی لیگ برتر یا اسمی های لیگ یك بازی كنند و به اندوخته های مالی خود بیفزایند.

این مورد كه درآمدزایی آنان نه تنها به خاطر حضور در این ۲ تیم بلكه نتیجه تلاش آنها نیز هست، به كنار اما روی اصلی سخن در این مطلب با كسانی است كه با پوشیدن پیراهن استقلال و پرسپولیس، راه برای ادامه فعالیتشان هموار می شود اما به هنگام جدایی و نیز پس از آن، طوری رفتار می كنند كه انگار هیچ دینی به این ۲ تیم و هوادارانشان ندارند.

پروسه ای كه ذكر شد، تنها به نفرات جوان و تازه كار اختصاص ندارد بلكه خیلی از پدیده های لیگ برتر و بازیكنان اسمی هم كه برای پیشرفت و بیشتر مطرح شدن، سرخابی می شوند، در پایان قراردادشان به گونه ای اظهارنظر می كنند كه در تمام مدت زمان حضورشان در این ۲ تیم پرطرفدار زجر كشیده و آنها بوده اند كه به تیم هایشان سود رسانده اند و در طرف مقابل، هیچ چیز نصیبشان نشده است.برای درك بهتر این موضوع، احتیاج نیست راه دوری برویم؛ همین سیاوش اكبرپور، نمونه بارز این جریان است.

آیا اگر سیاوش در همان فجرسپاسی مانده یا نه از آنجا به تیمی غیر از پرسپولیس و استقلال رفته بود، امروز می توانست با غرور كامل از موضع قدرت سخن بگوید و با بیان جملاتی همچون «دیگر به استقلال فكر نمی كنم»، «معطل استقلالی ها نمی مانم»، «وقتی می خواهم به امارات بروم، برایم مهم نیست چند جلسه محرومم كرده اند» و... با احساسات هواداران آبی بازی كند؟ همین سیاوش اكبرپور در لیگ ششم به جای آنكه با تلاشی مضاعف، جای رضا عنایتی را پر كند، با تكروی ها، خودخواهی ها و پرخاشگری هایش بارها و بارها موجبات ناكامی استقلال را فراهم كرد.

او بازی های زیادی را به دلیل محرومیت - بخوانید غیرحرفه ای گری- از روی سكو نظاره گر شد و اغراق نیست اگر بگوییم اكبرپور نقش پررنگی در ناكامی این فصل آبی پوشان داشت. وی به جزء بازی های لیگ پنجم كه فضاسازی و پاس هایش به رضا عنایتی و استقلال كمك كرد به هدف خود دست یابند، در تمام مدت بازیكنی بود كه بیشتر دردسرساز شد تا یاری رسان.

حالا همین آقا كه شهرت و اسم و رسمش را به واسطه حضور در تیمی پرطرفدار به دست آورده، سینه سپر می كند و با اعتماد به نفسی كاملاً كاذب، ارزش و تأثیرگذاری هواداران تیم و كل مجموعه استقلال -كه هرچه نباشد، اسم و سابقه اش هنوز خیلی گره گشا است- را زیر سؤال می برد. اگر بازیكنی چون سیاوش، همان قدر كه استقلال او را بالا آورد، به تیمش نفع می رساند، حرفی نبود.

بازیكن حق دارد در پایان قراردادش، مستقلانه تصمیم بگیرد اما اینكه امثال اكبرپور به واسطه اطمینان از عقد قراردادی چشمگیر در فصل بعد به عنوان بازیكن آزاد، تمام ارزش ها را زیر پا بگذارند و با بی تفاوتی محض نسبت به احساسات هواداران و نقش مربیان و همبازیانش واكنش نشان دهند، به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست.

قبول داریم كه بازیكنان استقلال و پرسپولیس در سال های اخیربدقولی، زیاد دیده اند اما در نهایت كه به پول خود رسیده اند و اگر قرار بر معرفی یك قربانی از جریانات این چند سال باشد، آن طرفداران این ۲ تیم هستند نه بازیكنانش. بازیكن هر قدر هم كه امروز و فردا بشنود، تا قران آخر مبلغ قراردادش را می گیرد و در كنار كسب شهرت و معروفیت، آینده خود را حداقل در تیم های داخلی دیگر تضمین می كند، بنابراین باید اعتراف كرد كه این بازیكنان هستند كه به استقلال و پرسپولیس مدیونند، نه تیم هایشان به آنها.

ضمناً درست كه سرخابی ها هیچ گاه آرامش بازیكنان دیگر تیم ها را نداشته اند اما در عوض از موهبت هایی برخوردار بوده اند كه دیگران از آن بی بهره اند، نمونه اش همین كه تیم های عربی به سرخابی بودن بازیكن ایرانی خیلی بها می دهند. نمی دانیم این چه عادت بدی است كه میان بازیكنان استقلال و پرسپولیس شایع شده كه در پایان قرارداد، هرچه دوست دارند به زبان می آورند و تمام جریانات را به فراموشی می سپارند.

مثل اكبرپور در این فوتبال فراوانند، نمونه اش پیروز قربانی، امیرحسین صادقی، شیث رضایی و خیلی های دیگر كه انگار هرچه دارند، حاصل تلاش و قابلیت های خودشان بوده و حالا كه كبكشان خروس می خواند، اجازه دارند با مربی، همتیمی، مدیر و هوادار تیم هر طور كه مایلند سخن بگویند. البته در این بین نفراتی هم هستند همچون وحید طالب لو كه نارضایتی هایش را در قالب ادب و چهارچوب خاصی بیان می كند و هیچ گاه كفران نعمت نمی كند.اعتراض و گلایه، حق هر بازیكنی است به ویژه بازیكنان استقلال و پرسپولیس كه انواع و اقسام مشكلات و سختی ها را تجربه می كنند اما از موضع قدرت سخن گفتن و زیر پا گذاشتن ارزش ها و زحمت ها، دور از انصاف و جوانمردانگی است.

اینها را نوشتیم برای مسؤولان ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس -كه البته معلوم نیست چه نفراتی باشند!- تا بدانند خیلی از آنهایی كه برایشان به این در و آن در می زنند و زیر بار بدهی می روند تا جذبشان كنند، در عمل هیچ نفعی به تیم نمی رسانند و درواقع این معاملات، سراسر ضرر است.

جدا از مشكلات مدیریتی سرخابی ها در سال های اخیر كه نقشی اساسی در ناكامی هایشان ایفا كرده است، بد نیست نگاهی هم بیندازیم به مهره های اسمی و گرانقیمت آنها كه مثلاً قرار بود خیلی كارها برایشان انجام دهند اما در حقیقت طبل هایی توخالی بودند كه یك دهم سر و صدا و جنجال هایشان، بازده فنی نداشتند.

امثال اكبرپور، بیشتر از آنچه در زمین به استقلال و پرسپولیس نفع برسانند، جنجال كردند و اخراج شدند تا كل تیم تحت تأثیر آنان قرار گیرد. منكر زحمات اكبرپور، رضایی ، نیكبخت، قربانی، صادقی و... در ۲ تیم پرطرفدار پایتخت نیستیم اما به آنها می گوییم كه این شما هستید كه به تیمتان و هوادارانش بدهكارید و بد نیست نگاهی به پشت سر خود بیندازید تا به نقش استقلال و پرسپولیس و هوادارانشان در جایگاه امروزتان بیش از پیش واقف شوید.از مدیران سرخابی هم می خواهیم از این به بعد رویه ای را در پیش بگیرند كه مثل چند سال قبل، بازیكنان برای پیوستن به استقلال و پرسپولیس سر و دست بشكنند نه آنها...

حامد فرضعلی‌بیک



همچنین مشاهده کنید