چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را


به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را

نمایش تحقیرآمیز نمایندگان ایران و شکست های تیم ملی فوتبال و سقوط آزاد ایران در رده بندی فیفا که قطعاً باز هم ادامه خواهد داشت یک سوال کلیدی را به ذهن متبادر می کند و آن عبارت است از این که آیا نتایج به دست آمده اتفاقی بوده یا توطئه ای برای بی اعتبار کردن فدراسیون نمونه در کار است

نمایش تحقیرآمیز نمایندگان ایران و شکست‌های تیم‌ملی فوتبال و سقوط آزاد ایران در رده‌بندی فیفا که قطعاً باز هم ادامه خواهد داشت یک سوال کلیدی را به ذهن متبادر می‌کند و آن عبارت‌ است از این‌که آیا نتایج به‌دست آمده اتفاقی بوده یا توطئه‌ای برای بی‌اعتبار کردن فدراسیون نمونه در کار است.

البته برای ما که توجیه‌گران ماهری هستیم شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت و یافتن مسوول یا مسوولان این ناکامی‌ها از میان ابر و باد و مه و خورشید و فلک کاریست بسیار آسان و ساده تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد.

بین خودمان باشد، آیا کسی نیست که رک و راست و پوست کنده به این آقایان که عناوینی مثل مدیر و سرپرست و مربی تا رییس و معاون و فلان مسوول فلان کمیته فدراسیون و غیره را در اختیار خود گرفته‌اند بگوید که این‌کاره نیستند و بهتر است که بروند پی کارشان و ما را بگذارند تا با درد خود کاری بکنیم. به عنوان مثال وقتی رییس فدراسیون می‌فرمایند که بیانیه مایلی‌کهن به ما مربوط نیست و او به عنوان مربی یک باشگاه این بیانیه را صادر کرده است، یکی نیست که بپرسد به چه کسی مربوط است و اصلاً مسوول فوتبال ما کیست و دامنه مسوولیت‌هایش چیست و این حادثه و این بیانیه و این کلمات زشت و زجرآور که با کمال تعجب خطاب به تمام ملت ایران صادر شده است را چه کسی پاسخگو است... و یا زمانی که از جناب معاون می‌پرسند که علت آوردن آقای مایلی‌کهن به عنوان سرمربی چه بوده است می‌فرمایند مایلی‌کهن استاد جمع‌آوری حاشیه و بازسازی مسایل روانی است و او را به همین منظور آورده‌ایم و اینک ایشان آیا پاسخگو هستند؟ تیم‌های ما یکی پس از دیگری شکست خورده و سرافکنده از میدان خارج می‌شوند و مربیان کاربلدمان هم که استاد سفسطه و بهانه‌گیری هستند زمین و زمان را به هم می‌دوزند تا خود را تبرئه و داور و پنالتی‌های گرفته نشده و تماشاچیان و زمین مسابقه و شانس و غیره را به عنوان مقصر معرفی کنند و مدیران بزرگوار هم برای حفظ خود و موقعیت بادآورده خود اخیراً میزان صبر و تحمل پایینی پیدا کرده‌اند و مربیان دوست‌داشتنی را اخراج می‌کنند و البته حق و حقوق‌ها کم و بیش پرداخت می‌شود چرا که وقتی باشگاه دولتی و بودجه دولتی است البته چه اشکالی دارد مربیان بنده خدا گاه‌گاه اخراج شده و از این طریق و البته با پادرمیانی دلال‌های محترم به نوایی رسیده و به مربی دیگری که بیکار است، بفرمایی زده شود و نیز بازیکنان نازنین هم در این میان هر از گاهی با اعتصاب‌کردن (البته از نوع غیرسیاسی آن) و کم‌کاری؛ الباقی طلب خود را طلب کرده و در خفا برای فصل دیگر خود از همان دلال‌های عزیز که ذکر شد کمک می‌گیرند و در نهایت ما و همه مردم از طریق روزنامه‌های ورزشی که ماشاءا... تعدادشان قابل ثبت در کتاب رکوردهای گینس می‌باشد از طریق خبرنگاران زرنگ و فعال خود در جریان تمام شیرین‌کاری‌ها و قهر و آشتی‌ها و دسته گل و جعبه شیرینی بردن‌ها قرار گرفته و ما از این‌که به قسمتی از امور و مسایل زیر پرده مملکت آگاهی داریم کلی خوشحال می‌شویم. ...و این داستان سرگرم‌کننده سال‌هاست ادامه دارد و هر چند وقت نیز شاهکارهایی مثل سریال انتخاب رییس فدراسیون و یا سرمربی تیم‌ملی و یا ماجراهای دنباله‌دار جدال دایی از یک‌سو و رسانه‌ها از سوی دیگر و قصه‌های عادل و چالش‌هایش با هر که باشد و اخیراً نیز بیانیه‌های ادبی فرهنگی و آموزشی حاج مایلی بر شادمانی ما می‌افزایند. ...و شاید تنها خواسته ما این باشد که از جماعت مربیان عالم و آگاه از ژنرال و سلطان و طناز و حماسه‌ساز و آگاه به امور شوک گرفته تا مجید کامپیوتر و بیژن مورینیو خواسته شود که در سال اصلاح الگوی مصرف از گران‌فروشی خودداری کرده و پیشنهاد دستمزدهای یک‌و‌نیم میلیارد تومانی را که اخیراً از طرف باشگاه مربوطه تکذیب شده را با تخفیف کلی و قیمت‌های قبلی مطرح کنند تا مشتریان همیشگی آنها مجبور به رجوع به خارجیان از کار افتاده و از رده خارج نشوند.



همچنین مشاهده کنید