شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

رویایی شیرین از ساز افسانه ای


رویایی شیرین از ساز افسانه ای

درباره کنسرت اخیر ذوالفنون در تهران

یکبار دیگر‌ ‌پرده‌های بلند تالار وحدت با شکوهی خاطره انگیز ‌کنار رفت و دیگر بار، صحنه در انتظار شنیدن نوای ساز ‌دلنشین و جاویدان استاد ذوالـفـنـون و هـمـراهـانـش بـه تـمـاشـای ‌مـخـاطـبـیـن عـاشـق و عـلاقمند نشست.

‌دیربازی بود که در این سالن صدای پنجه های نرم و آرام ‌استاد طنین انداز نشده بود و این بار اولین تبلیغ از ‌اجرای کنسرت استاد جلال ذوالفنون و گروه جوانش ،‌‌ اردیبهشت ‌ماه رفت تا جمعیتی مشتاق و پر هیجان را برای سه تار ‌ذوالفنون به سالن بیاورد.‌هرچند در مقایسه با اجراهای گذشته، جای خالی استاد هادی ‌منتظری و ساز سحر آمیز کمانچه ایشان محسوس و پررنگ بود اما ‌به هر جهت، نوگرایی خوبی که در اجرای آهنگهای این کنسرت ‌در نیمه اول برای اولین بار صورت گرفت، فضایی متفاوت به ‌اجرا داد.‌ بروشور ساده این کنسرت و طراحی مناسبی که در آن صورت ‌گرفته بود، در کنار مدیریت درخشانی که در اجرا و برگزاری ‌این کنسرت دیده می شد به زیبایی برنامه می افزود. از آن ‌جمله ایدهِ نظرسنجی و اختصاص بخش انتهایی بروشور به نظرخواهی ‌از بینندگان که به آسانی از بدنه بروشور جدا شده و در ‌پایان برنامه در اختیار عوامل کنسرت قرار می گرفت. ‌

● تحلیل نیمه اول‌

‌ در این نیمه نوازنده دوم سه تار - سروش قهرمانلو- برای ‌اولین بار در جایگاه آهنگساز، ساخت سه قطعه اول برنامه را ‌با تنوع ریتمیک جالبی که با افت و خیزهای خوب همراه بود، ‌بر عهده داشت که برای اولین بار برای علاقمندان گروه ‌ذوالفنون به اجرا در می آمد. هر سه تصنیف "شب زدگان" ، ‌‌"شهریار جان" و " ع و ش و ق" در ابتدای اجرا با گردش ‌ملودی در فضای آواز اصفهان آغاز شدند و در کمال تعجب در ‌انتها به دستگاه نوا رسیدند که البته در چند جا به گوشهِ ‌رضوی در دستگاه شور نیز اشاراتی شد.

‌در کل، می توان گفت استفادهِ ابتکاری از گوشه ها و شناخت ‌دقیق آهنگساز از ردیف موسیقی ایرانی در سه تصنیف اول ‌برنامه، ترکیب جالبی از مُدولاسیون ایجاد کرده بود که با ‌تشویق و استقبال خوبی نیز مواجه گردید. هرچند نباید ‌نادیده گرفت که این فضای جدید تاکنون در برنامه‌های گروه ‌ذوالفنون و ساخته های قبلی استاد بی سابقه بود.

‌از جمله مواردی که جای خالی آن در اجرای گروهی نیمه اول ‌بسیار به چشم می خورد، بخش اجرای دکلمه بود که برای بسیاری ‌از شنوندگان قدیمی گروه ذوالفنون جای تعجب داشت. ابتکار ‌اجرای قوی اشعار با تکیه بر تکنیک های صدا سازی همراه با ‌تک نوازی های دلی استاد ذوالفنون از نگاه نویسنده، یکی از ‌خلاقیت‌های ویژه گروه ذوالفنون به حساب می آید که در ‌بسیاری از برنامه های آنان همواره شاهد آن بودیم. چه بسا ‌بار معنایی اشعار منتخب در بخش دکلمه، هر بار به آفرینش ‌فضایی خاص می گرایید که مخاطبین را با تک نوازی و بداهه ‌پردازی های خاص تر استاد نیز مهمان می ساخت که متاسفانه ‌در این دو شب از این بخش محروم ماندیم.‌ ‌ نوازنده تار- سهیل ذوالفنون- که اخیراً به جمع گروه ‌ پیوسته و در چند کنسرت آخر در کنار پدر با این گروه همراه ‌بوده به دفعات زیاد با ریتمی تند و ناهمگون با تصنیف ها ‌همساز می شدکه در اکثر موارد مضراب های شفاف سه تار استاد ‌ذوالفنون در ریتم های خشن و خشک تار وی سردرگم می ماند.

‌عدم هماهنگی زیاد ایشان در تصنیف "ع و ش و ق" و عقب ماندن ‌تار در دنبال نمودن ملودی تصنیف "شب زده" و گاه پرده گیری‌های نامناسب در آوازهای "مثنوی و رباعی" خبر از تمرین ‌ناکافی یا عدم تسلط دقیق ایشان بر فضای گروه نوازی می داد ‌که از نگاه نگارنده تاثیر بسیار زیادی بر داوری و قضاوت ‌مخاطبین از اجراهای قدرتمند و بارز گروه ذوالفنون در گذشته ‌گذاشته است.‌‌ ‌‌ ‌

● تحلیل نیمه دوم

این نیمه طبق بروشور به بداهه پردازی در مایه شور و با ‌نغماتی از آلبوم آتش در نیستان می پرداخت. درحالی که از ‌نظر شخصی نویسنده، مخاطبین، در شب اول نیمه اول را موفق تر ‌دانستند، این سوال پیش می آید که چرا با وجود تمام ‌نارضایتی ها، در شب دوم این نیمه زمان بیشتری را به نسبت ‌نیمهِ اول که کل گروه بر روی صحنه بودند به خود اختصاص ‌داد؟

حضور سهیل ذوالفنون به عنوان خواننده در نیمه دوم و حذف ‌بامداد - خواننده اصلی گروه- با صدایی ستودنی و توانایی ‌های ویژه خوانندگی به‌راستی چه معنایی می توانست داشته ‌باشد؟ فشار بیش از حد و نا متعارف سهیل برای رساندن صدای فالش ‌خود به نقطه اصلی، تلفیق های ناقص شعر و موسیقی در تصنیف ‌‌"ای پاک از آب و از گِل" در مایه شور ابوعطا که باعث می‌شد واژه "ای" کاملاً در کام خواننده گم شود و یا اجرای ‌خارج شعر زیبای "عاشق شده ای ای دل، سودات مبارک باد" در ‌راست پنجگاه، بیش از پیش از فضای صمیمی اجرا برای مخاطبین ‌می کاست.‌

حال با توجه به ایرادهایی که گفته شد چگونه می توان سخن ‌استاد ذوالفنون را در ابتدای برنامه باور نمود که پسر ‌ایشان از ۹ سالگی با موسیقی عجین بوده و به‌عنوان فرد شاخص ‌در میان دیگر اعضای جوان (اما قدیمی گروه) نامبرده و معرفی ‌می شود؟باید باور داشت که تمامی این جمعیت با خاطره های دل انگیز ‌پنجه شیرین و بداهه نوازی های خاص استاد جلال ذوالفنون در ‌تالار وحدت گرد هم آمده بودند اما دریغ از همان چند لحظه ‌کوتاهی که آن نیز در شلوغ نوازی های تار پسر، گم شد و ‌صدای شفاف سه تار استاد به گوش هیچ کس نرسید و مخاطبین در ‌آرزوی تک نوازی استاد، سالن را ترک گفتند. ‌

از آتشی در نیستان تا گل صد برگ، پرند، مروارید تا ‌شیدایی،... همه و همه برای مخاطبین این گروه، رویایی شیرین ‌از ساز افسانه ای سه تار به دست استاد مسلّم و پیر آن- جلال ‌ذوالفنون- می سازد که امیدواریم هیچ گاه پایانی برایش ‌نبینیم و حضور پرطراوت و فعال استاد را دیگر بار در ‌آینده نیز بر روی صحنه های کنسرت داشته باشیم.‌با وجود همهِ آنچه که به نیک و بد گفته شد، شبی به ‌یادماندنی برای شنوندگان باقی ماند و مجالی که بعد از ‌سالیان پیش آمد تا قدم های استاد در صحنه تالار حدت یکبار ‌دیگر با عشق طرفداران و علاقه‌مندان ایشان بدرقه شود برای ‌همگان مغتنم بود و سالی پربار برای ایشان و گروه جوانشان ‌آرزومندیم.‌



همچنین مشاهده کنید