جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

چگونه قطر برای میزبانی جام جهانی ۲۰۲۲ برگزیده شد


چگونه قطر برای میزبانی جام جهانی ۲۰۲۲ برگزیده شد

دوم دسامبر ۲۰۱۰ ۱۱آذر ۸۹ پس از دو روز رقابت هیات های نمایندگی از کشور های مختلف در مقر فیفا در زوریخ سوئیس, روسیه به میزبانی جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ و قطر به میزبانی جام جهانی ۲۰۲۲ انتخاب شد

دوم دسامبر ۲۰۱۰ (۱۱آذر ۸۹) پس از دو روز رقابت هیات‌های نمایندگی از کشور‌های مختلف در مقر فیفا در زوریخ سوئیس، روسیه به میزبانی جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ و قطر به میزبانی جام جهانی ۲۰۲۲ انتخاب شد. اگر انتخاب روسیه به میزبانی جام جهانی ۲۰۱۸ خیلی دور از ذهن نبود و البته روسیه در این رقابت رقبای مهمی نظیر انگلیس، اسپانیا، پرتغال و... را پشت سر گذاشت، ولی قبول میزبانی قطر برای جام جهانی ۲۰۲۲ به نظرم خیلی عجیب بود.

در اینکه قطر کشور بسیار کوچک و البته ثروتمندی در حاشیه جنوبی خلیج فارس - با منابع گسترده نفت و به ویژه گاز- است که با پول ظاهراً هر کاری بخواهد می‌کند، تقریباً کسی شک ندارد. قطر کشوری است که با ۱۱۴۳۷ کیلومتر مربع در ۱۸ دسامبر سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰ هجری شمسی) از مستعمرات انگلیس به استقلال رسید. این کشور از بدو استقلال تحت حکومت آل خلیفه اداره می‌شود. بر اساس آنچه در سایت ویکی پدیا آمده جمعیت آن در سال ۲۰۱۰ ، ۱۶۹۵۵۶۳ نفر یعنی زیر دو میلیون نفر است. منابع آب چندانی ندارد و تولید ناخالص داخلی آن در سال ۲۰۰۹ حدود ۸۳ میلیارد دلار و میانگین تولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر حدود ۶۹ هزار دلار است. در مالکیت میدان گازی پارس در خلیج فارس با کشور ما مشترک است و البته بسیار زودتر از ما دست به بهره‌برداری از این میدان گازی زده است.

قطر در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵ هجری شمسی) میزبان پانزدهمین دوره بازی‌های آسیایی بود. از موارد دیگری که این شبه‌جزیره جنوب خلیج فارس را در دو دهه اخیر در دنیا معروف کرده است، یکی شبکه تلویزیونی الجزیره است و دیگری شرکت هواپیمایی قطر - قطر ایرویز- که هر دو سعی کرده‌اند جنبه‌های هر چه بیشتر مثبتی برای کشور قطر باشند.

آنچه در تعیین میزبان جام جهانی در سال‌های اخیر به عنوان معیار مطرح شده است، داشتن جمعیت مشتاق و فعال در امر فوتبال، ترجیحاً حضور قبلی کشور کاندیدای میزبانی در جام‌های جهانی قبلی فوتبال، امکان رشد بعدی فوتبال در آن کشور، داشتن یا امکان احداث زیرساخت مناسب برای میزبانی (از ورزشگاه گرفته تا امکان تردد، گردشگری و...)، آب و هوای مناسب در زمان برگزاری جام جهانی (معمولاً خردادماه و تیرماه) و برقراری آرامش کافی در آن کشور، برگزاری نوبتی جام جهانی در قاره‌های مختلف و... بوده است.

توجه کنید که از این ملاک‌های مشهور، کشور قطر غیر از امکانات وسیع مالی و بنابراین شانس خوب برای توسعه زیرساخت مناسب و ایجاد تصویری جهانی آرام و رو به رشد، عملاً هیچ کدام از ملاک‌های دیگر را ندارد یعنی نه جمعیت انبوه فعال در ورزش فوتبال دارد، نه آب و هوای مناسب هنگام جام جهانی (دمای قطر در خرداد و تیر به حدود ۴۵ تا ۵۰ درجه سانتیگراد می‌رسد)، نه زیرساخت مناسب، نه سابقه حضور در جام جهانی و نه هیچ گونه افتخار قبلی قاره‌ای در زمینه فوتبال. اینکه قطر در سال‌های اخیر توسعه خوبی یافته و به لطف وجود منابع وسیع مالی و برنامه‌ریزی و اجرای مناسب و منظم، در زمینه رسانه‌ای و ایجاد شرکت هواپیمایی مشهور در منطقه بسیار موفق عمل کرده است، شکی نیست. در این نیز تردید نیست که کشور‌های جنوب خلیج فارس در مسیر توسعه با داشتن طرح جامع (مستر پلن) برای توسعه خود گام‌های خوبی برداشته‌اند. به خاطر داشته باشیم که این کشور‌ها به ویژه امارات متحده عربی و قطر روابط گسترده‌ای با ایالات متحده و انگلیس داشته و البته از این نظر رقیب یکدیگر هم محسوب می‌شوند.

ولی واقعاً در مقر فیفا چه می‌گذرد که از میان ایالات متحده (با سابقه میزبانی جام جهانی)، استرالیا، کره جنوبی (که این یکی هم سابقه میزبانی و البته سابقه‌ای درخشان حداقل در آسیا در زمینه فوتبال دارد)، ژاپن و قطر، این کشور کوچک قطر است که به عنوان میزبان جام جهانی ۲۰۲۲ انتخاب می‌شود؟ اگر سابقه فوتبالی را در نظر بگیریم، یا توسعه‌یافتگی، یا جمعیت مناسب و قابلیت رشد آینده فوتبال در آن کشور‌ها و آب و هوای مناسب، هر یک از کشور‌های دیگر رقیب قطر، مزیت‌های متعددی نسبت به قطر داشته‌اند. در خبر‌های دیشب آمده بود که تیم قطری که برای میزبانی تلاش می‌کرد، حدود ۲۵۰ میلیون دلار در این راه هزینه کرده است. ضمناً در رقابت برای کسب میزبانی قول داده است که بین ۳۰ تا۴۰ میلیارد دلار برای توسعه زیرساخت مناسب برای برگزاری جام جهانی هزینه کند. ضمناً خبر‌های دیگری در روزنامه‌های اروپایی مطرح بود مبنی بر اینکه اعضای تصمیم‌گیر در فیفا ممکن است تحت تاثیر حمایت‌های گوناگون و تطمیع هیات‌های مختلف میزبان‌ قرار گرفته و غیرشفاف عمل کرده باشند.

به هر حال اینکه یک شبه‌جزیره کوچک در جنوب خلیج فارس به طور نقطه‌ای بسیار توسعه یافته و علاوه بر منابع مالی، برنامه‌ریزی، طرح جامع و پیشرفت خوبی هم به ویژه در دو دهه گذشته داشته و البته در تعاملات بین‌المللی نیز در جهت ایجاد یک چهره طرفدار ایالات متحده عمل کرده است را همگی می‌فهمیم، ولی نمی‌فهمیم چطور این کشور می‌تواند در گرمای حدود ۵۰ درجه ظهر‌های خردادماه ۱۴۰۱ هجری شمسی میزبانی جام جهانی را بر عهده بگیرد؟ خودشان گفته‌اند در محیط ۱۲ استادیومی که خواهند ساخت، دمای هوا را حدود ۲۵ درجه سانتیگراد حفظ خواهند کرد که البته استفاده جالبی از علم و فناوری - با هزینه بسیار زیاد- خواهد بود.

به نظر همه چیز در فیفا حالت تجاری -بیزینس- به خود گرفته است، چرا که پس از انجام جام جهانی ۲۰۲۲ ، چه ملتی می‌خواهد در این ورزشگاه‌ها - ظاهراً ۱۲ ورزشگاه سوپرمدرن- به توسعه فوتبال در منطقه کمک کند؟ البته متوجه می‌شویم که بالاخره لیگ‌های مختلف و مسابقات متفاوت ملی و بین‌المللی خواهند داشت. از نظر خود قطری‌ها یک نقطه هدف - بنچ مارک- خوب و مهم برای ۱۲ سال دیگر ایجاد شده و می‌توانند و باید برای توسعه همه‌جانبه و مدرن کردن همه چیز و البته رشد اقتصادی هرچه بیشتر و... تلاش همه‌جانبه کنند ولی این توسعه نقطه‌ای چه حسنی برای ملت‌های منطقه خواهد داشت؟ البته عده زیادی - و لابد تعداد بسیار زیادی از هموطنان من- برای تماشای بازی‌های ۲۰۱۲ به قطر خواهند رفت و لازم نیست راه دوری بروند ولی همچنان این سوال در ذهن‌ها باقی می‌ماند که اعضای هیات‌رئیسه فیفا توسعه را چطور می‌بینند و به توسعه فوتبال در جهان و میان ملت‌ها چگونه فکر می‌کنند؟ اصلاً به این می‌اندیشند که به غیر از داشتن زیرساخت و حامیان مالی مناسب و امکان عالی برای بیزینس بین‌المللی- که اکنون و در ۱۲ سال آینده در جایی مانند قطر به خوبی آماده و فراهم است، آیا امکان رشد و توسعه فوتبال و اساساً توسعه اقتصادی و همه‌جانبه از طریق دادن میزبانی حداقل به کشور‌هایی که در زمینه فوتبال سابقه داشته و زمینه خوبی دارند، نمی‌توان عادلانه‌تر رفتار کرد؟

البته برای فوتبال ملی ما، برای ۱۲ سال آینده تکلیف میزبانی معلوم شده است. خوب است فوتبال ما هم برای ۱۲ سال آینده و حضور در جام‌های جهانی ۲۰۱۴ برزیل، ۲۰۱۸ روسیه و ۲۰۲۲ قطر برنامه‌ریزی مناسب کند. الان اگر روی نسلی از نخبگان نوجوان در سنین حدود ۱۰ تا ۱۵ سال برنامه‌ریزی علمی و مدرن کنیم، در سال ۲۰۲۲ ، نسلی قابل اعتماد از نظر کسب نتیجه از نخبگان ورزشکار در سنین حدود ۲۲ تا ۲۷ سال خواهیم داشت که تیم ملی ما را شکل خواهند داد. استفاده از علم و فناوری در دنیای امروز و بهره‌گیری از تجربه‌های علمی/ ورزشی کشور‌های دیگر به همین کار می‌آید. همیشه نگرانی مدیران اجرایی و مردم علاقه‌مند به ورزش در ایران آن است که نکند کسب مدال‌های طلای فردی یا گروهی، یا موفقیت تیمی نظیر تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۹۸ فرانسه وابسته به درخشش فرد یا گروهی از نخبگان باشد و با کنار رفتن آن ستارگان، دیگر موفقیت قابل تکراری نداشته باشیم (توجه کنید به عدم راهیابی تیم ملی ما به جام جهانی ۲۰۰۲ کره- ژاپن). اگر می‌خواهیم اینچنین نگران افول نسل نخبگان و ستارگان نباشیم، چاره‌ای به جز روی آوردن به سرمایه‌گذاری با زمینه‌های علمی و بهره‌گیری از دانش روز و آخرین فناوری‌های موجود در زمینه ورزش نداریم.

مهدی زارع

معاون پژوهشی

پژوهشگاه زلزله‌شناسی



همچنین مشاهده کنید