سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مردی که از ناک اوتی لذت می برد
● جوهان فو و ستاره جدید عالم مویتای
شناسنامه جوهان فرو
▪ متولد: ۱۹۸۴ فرانسه
▪ تعداد مسابقات: ۲۰ برد، ۱۵ مرتبهاش با ناکاوت بوده است.
▪ قد: ۷۷/۱ سانتیمتر
▪ وزن: ۶۹ کیلوگرم
▪ تکنیک مورد علاقه و تخصصی: زانوها
▪ قهرمان فدرال ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۴ و ۲۰۰۶ (F.F.B.T)
شاید تا به حال اسم جوهان فوو به گوشتان نخورده باشد. بله، حق دارید! این فرانسوی هنوز در رشته مویتای در ابتدای راه قهرمانی دارد، اما مطمئن باشید در یکی دو سال آینده خبرهای تازهای از او خواهید شنید. او همیشه در حال آمادگی است، حتی در شرایط سخت. او همیشه در تلاش است و حتی یک روز را هم از دست نمیدهد. تمرین و تکرار درسها برای او یک ضرورت است. قانون عمومیاش ناکاوت کردن حریفان است با ضربات مطمئنی که مینوازد. جوهان فوو سال ۲۰۰۷ را با موفقیت آغاز کرده و قصد دارد با موفقیت هم آن را به اتمام برساند. او به تازگی وارد ۲۳ سالگیاش شده و آنقدر انگیزه و اشتیاق دارد که طی یک دهه به آنچه که میخواهد دست یابد. ستاره جدید عالم مویتای را بهتر بشناسید!
● چهطور وارد دنیای ورزشهای مبارزهای شدی؟
▪ من زمان خوبی و زیر نظر پدربزرگم وارد شدم. پدربزرگ و مادربزرگم من را بزرگ کردند. حدود هفت یا هشت سال بود که با کاراته آشنا شدم. روز خوب یا شاید هم شب خوبی بود. بعد عشق بوکس تا و رفتن به لوالوا ـ پیره در من و چند تن از دوستانم گل کرد. آنجا، من اولین مبارزه بوکس تای را تجربه کردم، این اولین مبارزه زندگیم بود. آن وقت نمیدانستم این یک رشته ورزشی است. مبارزه مقابل ژان ـ چارلز اسکار بوسکی بود. از آن روز تا به الان مبارزه در زندگی من ریتم خود را پیدا کرده و جا گرفته است.
● و چهطور از اولین برخورد مسیر حرفهایت را پیدا کردی؟
▪ من با کسانی همراه شدم که این ورزش را به خوبی میشناختند. حدود ده یا یازده سال داشتم و طرفدار ژان ـ چارلز (اسکار بوسکی) بودم. معروف هم گزینه بعدی من بود. میدل ـ کیکهای پای چپش باور نکردنی است. هر وقت توی رینگ صدائی میشنیدم احساس میکردم ژان ـ چارلز در همه جای رینگ حضور دارد. در راند چهارم او یک ضربه سر و چهار زانو به فاصله کم از هم زد و مبارزه تمام شد. با اینکه در آن چهار راند ژان ـ چارلز از رینگ یک جهنم ساخته بود ولی ارزشش را داشت.
● و بعد از آنکه از رینگ خارج شدی، به چه فکر میکردی؟
▪ به خودم گفتم: این ورزش یک دیوانگی است. آخر باید کسی باشد که بتوان با او تمرین کرد.
● کی و چهطور در بوکس تای راه افتادی؟
▪ برای من کاراته دیگر تمام شده بود، من با دنیای دیگری آشنا شده بودم، که این به راحتی ممکن نبود. این بار به همراه برادر ناتنیام و البته به همراهی پدربزرگم هر از گاهی به سالن دومانیل میرفتم که آندره زیتون آنجا تدریس میکرد. من آنجا ثبت نام کردم. آنجا به ژان ـ چارلز اسکار نگاه میکردم که از آن پس تا به امروز الگو و سرمشق من شد. چیزی که برایم جالب بود طرز صحبت کردن آندره با ژان ـ چارلز بود که برای من کی ستاره بود. آندره بدون اینکه او را دست بیندازد یا مسخره کند، خیلی جدی مثل یک زیردست با او برخورد میکرد و البته با من بیشتر. من تکنیکهای او را میدیدم و شب در خانه تمرین میکردم. بعد از مدتی توشیوفوجی وارا یک استاژ گذاشت، من هم در آن ثبت نام کردم. شانزده ساله که بودم برای یک سال همه چیز را ترک کردم.
● تو که بدجور نمکگیر تمرین شدهای چهطور اغلب در مسابقات هستی؟
▪ همهاش به خاطر آنده زیتون است. تمرین را همه جا میشود انجام داد، مهم داشتن استاد زبردست است. مربی که به تو انگیزه و هدف میدهد و او ژان ـ چارلز اسکار بوسکی است. اینها را برای این نمیگویم که او استادم است و دوستش دارم. اینها واقعیت دارد. او مویتای و همه تمرینات اساسی را یاد میدهد: ضربات آرنج و همه دیگر تکنیکها.
● و تو فرهنگ آن را نیز یاد گرفتی؟
▪ قطعاً در این فرهنگ، احترام به خود واجب است و برای من البته الهام گرفتن از ژان ـ چارلز. خارج از همه اینها او دوست من است. در این بوکس، باید تا ته همه چیز رفت همانطور که آندره زیتون میگوید. برای تفریح هم میشود تمرین کرد اما روحیه بوکس تای را بهعنوان یک ورزش سخت باید نگهداشت. هرگاه چیزی را شروع کردی باید تمامش هم بکنی، این چیزی است که من از این ورزش یاد گرفتم: از جسم و روح باید گذشت تا به گذشت و بخشش رسید.
● و اولین مبارزهات؟
▪ اولین مبارزهام را بردم. حدود هفده، هجده سالم بود.
● آن روز چه احساسی داشتی؟
▪ از خوشحالی دوست داشتم بمیرم. شانس کمی نیست در تیم زیتون مقام بیاوری. چرا؟ چون پسرهائی که میآیند و در کلوپ ثبت نام میکنند حتی اگر شخصاً تو را نشناسند در مسابقات برای تشویق کردن تو میآیند. این احساسات تو را بر میانگیزد. آنجا همه یک خانوادهاند و من برای همین از همه آنها ممنونم. از بودن کنار آنها خوشحالم و به خود میبالم.
● در عرض چه مدت مبارزهات در مرحله عالیتری قرار گرفت؟
▪ چیزی حدود دو سال.
● و در این دو سال چه اتفاقی افتاد؟
▪ هر بار و پس از هر آموزش مبارزات سنگینتر میشد. من با ژان ـ چارلز اسکار بوسکی و آندره زیتون و توتوف، ویلفرد، سیریل ریابتر و تاریک بنفکی به شدت تمرین میکردم. و در این مدت خیلی سختی کشیدم. بعد از آن به من پیشنهاد کردند در جاهای مختلف مبارزه کنم. یادم میآید در کلاس B، یک مبارزه خیلی سخت داشتم مقابل یک پسر که ردوان صدایش میکردند. مبارزه خیلی سختی بود اما پیروز شدم. از آن به بعد تغییر رفتار آدمها را دیدم. یک بار هم با بورشید درنانت سالن خودش مبارزه کردم که از او هم بردم. به عبارتی تا به حال هر مبارزهای که کردم در آن پیروز شدم.
● به بعدها که این مسیر را ترک کنی هم فکر کردهای؟
▪ نه، اصلاً فکرش را هم نکردهام. آخر منم تازه اول راهم. هنوز مویتای را به درستی نمیشناسم. من فقط چند مربی میشناسم: توشیو فوجی وارا، ژان ـ چارلز اسکار بوسکی، سامارت پایاکارون و استاد خودم آندره زیتون. من هنوز خیلی از اینها عقبترم. خیلی چیزهاست که باید یاد بگیرم.
● اگر بخواهی خودت را نقد کنی، چه میگوئی؟
▪ اصلیترین عیب من، اولین ویژگی من است: من آدمی بسیار استرسی هستم. قبل از هر مبارزه خیلی خیلی استرس دارم. این استرس من را وارد میکند که خیلی تمرین کنم. روزی دو بار به سالن میآیم. روی هر چیزی که یاد گرفتهام کار میکنم. بیشتر از این که لذت و تفریح باشد، تمرین برای من مسیر زندگیم است. دوست دارم خودم را وقف این مسیر بکنم، دوست دارم قسمت بزرگ زندگیم را صرف رشتهام یعنی مویتای بکنم.
● یک بار هم در کیک ـ بوکسینگ مبارزه کردی؟
▪ بله، هجده نوامبر گذشته در لولوا ـ پیره و توسط سامی جنچی. مشکلی هم برایم ایجاد نکرد، اما سبک کار کردن این دو کاملاً متفاوت است.
● الان وقتی در باشگاهی که در نوجوانیات در آن تمرین میکردی، کار میکنی، چه حال و هوائی به تو دست میدهد؟
▪ حال و هوای عجیبی است. یادت میرود کجائی و چه میکنی. قبل از اینکه روی رینگ بروی دور تا دورت دیدا دیافا، ژروم لوبنر، گیوم کرنر، جائید و همه بچههای رشتهمان را میبینی و میتوانی بین بچهها خوش بدرخشی.
● تو هر روز تمرین میکنی؟
▪ بله هر روز.
● آرزویت این نیست که برای مبارزه به تایلند بروی؟
▪ این که مشخص است. مطمئن بودم که ۵ دسامبر گذشته در بانکوک برای مدرسه سلطنتی حضور دارم که مصدوم شدم.
● چرا روی شورتت ستاره داور است؟
▪ بله، اما برای برانگیخت حس تحریک کسی نیست. بسیاری از تای بوکسوها رنگهائی از ریشه و اعتقادی که دارند را میپوشند یا حتی برای اصالت و نژادشان را. برای همین من هم ستاره داور را انتخاب کردم. مشکلی هم نیست. ورزش ما نمونهای از فرامرزی بودن مردم و انسانهاست از رنگها و مذاهب مختلف: سیاه، سفید، قهوهای، کاتولیک، مسلمان، یهودی و ... در جای خودش همه چیز عالی است.
● و در آخر دوست داری چه چیزهائی بگوئی...
▪ دوست دارم به مربیام آندره زیتون بگویم که چهقدر از ته دل دوستش دارم، از ژان ـ چارلز اسکار بوسکی هم ممنونم که اول من را لرزاند و امروز دوست صمیمیام است و همیشه همراهم است و کمکم میکند. از همه دوستانم در تیم زیتون، خانواده و دوستانم متشکرم. از شما هم به خاطر ساندویچ خوشمزهای که تهیه کردید ممنونم!
●سئوالات جانبی
▪ فیلم مورد علاقه: "Top Gun" با بازی تام کروز
▪ آخرین فیلمی که دیده: نفوذیها با بازی مات دمون و لئوناردو دیکاپریو
▪ آخرین CD که گوش کرده: بوبا (رپ)
▪ سرگرمیها: با بچهها و دوستانم باشم.
▪ غذای مورد علاقه: ساندویچ کاشه.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست