جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

آنـهـا بـا دیـابـت زنـدگـی مـی کـنـنـد


آنـهـا بـا دیـابـت زنـدگـی مـی کـنـنـد

دو کلمه با والدین کودکان مبتلا به بیماری قند

نوجوانان دیابتی در رویارویی با مقتضیات و ضروریات رشدی این دوره، در وضعیت نامطلوبی به سر می‌برند...

آنها جدا از اینکه باید با این بیماری پرعارضه دست و پنجه نرم کنند، باید طرز مدیریت آن و زندگی با دیابت را نیز بیاموزند. از این رو متخصصان و والدین، با چالش‌های متعددی برای حفظ و بهبود کنترل قندخون در این دوره سنی مواجه هستند.

تاکنون تعریف دقیقی از دوران نوجوانی ارائه نشده اما در کل دوره گذر میان کودکی و بزرگسالی را دوران نوجوانی می‌نامند. ما دوران نوجوانی را فاصله زمانی میان ۱۲ تا ۲۰ سالگی فرض می‌کنیم.

براساس این تعریف سال‌های نوجوانی، دوران رشدونمو و تغییرات سریع است؛ گذر از سیستم آموزشی، کودکان را برای رقابت با بالغان در کسب امکانات مالی و شغل مهیا می‌کند. این دوره با تداوم رشد شناختی، توانمندی فزاینده در تفکر انتزاعی و البته فرمان‌پذیری کمتر از مظاهر قدرت مشخص می‌شود. با تلاش نوجوانان برای کسب مدارج علمی و شغل مطلوب، آنها تلاش می‌کنند که هویت و شیوه زندگی خود را استحکام بخشند و در آستانه انتخاب‌هایی قرار می‌گیرند که آرمان‌های زندگی آینده آنها را رقم می‌زند. نوجوانان مدت زیادی از وقت خود را بیرون از خانه می‌گذرانند، ساختارمندی فعالیت‌های آنها در اوقات فراغت کمتر می‌شود و نظارت و دخالت والدین روی این فعالیت‌ها کاهش می‌یابد. در این دوره است که می‌آموزند، چگونه دوستی‌ها و صمیمیت‌ها را با هم‌سن و سالان آغاز کنند و تداوم دهند. سازگاری با تغییرات جسمی و تمایل به ارتباطات جنسی از مقتضیات بلوغ است و همچنین تاثیر چشمگیری روی نمو نوجوان دارد و ظهور زودرس یا تاخیری آن می‌تواند اثرات کاملا متفاوتی روی رشد روانی اجتماعی دختران و پسران داشته باشد.

● بحران‌های دوران نوجوانی برای بچه‌های دیابتی

نوجوانی به‌ویژه دورانی بحرانی برای افراد دیابتی جوان است؛ خواه دیابت در کودکی تشخیص داده شود یا در نوجوانی. در همین سال‌های نوجوانی است که بیماران می‌آموزند بار مسوولیت مدیریت و درمان دیابت را به‌طور فزاینده‌ای بر عهده گیرند. نوجوانان همزمان با تلفیق درمان دیابت با شیوه زندگی در حال تکوین ارتباط میان همه فعالیت‌های خود با مقادیر قندخون را به‌طور مستقیم تجربه می‌کنند. بنابراین این رخداد، درک آنها را از دیابت، درمان و شیوه رویارویی با آن دگرگون می‌کند. از این رو نوجوانی دوران سازنده‌ای در استقرار بینش آنها است؛ به‌طوری که پذیرش و تلفیق همه‌جانبه، دستاوردی غیرقابل تغییر می‌نماید.

همچنین نوجوانی، زمان تغییر و تشدید درمان با انسولین در نظر گرفته می‌شود؛ خواه این تغییر پاسخی به تلاش برای تطبیق منعطف‌تر درمان با شیوه زندگی فرد جوان باشد خواه کوششی در راستای بهبود کنترل دیابت و تشدید رژیم درمانی متناسب با اقتضای دیابت در دوره نوجوانی فرض شود. اعمال فشار بیشتر برای پایش قندخون و تطبیق میزان انسولین به عنوان تشدید درمان تلقی می‌شود، به مداخله زیاد و به تبع آن اختلال در زندگی اجتماعی فرد می‌انجامد.

مطالعات پیوسته بر این یافته تاکید داشته‌اند که دوران نوجوانی با افت چشمگیری در کنترل متابولیک همراه است؛ گرچه بخشی از این تنزل را به تغییرات فیزیولوژیک خاص این دوره نسبت می‌دهند، سبک‌سری ویژه این دوران اگر اهمیتی بیش از تغییرات فوق نداشته باشد، معادل آن در افت کنترل متابولیک موثر است. این بی‌انگیزگی به‌ویژه در زمینه تزریق انسولین قابل‌توجه و نگران‌کننده است. گذشته از اینکه نوجوانان به‌طور شایع در اظهارات خود بر فراموش کردن تزریق انسولین صحه می‌گذارند، مدارک موجود در داروخانه‌ها که از بانک اطلاعاتی DARTS به‌دست آمده، نشان می‌دهند که حدود ۲۸ درصد از بالغان جوان میزان انسولین کافی براساس میزان تجویز شده را از داروخانه دریافت نمی‌‌کنند.

● کتواسیدوز دیابتی در کودکان مبتلا به بیماری قند

گذشته از بروز هیپوگلیسمی (افت قندخون) ناشی از انسولین ناکافی، عدم تزریق مکرر انسولین می‌تواند به کتواسیدوز دیابتی منجر شود که رخداد مکرر آن در غیاب سایر عوارض طبی، عمدتا به دلیل مصرف کمتر انسولین اتفاق می‌افتد و حداکثر میزان بروز کتواسیدوز دیابتی تکرارشونده، در دوران بلوغ رخ می‌دهد. گویا موضوع به اینجا ختم نمی‌شود و در بسیاری از افراد دیابتی جوان به‌ویژه آنهایی که در سنین پایین‌تر به آن مبتلا شده‌اند، ارزیابی‌های سالیانه شامل غربالگری عوارض دیابت را نیز باید به بار عاطفی و اضطرابی آنها افزود. پس آنقدر هم دور از انتظار نیست که افراد جوان از پایش سیستم خدماتی خارج شوند و به مطب سرپایی هم مراجعه نکنند. به‌علاوه با تاکید بر پایش رژیم و وزن، افراد نوجوان به‌ویژه دختران در معرض خطر ایجاد الگوهای نابسامان غذا خوردن هستند که می‌تواند به اختلالات بالینی خوردن منجر شود.

دکتر میترا حکیم‌شوشتری

فوق‌تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان