پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

داره میاد, داره میاد


داره میاد, داره میاد

عجب شعاری بود این شعار که در سالهای نه چندان دور گاه گداری و برای مناسبتی خاص ورد زبان تماشاچیان مسابقات فوتبال میشد

عجب شعاری بود این شعار که در سالهای نه چندان دور گاه گداری و برای مناسبتی خاص ورد زبان تماشاچیان مسابقات فوتبال میشد.

معمول این بود که چنانچه بازیکن حقیقتا ! مطرح و تاثیرگذاری بنا به علتی در زمان انجام مسابقه نیمکت نشین شده بود و در حین انجام بازی و بخصوص در موقعیتی که تیم قادر به نتیجه گیری نبود از طرف مربی به بازی فراخوانده میشد و تماشاچیان با شعار” داره میاد، داره میاد” هم خیر مقدمی نثار او میکردند که با روحیه بهتری پا به زمین مسابقه گذارد و هم با این شعار اقدام به کرکری خوانی با تیم و بازیکنان حریف مینمودند.

بازگشت نامیمون ” علی دائی” به نیمکتی که لایق ان نیست و فوتبالی که الت دست او، امثال ورزشی او، امثال سیاسی او و امثال شخصیتی اوست ، بار دیگر این شعار را تداعی میکند اما در مسیری ناصواب!

برای انکه بهتربه عمق مطلب پی ببریم چنانچه این مطلب خواننده ای داشته باشد، توجه ان خواننده را به مطالبی که در این تنها چند روزه در مورد علی دائی و افشین قطبی نوشته شده جلب مینمایم.

در جائی علی دائی به عنوان ابرقهرمانی که بار مسئولیت تمام بازیکنان، مربیان، و متخصصین فوتبال ایران را از اولین سال حضوردر تیم ملی در سال ۱۹۹۳ تا اخرین روز حضورش در لباس بازیگری، یک تنه بدوش کشیده و با وجود ناملایمات بسیار، بزرگوارانه و مانند رستم دستان تمامی موفقیتهای بوجود امده برای فوتبال ایران در ان سالها به مردم و کشور ایران تقدیم نموده و خلاصه هر چه ما داریم از صدقه سر اقای “مهندس متالوژی” ست و اوست که” جورکش” همه چیز در فوتبال ما بود و است. او که با “گل باران” حریفان در سال ۱۹۹۶باعث شده که چشم همه ” فقط” به ساقهای بی مهار اوباشد و ” یک تنه ” عامل تمام موفقعیت های تیم ملی در این سالها بوده است!

واقعا ایا خجالت اور نیست که با اینگونه اراجیف دست به بت سازی از ادمی زده شود که بسیار خوش بخت بوده است که در دوران بازیگریش با نسلی از بازیکنان فوتبال ایران همدوره بوده که هرکدام از انان به تنهائی در تمامی موفقیت های او سهیمند و بدون اغراق از نظر هنر این بازی بسیار از او بلندمرتبه تر!

برای کسانیکه با این ورزش اشنائی علمی و عملی دارند و بازی های تیم ملی ایران بین سالهای ۱۹۷۵ تا به امروز را بیاد دارند ” علی دائی ” فاقد حتی درصدهای پائینی از درک ، شعور و هنر بازیگری فوتبال در مقابل بازیکنانی و یا بهتر فرواردهائی از قبیل همایون بهزادی، حسین کلانی، حسن روشن، غلامحسین مظلومی، حسین فداکار، حمید علی دوستی، ناصر محمدخانی،عبدالعلی چنگیز، فرشاد پیوس و حتی بسیاری از مهاجمین متوسط فوتبال ایران است واصولا قابل مقایسه با بازیکنانی مثل پرویز قلیچ خانی، علی پروین، محمد صادقی، کارو حق وردیان از قدیمی ترها و کریم باقری، علی کریمی، خداد عزیزی، سیروس قایقران،امیر قلعه نوئی از نسل جدیدتر نمی باشد.

پس هدف نویسنده گانی که او را یک تنه ” گل باران” کننده تیمهای دیگر در بازیهای جام ملتهای اسیا در سال ۱۹۹۶ معرفی مینمایند و در همان تیم نقش خداد عزیزی و کریم باقری در بزور به اقای گلی رساندن ایشان رامنکرند چیست؟

نویسنده محترمی که معتقد است که علی دائی همواره در حساس ترین لحظه ها بداد فوتبال ما رسیده !!!! وهمیشه جورکش!!!!همه بوده است ظاهرا بیاد ندارد که علی دائی حتی یک گل موثر در مقابل تیمهای مطرح دنیا و در مسابقاتی که برای تیم ملی ایران حائز اهمیت بوده است در کارنامه ندارد، پس هدف چنین نویسنده گانی چیست؟

در نقطه مقابل علی دائی به نام افشین قطبی برمیخوریم و حکایت او که در این برهه زمانی میرود که تا ملال اورگردد از زور تکرار، تکرارها!

افشین قطبی سرمربی تیمی ست که فاقد حتی یک بازیکن خلاق میباشد، تیم فعلی ایران بجز “نکونام”، بازیکنی در حد و استاندارد بین المللی که هیچ، در حد و استاندارد فوتبال درجه اول اسیا مثل ژاپن و یا کره که هیچ، حتی فاقد بازیکنی در حد فوتبال ایران در روزهای خوبش میباشد و در تمامی خطوط با این مشکل مواجه است.

افشین قطبی بعنوان مدیر تیم ملی باید با بهترین بازیکنان خط دفاعی ایران که در حال حاضر متعلق به تیم سپاهان میباشند کنار بیاید و از نظر منتقدینش این اهمیتی ندارد که در لیگ فوتبال حرفه ای ایران این بازیکنان تنومند خط دفاع سپاهان با مشکل خاصی مواجه نیستند زیرا اولا بدلیل قدرت بدنی بالا از پس مهاجمین رو به انقراض فوتبال ایران براحتی برمیایند که نتایج تیم سپاهان در لیگ برتر سند این ادعاست و دوما این وظیفه باشگاه های انان است که بازیکنانی در شرایط استاندارد در اختیار تیم ملی قرار دهند نه مدیر تیم ملی که انان را از حد بازیکن درجه چهار اسیائی در کوتاه مدت به بازیکن درجه اول تبدیل نماید و این ان کاری ست که فعلا ” افشین قطبی ” به ان مشغول است و با توجه به درک بدون تاکتیک پذیری رایج در بازیکنان ایرانی این کار شق القمری ست که احتیاج به زمان و ممارست و تحمل باخت دارد.

به افشین قطبی بدلیل باخت به اردن و قطر ایراد گرفته میشود که طبیعیست ، اما این ایرادگیری زمانی ناحق بنظر میرسد که منتقدین چشم بروی تمامی دلائل بسته و هدف قطبی را قرار میدهند و بیشتر مواقع انقدر انتقادها یکطرفه است که بنظر میرسد هدف شخص قطبی ست نه سرمربی تیم ملی فوتبال ایران که در اینجا با ذکر مواردی از انتقادها به ادامه مطلب که هدف چیست خواهیم پرداخت!

عدم حضور تماشاچیان در مسابقات دوستانه و کم اهمیت تیم ملی به قطبی و عملکرد بد او نسبت داده میشود درصورتی که رکورددار دهن کجی به تیم ملی از جانب تماشاچیان در یک مسابقه رسمی متعلق به ارشیو افتخارات علی دائی ست در زمانی که مسائل اجتماع ایران کاملا متفاوت بود و نه امروز که مردم ایران به حضور و یا عدم حضور در هر واقعه اجتماعی با نگرشی حق طلبانه و بر اساس اولویت می پردازند و فوتبال اولویت امروز اجتماع ایران نیست!

ادامه بحث در این مورد را به فرصتی مناسبترمیسپاریم و تنها به همین اکتفا میکنیم که ظاهر قضایا نشانگر این است که نیمکت تیم ملی فوتبال ایران باید بار دیگر خود را برای قدوم نامبارک ” علی دائی ” و طرفداران بخصوصش اماده کند و ذکر این نکته خالی از لطف نیست که دستبکار شدن عجولانه اقایان در تخریب هر چه بیشتر قطبی و سرپا نمودن ” بت ” بزرگ بهدف اماده نمودن جو برای این تغییر بی دلیل و مغرضانه نشانگر ان است که باید بزودی منتظر این رویداد باشیم و بار دیگر گوش به شعار “داره میاد، داره میاد” طرفداران علی دائی بسپاریم، که البته اینبار این ندا از زیر ساعت امجدیه که بطور سنتی متعلق به قماربازان است به گوش فوتبال ایران میرسد و نه طرفداران حقیقی فوتبال ایران!

سیروس