چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نقش خیال


بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
كز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هر كو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند كه سخت باشد قطع امیدواران
با ساربان بگوئید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد …

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

كز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

هر كو شراب فرقت روزی چشیده باشد

داند كه سخت باشد قطع امیدواران

با ساربان بگوئید احوال آب چشمم

تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت

گریان چو در قیامت چشم گناهكاران

ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد

از بس كه دیر ماندی چون شام روزه داران

چندی كه برشمردم از ماجرای عشقت

اندوه دل نگفتم الا یك از هزاران

سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل

بیرون نمی توان كرد الا به روزگاران

چندت كنم حكایت، شرح این قدر كفایت

باقی نمی توان گفت الا به غمگساران

سعدی شیرازی



همچنین مشاهده کنید