سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

امروز با سعدی ـ دوشنبه ۲۶ دی


امروز با سعدی ـ دوشنبه ۲۶ دی

ندانم از من خسته جگر چه می‌خواهی؟
دلم به غمزه ربودی، دگر چه می‌خواهی؟
اگر تو بر دل آشفتگان ببخشایی
ز روزگار من آشفته‌تر چه می‌خواهی؟
به هرزه عمر من اندر سر هوای تو شد
جفا ز حد …

ندانم از من خسته جگر چه می‌خواهی؟

دلم به غمزه ربودی، دگر چه می‌خواهی؟

اگر تو بر دل آشفتگان ببخشایی

ز روزگار من آشفته‌تر چه می‌خواهی؟

به هرزه عمر من اندر سر هوای تو شد

جفا ز حد بگذشت. ای پسر، چه می‌خواهی؟

ز دیده و سر من آنچه اختیار توست

به دیده هر چه تو گویی به سر، چه می‌خواهی؟

شنیده‌ام که تو را التماس شعر رهی است

تو کان شهد و نباتی، شکر چه می‌خواهی؟

به عمری از رخ خوب تو برده‌ام نظری

کنون غرامت آن یک نظر، چه می‌خواهی؟

دریغ نیست ز تو هر چه هست سعدی را

وی آن کند که تو گویی، دگر چه می‌خواهی؟