سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

راه نامتعارف


راه نامتعارف

اصلاح طلبان دریافته اند که چنانچه بخواهند در مقابل رقیب پرتوان خود ناکام نمانند باید به دیدار های رو در رو و سفرهای استانی روی بیاورند

▪ یکم؛ آیا اصلاح طلبان می خواهند به شیوه دیگری روی بیاورند؟ این سوال هنگامی در ذهن شکل می گیرد که سیدمحمد خاتمی در یک ماه اخیر دو بار کوله بار سفر بسته و در شیراز و یزد رودررو با مردمان آن دیار سخن گفته است. رفتار خاتمی از آن رو اهمیت دارد که اگر چه وی به صورت رسمی از پذیرش عنوان رهبر و پرچمداری جنبش اصلاح طلبی اکراه دارد اما در شرایط فعلی محور وفاق بخش زیادی از اصلاح طلبان بوده و جایگاه مردمی اش اصلاح طلبان را بر آن می دارد تا این نقش را بر او تحمیل کنند و از توان رئیس جمهور سابق برای رسیدن دوباره به قدرت بهره بگیرند. در واقع خاتمی در شرایط فعلی نماد آن دسته از اصلاح طلبانی است که در قدرت بوده و در اندیشه بازگشت به میزهای قدرت هستند و رفتار ها و حرکات او را می توان به برنامه های این گروه تعبیر کرد.

به همین جهت به نظر می رسد اصلاح طلبان دریافته اند که چنانچه بخواهند در مقابل رقیب پرتوان خود ناکام نمانند باید به دیدار های رو در رو و سفرهای استانی روی بیاورند. به همین دلیل است که رئیس جمهور سابق به جای سفر های خارجی و گفت وگو با دیگران تصمیم گرفته تا در داخل و با مردم نقاط مختلف گفت وگو کند. در چنین شرایطی سوال این است که آیا اصلاح طلبان از کارکرد نهاد های مدنی و احزاب ناامید شده اند؟ آیا اصلاح طلبان همچنان می خواهند خاتمی را به عنوان یک نفر که نقش قهرمان را عهده دار شده به کارزار بفرستند و از توان شخصی او برای بازگشت به قدرت بهره بگیرند؟ چنانچه این گونه باشد آن گاه باید پذیرفت که جنبش اصلاح طلبی ایران مسیر را به عکس می پیماید و در حال بازگشت به نقطه آغازین است، چرا که تمام تلاش اصلاح طلبان در سال های اخیر از آن رو اهمیت بیشتر می یافت که در راستای تبیین فرهنگ کار جمعی، نفی شخص محوری و مشارکت سازمان یافته شهروندان در درون نهاد های مدنی بود.

▪ دوم؛ جامعه مدنی به عنوان یکی از برنامه های اصلاح طلبانه ایرانیان، مبتنی بر این بود که نهاد های مدنی چون احزاب و کانون های صنفی شکل بگیرند و شهروندان به عضویت این نهاد ها درآیند تا مشارکت عموم مردم نه توده وار و بی هدف، که منظم و هدفمند باشد.

چرا که در جامعه ای که نهاد های مدنی در آن شکل گرفته و مردم به عضویت این نهاد ها درآیند تصمیم ها جمعی و بر اساس منافع گروهی است نه منفعت های فردی که می توان با شعارهای عوام گرایانه آن را به نفع خود تغییر داد. دشواری کار اصلاح طلبان نیز در همین نقطه بود. آن هنگام که تلاش بسیار به کار گرفتند تا در زمین سخت ایرانیان نهاد های مدنی را تاسیس کنند و مشارکت شهروندان را سازمان دهند.

تا آنان را از قالب ذرات منفرد و بی هدفی که در پی قطب های آهن ربا جذب می شوند به یک سیستم منظم و هدفدار تبدیل کنند، شهروندانی که کنشگران فعال سیاسی و اجتماعی به شمار می روند و وظیفه شان تنها رای دادن و به تماشا نشستن نیست بلکه باید در فرآیند مشارکت سیاسی مسوولیت بیشتری را به دوش بگیرند و در قالب نهاد های مدنی امکان توسعه شتابان تر را فراهم آورند. این نگاه اصلاح طلبان اگر چه دشواری های بسیار داشت اما بسان باریدن باران بر سرزمین های خشکی بود که تمام تشنگی را برطرف نمی کرد، اما زمین سفت را نرم تر می کرد.

▪ سوم؛ رای نیاوردن اصلاح طلبان را بیش از هر مساله ای باید ناشی از ناتوانی آنان در سامان دادن جامعه مدنی جست وجو کرد. اصلاح طلبان در زمین سفت و سخت نتوانستند محصول خود را بارور کنند و در نهایت شکست را تجربه کردند.اما آنچه بر اصلاح طلبان رفت شکست در کسب قدرت بود و اصلاح طلبان این فرصت را داشتند تا این بار در بیرون از قدرت راه های اصلاح طلبی را با سامان دادن به نهاد های مدنی و تقویت احزاب بپیمایند و راه نیمه رفته خویش را ادامه دهند. آیا این چنین کردند و بر همان راه بودند و هستند؟ آیا رفتارهای اخیر حکایت از ناکامی اصلاح طلبان برای تکیه بر نهادهای مدنی دارد؟ چنانچه این گونه باشد آن گاه نباید انتظار این را داشت تا آن چه را اصلاح طلبان انتظارش را داشتند به بار بنشیند، اما اگر سفر های خاتمی برای این است که همچنان ذهن مردم را بیدار نگاه دارد و واژگانی چون آزادی، مشارکت عمومی، شهروند، جامعه مدنی، کرامت انسانی و عدالت اجتماعی از جامعه رخت برنبندد باید آن را ستود.

بر اصلاح طلبان و شخص سیدمحمد خاتمی است که هدف شان از این سفرها را مشخص و اعلام کنند.

حمید مافی



همچنین مشاهده کنید