سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

دون پاچو فوتبال آن زمان مثل صحنه جنگ بود


دون پاچو فوتبال آن زمان مثل صحنه جنگ بود

من در تیم هائی مثل گیمانیستیا و ولز سارسفیلد تا قبل از حضور در بوکاجونیورز, بازی کرده ام لذا خاطرات متفاوتی از گذشته دارم ولی خب, قسمت عمده کارم با بوکا جونیورز بوده تیمی که در آن به افتخارات قابل توجهی رسیدم و همینطور به درآمد قابل ملاحظه ای در زمان خودم دست پیدا کردم

● گفتگو با آخرین بازمانده فینال جام جهانی ۱۹۳۰ در مونته‌ویدئو

از سال ۱۹۳۰ که اولین دوره از جام جهانی فوتبال در کشوری همچون اروگوئه انجام شده، چند سال می‌گذرد؟

همینطور از مردان حاضر در مسابقات آن دوره به‌خصوص فوتبالیست‌های حاضر در فینال جام جهانی چه کسانی در قید حیات هستند که حرف برای گفتن داشته باشند؟

مسلماً پاسخ به این دو سئوال سخت است زیرا اولاً از سال ۱۹۳۰ تاکنون سال‌های سال گذشته و بازیکنانی که در آن هنگام جوانانی با طراوت و با نشاط بودند، هم‌اینک در قید حیات نیستند.

اما نه، هنوز مردانی از آن هنگام پیدا می‌شوند. یکی از آنها فرانسیسکو وارلو معروف به ”دون پاچو“، مهاجم آرژانتین در فینال جام جهانی ۱۹۳۰ است، که هم اکنون با ۹۶ سال سن در قید حیات است.

به همین خاطر گزارشگران محله کیکر آلمان با کند و کاو بسیار توانستند وی را در شهر بوینس‌آیرس پیدا کرده و برای دقایقی با او به گفت و گو بنشینند.

● آقای دون پاچو، ما از طرف نشریه کیکر آلمان اینجا رود در روی شما هستیم. خوشحالیم که می‌توانیم به‌عنوان تنها بازمانده از تیم ملی آرژانتین که در فینال اولین دوره جام جهانی حضور یافتید با شما حرف بزنیم.

من هم خیلی خوشحالم که می‌توان در حد توان و بضاعتم به سؤالات شما پاسخ بگویم.

● ممکن است در خصوص این محلی که الان در آن حضور داریم، قدری توضیح دهید؟

بله البته. اینجا مغازه‌ای است که من در مرکز شهر بوینوس آیرس از ۳۰ سال قبل دارم. در پشت مغازه، منزلم است که در سال ۱۹۳۲ آن را ساختم.

● ظاهراً در دوران جوانی پس از بازی در چند تیم غیر معروف، زمانی هم بازی در تیم مطرح بوکاجونیورز را تجربه کرده‌اید؟

بله. من در تیم‌هائی مثل گیمانیستیا و ولز سارسفیلد تا قبل از حضور در بوکاجونیورز، بازی کرده‌ام. لذا خاطرات متفاوتی از گذشته دارم. ولی خب، قسمت عمده کارم با بوکا جونیورز بوده. تیمی که در آن به افتخارات قابل توجهی رسیدم و همینطور به درآمد قابل ملاحظه‌ای در زمان خودم دست پیدا کردم.

● درآمد؟

بله. یادم می‌آید در تیمی مثل ”گیمانیستیا“ هفته‌ای ۲۰ پزو می‌گرفتم. رقمی که فوق‌العاده ناچیز بود. در حالی‌که وقتی به عضویت بوکاجونیورز در آمدم، سطح درآمد سالیانه‌ام به هشت هزار پزو رسید. به هر حال این رقم خیلی سنگینی در زمان خودش بود.

● آنگونه که ما شنیده‌ایم، مثل اینکه در زمان خودتان، بازیکنی پرشور و هیجان و در عین حال حاشیه‌ساز نیز بوده‌اید؟

بله البته. من خودم اهل حاشیه نبودم. ولی خب، ماهیت فوتبال در آن زمان با الان فرق داشت. با اینکه یک متر و شصت و پنج سانتی‌متر قد بیشتر نداشتم، اما همیشه در بازی هوائی، توانمندی از خود نشان می‌دادم. طوری‌که این مسئله اغلب برایم دردسرساز می‌شد. مثلاً یک‌بار در سال ۱۹۳۳ که با بوکاجونیورز مقابل ریورپلات بازی می‌کردیم، روی هوا بلند شدم و ناخودآگاه آرنج‌ام به صورت بازیکن حریف خورد.

بعد هم جنجال بزرگی علیه من درست شد که خواسته‌ام بازیکن تیم رقیب را به عمد بزنم. به همین خاطر هواداران ریورپلات خیلی خشمگین شدند و کار به‌جائی رسید که در بازی بعد، پلیس به اسکورت و حمایت از من شتافت.

● این حالت را در تیم ملی آرژانتین نیز داشتید؟

بله. بازی من در تیم ملی آرژانتین متفاوت با بوکاجونیورز نبود (لبخند می‌زند).

● چه آمار و ارقامی از حضور در تیم ملی آرژانتین دارید؟

به خاطر ندارم چه تعداد بازی برای تیم کشورم کرده و چقدر گل زده‌ام. اما دوستی چند وقت پیش به من گفت آمار بازی‌های باشگاهی مرا درآورده که ۲۱۰ بازی برای بوکاجونیورز با ۱۸۱ گل زده است.

● دون پاچو، گذشته از این اطلاعات مفیدی که به ما دادید، الان چه حال و روزی دارید؟

اول اینکه سلامتم و خدا را شکر می‌کنم. دوم اینکه شماها با حضورتان قشنگ‌ترین هدیه ممکن را به من دادید. حتماً شماها مرا از نزدیک تا به حال ندیده بودید. از این لحاظ حتماً در ذهن‌تان می‌گوئید: مگر می‌شود دون پاچو، این پیرمرد کهنسال زمانی فوتبالیست تیم ملی آرژانتین بوده باشد؟ ولی من می‌گویم بله من بوده‌ام. زمانی فوتبالیست بودم. آن‌ەم چه فوتبالیستی! از این بابت بدم نمی‌آید چیزهائی از اولین فینال یک دوره جام جهانی برایتان تعریف کنم.

● از اینکه چه فرصت‌هائی هم داشتید، برایمان حرف می‌زنید؟

بله البته، من از چیزهای بد و ناراحت کننده هم حرف برایتان دارم. مثلاً اینکه یکی از بازیکنان معروف آن زمان به نام فرناندز چنان مرا از ناحیه زانو مصدوم کرد که نگو و نپرس. این مصدومیت منجر شد تا بازی مرحله نیمه نهائی را از دست دهم. اما از آنجائی‌که آن زمان مسابقه فوتبال حکم یک جنگ را داشت، تلاش کردم تا دو مرتبه به صحنه بازگردم.

● می‌گویند آن‌موقع شماها تهدید به مرگ هم شدید؟

بله. ولی ما همگی با قضیه خیلی جدی برخورد کردیم. پنج، شش تن از ما، خیلی مصمم بودیم. لذا نمی‌خواستیم دست از کار بکشیم. پس سراغ مربی‌مان رفتیم و گفتیم برای هرگونه جانفشانی آماده‌ایم.

این حس در همه تیم وجود نداشت؟

چرا! اما درصدش فرق می‌کرد.

● فضای استادیوم چطور بود؟

واقعاً قابل وصف نبود. البته شماها می‌دانید آن زمان استادیوم‌های بزرگی مثل الان وجود نداشت.

اما در همان حد و اندازه کوچک، تماشاگران فوق‌العاده یا احساس و هیجان بودند. به‌طوری‌که یک آن دست از تشویق برنمی‌داشتند و دائم تیم محبوب‌شان را تشویق و حمایت می‌کردند. البته در بین تماشاگران احساسات افراطی نیز وجود داشت. به‌طوری‌که از این جهت اگر کسی داخلشان می‌شد و فرضاً ساکت می‌ماند، چه بسا ممکن بود، جانش را به خاطر همین همراه نشدن با بقیه از دست بدهد.

● واقعاً؟

بله. متأسفانه یک‌جور حس و حال عجیبی وجود داشت. خود پدر من برای اینکه بتواند در ورزشگاه حاضر شود و از نزدیک شاهد شیرین‌کاری‌های پسرش که من باشم، شود، بالاجبار رفت و یک پرچم اروگوئه خرید و به‌دست گرفت. اگر این‌کار را نمی‌کرد و ساکت می‌نشست و مسابقه را تماشا می‌کرد چه بسا جانش را نیز از دست می‌داد.

● گویا آن زمان اروگوئه‌ای‌ها خیلی به‌خودشان می‌بالیدند، به‌طوری‌که خود را فاتح هر دیداری می‌دانستند. اینطور نبود؟

چرا! آنها افکار احمقانه‌ای داشتند. به‌خصوص که در مرتبه آخر هم ما را شکست داده بودند. آنها دلشان می‌خواست تحت هر شرایطی برنده بازی باشند. واقعاً که یک‌دنده بودند.

● بعد چه اتفاقی افتاد؟

خب آنها باتجربه‌تر بودند و ما جوانانی کم‌تجربه به حساب می‌آمدیم. ما تلاش خودمان را با این‌وجود کردیم. تازه وقتی‌که مونتی و سوائرز دو تن از نفرات اصلی‌مان را به‌علت صدمه‌دیدگی از دست دادیم، تیم‌مان تازه راه افتاد و خیلی هم حمله کردیم و به گل رسیدیم. اما آنها چون باتجربه‌تر بودند به یک‌باره از گل اول به گل چهارم رسیدند تا بازی را ۴ بر ۲ بردند.

● فکر می‌کنید اروگوئه چنین لیاقتی را داشت؟

بله. آنها توانمندتر از ما بودند. شاید اگر در ضربات نهائی بیشتر دقت می‌کردند به عوض برد ۴ بر ۲، نتیجه ۸ بر ۲ به سودشان می‌شد. از این جهت ما تا حد زیادی شانس آوردیم که زیاد گل نخوریم.

● دون پاچو در یک نگاه

نام و نام‌خانوادگی: فرانسیسکو آنتونیو وارلو

متولد: ۲۵/۲/۱۹۱۰ در لاپلاتا

باشگاه‌ها: گیمانیستیا (۱۹۲۷ الی ۱۹۲۹)، ولز سارسفیلد (۱۹۳۰)، بوکاجونیورز (۱۹۳۱ـ۱۹۳۹)

عناوین: قهرمانی با گیمانیستا و بوکاجونیورز، قهرمان آمریکای جنوبی در سال ۱۹۳۷

تیم ملی: ۱۶ بازی با ۶ گل زده

نکته ویژه: گلزن فراموش نشدنی بوکاجونیورز با ۱۸۱ گل زده در ۲۱۰ مسابقه

دوره مربیگری: از سال ۱۹۵۷ الی ۱۹۶۰ در تیم گیمانیستیا



همچنین مشاهده کنید