سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
نه گذشته, نه آینده زندگی یعنی همین حالا
رهام شهابیپور متولد ۱۳۵۸ اهل سیرجان است. ۵ دوره قهرمانی استان کرمان، ۳ دوره قهرمانی کشور، مدال نقره میکس تیم مسابقههای جهانی ۲۰۱۰ چک، مدال برنز مسابقههای انفرادی ۲۰۱۰ گوانجو، مدال نقره تیمی مسابقههای آسیایی ۲۰۱۰ گوانجو و مدال نقره تیمی مسابقههای جهانی ۲۰۱۲ چک در رشته تیر و کمان پارالمپیک فقط بخشی از کارنامه پر و پیمان او است...
او همسر زهرا نعمتی، همان ورزشکاری است که هفته قبل با او گفتوگو داشتیم.
۲ بار با او صحبت کردم. گفتوگو را پیاده و حروفچینی کردم و مشغول تنظیم آن شدم و هر بار شگفتزدهتر از قبل از این همه امید و تلاش. هر بار که به این جمله رسیدم که «۲ ماه بعد از حادثه به زندگی برگشتم» تعجب کردم و متوقف شدم! دست از نوشتن برداشتم و اتفاقهای همین چند سال گذشته زندگیام را مرور کردم که چطور ناامیدم کردند؛ اتفاقهایی که در برابر آنچه برای رهام رخ داده، خیلی کوچک بودند. دوباره برگشتم به حرفهای او که میگفت: «زندگی یعنی شاد بودن، یعنی در لحظه و زمان حال زندگی کردن...» حرفهای ساده و از دل زندگی برآمدهای که بر دل و ذهن کمطاقتمان مینشیند و به ما میگوید چقدر با اصل زندگی غریبهایم و آن را نمیشناسیم... گفتوگوی ما را با این قهرمان که ۱۲ سال قبل بر اثر برقگرفتگی دچار ضایعه نخاعی شده، بخوانید.
▪ چه حادثهای باعث شد دچار ضایعه نخاعی شوید؟
سال ۱۳۸۰ که پیمانکار اداره برق بودم، بر اثر برقگرفتگی از ارتفاع پرت شدم. این حادثه باعث شد دچار ضایعه نخاعی شوم.
▪ بعد از حادثه روند زندگیتان چه تغییری کرد؟
راستش خیلی تغییر نکرد. وقتی دچار سانحه شدم، دانشجو بودم و دقیقا یک ماه بعد از حادثه امتحانهای پایان ترم شروع شد؛ با آمبولانس دانشگاه میرفتم و امتحان میدادم که از درس عقب نمانم. نه اینکه بگویم مشکلی که پیش آمد در زندگیام بیتاثیر بود، مسلما سختیهای زیادی برایم ایجاد کرد ولی من ۲ ماه بعد از آن حادثه به کار و زندگی برگشتم. شغل قبلیام را تا سال ۱۳۸۵ ادامه دادم. در کنارش یک کارگاه فرفوژه داشتم که آن را هم اداره میکردم. بعد از مدتی فعالیتم را تغییر دادم و مدتی فروشگاه سرویس خواب کودک و نوجوان داشتم و این روند ادامه داشت تا سال ۱۳۸۴ که سیرجان را ترک کردم.
▪ برایم خیلی عجیب است که فقط ۲ ماه بعد از چنین حادثهای به زندگی معمول برگشتید! چه چیزی باعث شد اینقدر زود از جا برخیزید و ادامه دهید؟
شاید حمایت خانواده، شاید تفاوتهای فردی، شاید اجبار و خیلی چیزهای دیگر! همه اینها باعث شد اتفاقی که افتاد، تاثیر کمتری روی زندگیام بگذارد. مسلما شرایط دشواری بود و بازگشت به روند معمول زندگی کار راحتی نبود. افراد روحیههای متفاوتی دارند. بخشی از قضیه ما هستیم و بخشی از آن خانواده. شاید دیدن ناراحتی آنها برایم سختتر از تحمل درد و ناراحتی خودم بود و همین باعث شد روحیهام را حفظ کنم و نگذارم آنها بیشتر ناراحت شوند. از سوی دیگر، برخورد و رفتار خانواده خیلی مهم است و آموزش هم بر زندگی آینده کسی که دچار ضایعه شده، تاثیر زیادی دارد. اگر این شخص در هفتهها و ماههای اول از نظر روانی و ذهنی درست حمایت نشود و برنامه و آموزش صحیح نداشته باشد، دچار آسیبهای غیرقابل جبرانی میشود. کسانی را میشناسم که ۲۵-۲۰ سال از معلولیتشان گذشته ولی هنوز با آن کنار نیامدهاند و گوشه خانه هستند؛ شرایطشان برای خانواده هم بسیار مشکلساز شده است. یک نکته دیگر این بود که در دوره درمان و فیزیوتراپی اشخاصی را میدیدم که شرایطشان خیلی از من بدتر بود اما با امیدواری به زندگی ادامه میدادند و این موضوع به من هم کمک کرد.
▪ چه چیز باعث شد سال ۸۴ به کرمان نقل مکان کنید؟ علتش شرایط زندگیتان بعد از حادثه بود؟
قطعا بیتاثیر نبود. کرمان مرکز استان و امکانات آن از سیرجان بیشتر است. دسترسی به مراکز درمانی و رفاه اجتماعی بسیار مهم هستند و هرطور نگاه کنیم، جایی که امکانات بیشتر و شرایط بهتری داشته باشد، بر زندگی ما موثر است. برای کسانی مثل ما که شرایط جسمی خاص دارند، محل سکونت خیلی مهم است. ما الان کیش را انتخاب کردهایم چون مناسبسازیهای شهری شرایط زندگی راحتتر را برای من و همسرم فراهم میکند.
▪ چه زمانی تیراندازی را شروع کردید؟
از سال ۱۳۸۷ یعنی ۳ سال بعد از اتفاقی که برایم افتاد. تیراندازی در کشور ما ورزش نوپایی است. آن زمان هم در کرمان هنوز یک هیات منسجم وجود نداشت و موقعی که شروع کردیم، این رشته چندان عمومی نشده بود و نمیدانستیم هیاتی برای این ورزش در استان وجود دارد.
▪ چرا از بین همه ورزشها سراغ تیر و کمان رفتید؟
تیراندازی را از نوجوانی خیلی دوست داشتم ولی متاسفانه امکاناتی وجود نداشت و حتی فدراسیونی برای آن نبود. بعد از حادثه دوست داشتم یک فعالیت ورزشی انجام دهم. آن موقع رشتههای ورزشی دیگری مثل بسکتبال با ویلچر و پینگپنگ هم در استان بود که به صورت مقطعی در آنها فعالیت کردم ولی چون امکانات مناسبی وجود نداشت، نتوانستم بهصورت جدی ادامه بدهم. با پیگیری بچههای انجمن ضایعه نخاعی، سازمان بهزیستی استان کرمان همکاریهای خوبی انجام داد و تجهیزات و امکاناتی برای تیراندازی فراهم کرد. همان شرایط سرآغازی برای شروع و تداوم این ورزش شد.
▪ زمان شروع تیراندازی فکر میکردید به مدال و موفقیتهای بینالمللی برسید؟
ابتدا برایم جنبه حرفهای نداشت ولی بعد که وارد شدم، متوجه شدم جای کار دارد و با انگیزه بالاتری ادامه دادم. در واقع اوایل میخواستم فعالیتی انجام دهم که به آن علاقهمند باشم، اما از آنجا که تیراندازی ورزش سنگینی نیست و ما هم میتوانیم به راحتی آن را انجام دهیم، کمکم برایم جدیتر شد. یک امتیاز دیگرش این بود که شرایط برای ما و افراد سالم متفاوت نبود و میتوانستیم در همه مسابقهها شرکت کنیم. اینها باعث شد تصمیم بگیرم تیراندازی را به صورت حرفهای ادامه دهم.
▪ قبلا هم ورزش میکردید؟
از نوجوانی کاراته کار میکردم و تا کمربند قهوهای پیش رفته بودم.
▪ ورزش چه تاثیری بر روحیه و زندگیتان داشت؟
میزان تاثیری که ورزش میتواند روی معلولان داشته باشد، قابل وصف و اندازهگیری نیست. واقعا لازم است مسئولان ورزش معلولان را جدیتر ببینند و به آن خیلی بیشتر اهمیت بدهند. شاید بتوانم به جرات بگویم اگر بخش اصلی بودجه سازمانهای مرتبط با معلولان را به ورزش اختصاص بدهند، باز هم کم است. چون این کار هزینههای درمانی و توانبخشی را کم و ورود آنها را به جامعه راحتتر میکند و حضورشان در اجتماع پررنگ میشود. فعالیت ورزشی معلولان به تنهایی میتواند از بیشتر هزینههایی که سازمانها صرف امور دیگر آنها میکنند، کم کند. فعالیتهای مداوم ورزشی روحیه و اعتماد به نفس معلولان را بالا میبرد و کنار آمدن با شرایط جسمی را برایشان راحتتر میکند. کسی که ناتوانی خاصی دارد وقتی وارد عرصه ورزش میشود، بخش زیادی از کمبودها و کاستیها در زندگیاش کمرنگ میشود و با روحیه بالاتری به زندگی ادامه میدهد.
▪ آیا موفقیتهای شما بر اطرافیانتان تاثیر داشته است؟
در شرایطی زندگی میکنیم که سختیهای زیادی برای بیشتر مردم وجود دارد و همه مشکلات فقط جسمی نیستند. خیلی از اطرافیان میگویند وقتی شما را میبینیم، روحیه و انرژی میگیریم و مشکلاتمان به چشم نمیآید. حتی بارها پیش آمده افراد دورتر یا کسانی که نمیشناسیم، در برخوردهای اتفاقی گفتهاند «شما را الگوی خودمان میدانیم.» شاید بعضی از آنها غلو کنند اما باعث افتخار ماست که حتی کوچکترین تاثیر مثبتی بر اطرافیان، دوستان و خانواده یا حتی افراد دیگر داشته باشیم.
▪ این روزها غیر از ورزش چه فعالیت دیگری دارید؟
الان ورزش حرفهای وقت کمی برایم باقی میگذارد و نمیتوانم کار پیوسته و ثابت داشته باشم. ۱۰ ساعت تمرین روزانه دارم و نمیشود یک فعالیت اقتصادی منسجم برای خودم در نظر بگیرم.
▪ با توجه به اینکه هزینه ابزار شما زیاد است و زمان زیادی در تمرین هستید، برای تامین این هزینهها چه میکنید؟
متاسفانه این مساله جای گله دارد چون در کشور ما نگاه حرفهای به رشتههای ورزشی انفرادی وجود ندارد؛ هم در بحث بودجه و سرمایهگذاری و هم از نظر توجه و اهمیت دادن به آن. در واقع ورزش در کشور ما به یکی دو رشته خاص محدود شده و تمام بودجههای ورزشی به آن اختصاص مییابد. در حالی که ورزشکاران رشتههای دیگر بارها افتخارآفرینی کردهاند و میتوانند باز هم برای کشور مدال بیاورند، دیده نمیشوند. ورزش حرفهای امکانات حرفهای میطلبد و تجهیزات در بعضی رشتهها خیلی مهم است. مثلا در دوچرخهسواری هر روز مدلهای جدید دوچرخه عرضه میشود و امکانات آنها به موفقیت ورزشکار کمک میکند. نمیتوان توقع داشت کسی با دوچرخهای که ۲۰سال پیش ساخته شده، الان قهرمان شود! در ورزش تیراندازی هم شرایط همینطور است. شرکتها هر ساله کمانهای جدیدی وارد بازار میکنند و برای عملکرد بهتر در عرصه بینالمللی مجبوریم آنها را داشته باشیم. تامین هزینه تجهیزات تیروکمان برای هر نفر ۲۵- ۲۰ میلیون تومان است و خود ورزشکار نمیتواند آن را تامین کند و اگر به عهده خودش باشد، باعث رکود این رشته میشود. از طرف دیگر، موفقیتها و مدالهای این رشتهها دیده و به آنها توجه نمیشود. شاید بتوانم به جرات بگویم خانم نعمتی - همسرم - یکی از پرافتخارترین ورزشکاران امسال ایران بود. جایزه بهترین ورزشکار سال آسیا و دنیا را به دست آورد، نشان آکورد اسپورت و مدال طلای رقابتهای جهانی و پارالمپیک را گرفت اما هیچکدام از اینها به چشم مسئولان نمیآید. از آن طرف اسپانسرها در این رشتههای ورزشی فعالیت نمیکنند. از همینجا به کسانی که توانایی دارند و میخواهند اسپانسر ورزشی شوند، میگویم اگر از ورزشهای انفرادی حمایت کنند، چه بسا نتیجه بهتری هم میگیرند.
▪ منظورتان این است که حتی فدراسیون هم حقوقی برای شما در نظر نمیگیرد؟
در حال حاضرهم وضعیت فدراسیونها خوب نیست و مبلغی هم بهعنوان حقوق برای ما در نظر گرفته نمیشود. فقط بچههایی که مدال المپیک داشته باشند، دریافت ماهیانهای دارند که آن هم نامنظم پرداخت میشود. البته همه کسانی که در سطح ملی فعالیت میکنند، حقوق نمیگیرند. بیشتر ورزشکاران ما مجبورند شغلی داشته باشند که بتوانند هزینههای زندگیشان را تامین کنند.
▪ کسانی که مجبور به استفاده از ویلچر هستند، معمولا با چه مشکلاتی روبرو هستند؟
در مورد نوع حمایت از معلولان بحثهای زیادی وجود دارد. یکی از این موارد حمایتهای مالی است که در کشور ما با کشورهای دیگر قابلمقایسه نیست. حقوق دریافتی یک فرد ضایعه نخاعی چیزی نزدیک به ۳۰ هزارتومان در ماه است که در واقع سازمان بهزیستی آن را بهعنوان هزینه نگهداری پرداخت میکند، در حالی که یک معلول ضایعه نخاعی در کشوری مثل انگلیس سالانه ۱۰۰۰تا ۱۲۰۰ پوند از دولت دریافت میکند که به پول ما نزدیک به ۶ میلیون تومان میشود. از طرف دیگر، چند سال پیش قانونی با عنوان قانون جامع حمایت از معلولان در مجلس تصویب شد، اما متاسفانه در کشور ما قوانین فقط وجود دارند و هیچ وقت اجرا نمیشوند. در این قانون آمده که ادارهها، سازمانها و کلیه مکانهای عمومی موظفاند مسیرهایی برای رفت و آمد معلولان در نظر بگیرند. جالب اینجاست که طبق این قانون، اگر رمپ وجود نداشته باشد، به ساختمان «پایان کار» داده نمیشود ولی بیشتر مکانها رمپی با زاویه نود درجه میسازند فقط برای اینکه پایان کار بگیرند و در واقع چیزی که ساختهاند، برای عبور با ویلچر مناسب نیست. مواردی شبیه این باعث میشود رفت و آمد و زندگی معلولان در سطح شهرها با مشکلات زیادی همراه شود. در بسیاری از کشورهای دنیا اگر معلولی برای ورود به یک سازمان دچار مشکل شود، میتواند به دلیل این موضوع شکایت کند؛ اما در کشور ما متاسفانه هیچکس جوابگو نیست.
▪ همسرتان بر تاثیر حمایت شما در موفقیتهایش خیلی تاکید دارد، نظر خودتان در این مورد چیست؟
ایشان لطف دارد، مطمئنا این مساله یک طرفه نبوده و هر دو از یکدیگر حمایت میکنیم. فکر میکنم کنار هم بودن شانس بزرگی برای ما بوده، چون شرایط جسمیمان شبیه است و تمرین و کار و همه امور زندگیمان با هم است و تاثیر مثبتی بر روحیهمان دارد. از طرف دیگر، هم رشته و حریف تمرینی یکدیگر هستیم که در پیشرفتهای ورزشیمان هم اثر دارد. حدود ۶-۵ سال است که ما همیشه و همه جا با هم هستیم، شاید اگر این همراهی نبود، موفقیتهای کمتری به دست میآوردیم.
▪ رهام شهابیپور در ۲۰ سالگی چه تصوری از ۳۴ سالگیاش داشت؟
راستش خیلی خوب یادم نیست ولی همیشه دوست داشتم در «زمان حال» زندگی کنم. فکر میکنم باید یاد بگیریم زمان حال خیلی مهمتر از گذشته و آینده است. البته باید نیمنگاهی هم به آینده و برنامه برایش داشت اما متاسفانه سختیهای زندگی آنقدر زیاد شده که بیشتر مردم همیشه در حال دویدن هستند تا آینده مطمئنی داشته باشند و همه زمان حال را فراموش کردهاند. به همین دلیل سطح روانی بیشتر افراد پایین آمده، افسردگی زیاد شده و هیچ کس از «زمان حال» لذت نمیبرد. من آدمی نیستم که فکر کنم گذشته چه شده و آینده چه میشود و آنقدرها خودم را دچار سختی نمیکنم. زندگی قابلپیشبینی نیست. در واقع خود ما این موضوع را به چشم دیده و کاملا تجربه کردهایم. کسی از یک دقیقه بعد خودش اطلاع ندارد و باید از همه لحظهها لذت برد.
▪ تعریف شما از زندگی چیست که میتوانید با انگیزه و روحیه بالا به آن ادامه بدهید؟
همسرم جملهای میگوید که من هم به آن اعتقاد دارم: «زندگی یعنی شاد بودن و خوب زیستن و درست زندگی کردن، تشکر از نعمتهای خداست.» در این سالها سعی کردم اجازه ندهم حادثهای که پیش آمد، بیش از حد روی من اثر بگذارد و مانع پیشرفتم شود. روحیهام را حفظ کردم چون فکر میکنم زندگی پستی و بلندیهای زیادی دارد. اگر بخواهیم با هر فشاری عقب بکشیم، به اهداف اصلیمان نمیرسیم. در کتابی خواندم اگر فرض کنیم یک انسان سالم ۱۰ هزار توانایی دارد، کسی مثل من که دچار آسیب شده، فقط ۱۰ درصد از آن تواناییها را از دست داده است؛ ۹۰ درصدش باقیمانده که باید آن را پرورش داد و از آن حداکثر استفاده را برد. هر دوی ما تلاش میکنیم در سختترین شرایط هم روحیهمان را حفظ کنیم.
خوشبختانه تیر و کمان جزو ورزشهایی است که بالارفتن سن اثر کمتری روی آن دارد؛ از سوی دیگر، وقتی کسی وارد عرصه ورزش حرفهای میشود و به آن علاقه پیدا میکند، کنار گذاشتن آن برایش سخت است. من هم تا وقتی توانایی جسمی داشته باشم، ادامه خواهم داد.
آنیتا نکویی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست