شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

افسانه هیمالیا همچنان بر فراز قله


افسانه هیمالیا همچنان بر فراز قله

مردم صعودهای بدون اکسیژن به اورست و صعود انفرادی ”نانگاپاربات“ مرا در سال ۱۹۷۸ به عنوان کارهای خارق العاده می دانستند ولی به نظر خودم تراورس گاشربروم به همراه ”هانس کمرلندر“ که در سال ۱۹۸۴ انجام شد, برترین کارم در هیمالیا بود

راینهولد مسنر یکی از معروف‌ترین کوهنوردان حال حاضر دنیا به‌ شمار می‌رود که در ۱۷ سپتامبر سال ۱۹۹۴ در منطقه ویلنوس در جنوب تیرول ایتالیا متولد شد. تا سن ۲۰ سالگی توانست علیرغم جوانی بسیاری از مسیرهای دولومیت‌ها را که در غرب آلپ قرار دارند، به همراه برادرش گونتر صعود نماید و درست از همان زمان بود که سبک صعود آلپی را به‌عنوا الگوی خود انتخاب کرد.گونتر بعدها در سال ۱۹۷۰ بر اثر سقوط بهمن در نزدیکی کمپ اصلی جبهه دیامیر نانگاپاربات جان خود را از دست داد. آن زمان او به همراه راینهولد از صعود موفقیت‌آمیز خود بر روی جبهه روپال و پس از تراورس کوه باز می‌گشت. این نخستین تلاش برادران مسنر بر روی کوهی در هیمالیا بود که با فاجعه همراه شد.سال‌های طول کشید تا راینهولد بر این غم بزرگ فائق آید. بعدها راینهولد ضمن صعود انفرادی به نانگاپاربات توانست به‌عنوان نخستین انسان، سایر قلل بالای ۸۰۰۰ متر را نیز صعود نماید. ضمن آنکه به‌عنوان سومین کوهنورد، موفق به صعود ۷ قله مرتفع تمام قاره‌ها شد. زمانی‌که از او در مورد برترین کارهایش در هیمالیا سؤال شد، عنوان کرد:”مردم صعودهای بدون اکسیژن به اورست و صعود انفرادی نانگاپاربات مرا در سال ۱۹۷۸ به‌عنوان کارهای خارق‌العاده می‌دانستند؛ ولی به‌نظر خودم تراورس‌گاشربروم I به II به همراه ”هانس کمرلندر“ که در سال ۱۹۸۴ انجام شد، برترین کارم در هیمالیا بود.“

سفر اکتشافی به قطب شمال

در سال ۱۹۷۵ مسنر اقدام به صعود به هیدن پیک (گاشر بروم I) به شیوه آلپی نمود. این دومین صعود او بود که با موفقیت صورت می‌گرفت.وی در مورد سبک صعودش می‌گوید: ”برای انجام این‌کارها می‌باید از پائین‌ترین سطح ممکن شروع به‌کار نمائید. شما باید همه لوازم مورد نیاز برنامه را در داخل کوله‌بار خود حمل کنید و در صورت نیاز به استراحت در کمپ، خود را به دور از هرگونه خطری یافته و بیتوته نمائید. مسیر صعود را هم می‌باید خودتان بیابید، ضمن آنکه نمی‌توانید از اکسیژن مصنوعی استفاده کنید.“در میان صعودهای مسنر بر روی کوه‌های هیمالیا، می‌توان صعود انفرادی او به اورست را تنها صعود انفرادی واقعی این کوهنورد که به سبک آلپی صورت گرفت، دانست. این صعود در فصل زمستان و در زمانی‌که که هیچ کوهنوردی در منطقه حضور نداشت، از طریق مسیری جدید و در جبهه شمالی صورت گرفت. البته امروزه صعودهای انفرادی زیادی بر روی قلل هیمالیا صورت می‌گیرد؛ اما اکثر آنها زمانی انجام می‌شود که تیم‌های زیادی در منطقه حضور دارند. مسنر همچنین جزء آن‌دسته افرادی بود که برای پی‌بردن به اسرار ”یتی“، به موجود افسانه‌ای مناطق هیمالیا، تلاش‌هائی را صورت داد.او خودش می‌گوید دوبار موفق به دیدن این موجود شده است. دومین ادعای مسنر در این‌مورد به آخرین تلاش‌های او در منطقه قراقروم باز می‌گردد؛ اما این مطلب بدون هیچ‌گونه دلیل و برهانی بیان شد. او وعده ارائه عکس حیوان داد؛ ولی هیچ‌گاه این مطلب به حقیقت نپیوست و او تنها حدس می‌زند یتی حیوانی بزرگ و تنومند و مانند خرس، پر مو است.برخی معتقدند شخصیت مسنر پس از صعودهای متعددش در هیمالیا کاملاً تغییر کرد. آنها همچنین معتقدند ریه‌های مسنر بر اثر صعودهای بدون اکسیژن در هیمالیا دچار مشکل و آسیب شده است. البته آنها می‌گویند مسنر کاملاً آگاه بوده که در زمان ایجاد فشاری سخت در ارتفاعات برای مقابله با آن چه‌کاری باید انجام دهد. زمانی‌که در دهه ۷۰ او در برخی صعودهایش ناکام ماند، منتقدین او بیشتر بر نظرات خود پافشاری کردند و حتی او را از لحاظ روانی دچار مشکل دانستند.در این میان کوهنورد معروف پاکستانی ”نظیر سبیر“ که با مسنر صعودهائی را انجام داد (صعود برودپیک) می‌گوید: ”مسنر در ارتفاع بالا از موادمخدر استفاده می‌کرد.“ اگر این مطلب صحت داشته باشد، تصور اینکه ریه‌های او دچار نقصان شده باشند؛ دور از ذهن نیست. مسنر این موضوع را به شدت تکذیب کرد.

در حال بالا رفتن از صخره

البته مسنر تنها در ظاهر و به خاطر صعودهایش به شهرت نرسیده، بلکه او دارای شخصیتی بسیار قویت است. او هیچ‌گاه نسبت به عقاید و نظرات سایرین بی‌تفاوت نمی‌ماند.هر چند گفتن اینکه آیا نظرات مسنر چیزی است که در درونش وجود دارد، کار آسانی نیست.مسنر در طول دوران کوهنوردی خود بارها از سوی دیگران نقد شد. وی پس از ۲ صعود نخست خود به هیمالیا، ۳ هم‌تیمی خود را از دست داد که برادرش گونتر از آن‌جمله بود. پس از بازگشت از برنامه‌هایش او را متهم کردند که دوستان در حال مرگش را ترک کرده بود. در گاشر بروم II زمانی‌که مسنر بی‌تفاوت از کنار جسد کوهنورد اتریشی که در شکافی سقوط کرده بود، گذشت؛ او را متهم کردند که از روی بدن‌های دیگران خود را به قله می‌رساند. بعدها زمانی‌که به همراه کمرلندر برای تراورس گاشر بروم II به I از آن محل می‌گذشت زمان قابل توجهی را برای جابجائی و دفن آن کوهنورد صرف کرد.برخی از علاقه‌مندان کوهنوردی معتقدند مسنر در طول برنامه‌های خود ۹/۹۹ درصد در معرض خطر مرگ قرار داشته. شاید این‌گونه باشد؛ اما آن‌چیزی که واقعیت دارد شرایط بدنی بسیار مناسب او در طول برنامه‌هایش است.مسنر پس از صعودهایش تبدیل به مردی ثروتمند شد و بدون آنکه دیگر به دنبال دردسرهای کوهنوردی باشد، ساکن قصری در آلپ ایتالیا شد و خود را از اکتشاف، کوهنوردی و هرگونه ماجراجوئی دیگر، بازداشت. او خود می‌گوید: ”برای یادگرفتن برخی چیزها دیگر پیر شده‌ام.“

البته مسنر تنها به کوهنوردی نمی‌پرداخت، او در سال ۱۹۹۰ در مدت ۹۲ روز موفق شد مسیر ۲۸۰۰ کیلومتری قطب جنوب را طی کند. هر چند در سفر به قطب‌شمال و طی مسیر سیبری تا کانادا ناکام ماند.

سخت‌ترین مسیرها در راه رسیدن به هدف

اما آخرین صعود بزرگ مسنر به سال ۲۰۰۰ باز می‌گردد. درست ۳۰ سال پس از نخستین صعود او به نانگاپاربات، او باز هم به این کوه بازگشت. همانند ۳۰ سال قبل برای تلاش بر روی مسیری نو و این‌بار نیز یکی دیگر از برادرانش یعنی ”هوبرت“ همانند ۳۰ سال قبل که با برادربزرگترش ”گونتر“ بود، او را همراهی می‌کرد؛ اما آنها پس از تلاشی سخت و رسیدن به ارتفاعات بالای کوه به‌دلیل خطرناک بودن مسیر بازگشتند.از مسنر بیش از ۴۰ جلد کتاب در مورد مناطق مختلف هیمالیا و صعودهایش منتشر شده و مقالات و گزارش‌های او بارها در نشریات و مجلات مختلف به چاپ رسیده است.مسنر نسبت به پیروزی‌هایش بسیار حسود بود، اما تلاش‌های او به خاطر حسادت نبود؛ بلکه به‌دلیل سبک برتر صعودهایش پیروز می‌شد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید