جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

خشت کج


خشت کج

از دیر باز شنیده ایم که می گویند ”خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج “ و این حکایت سالها است که در بسیاری از امور دیار ما و خصوصا ورزش اتفاق افتاده و شاهدیم که پس از سالها شاهد عماراتی کج و معوجی هستیم که روز نخست خشت اولیه کج داشته اند

از دیر باز شنیده ایم که می گویند ”خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج “ و این حکایت سالها است که در بسیاری از امور دیار ما و خصوصا ورزش اتفاق افتاده و شاهدیم که پس از سالها شاهد عماراتی کج و معوجی هستیم که روز نخست خشت اولیه کج داشته اند برای نمونه نگاهی به تاریخ فوتبال ایران بیاندازیم بخوبی به یاد داریم روزگاری برای چند قطبی کردن فوتبال ایران شروع به ساختن تیمهای یک روزه و با استفاده از پولهای کلان کردند و شاهد بودیم تیمهائی نظیر کشاورز و مهر شمیران و سازمان گوشت و صبا باطری ..چگونه بوجود آمدند ولی چون این تیمها از پایه های اولیه مناسبی بر خور دار نبودند بسیاری زود یا از بین رفتند و یا این که به جاهای دیگر فروخته شدند و از سوی دیگر ورود پولهای گزاف باعث شدند تورم به گونه ای در بازار نقل و انتقال زیاد شود که همان دو قطب معروف فوتبال کشورمان نظیر پرسپولیس و استقلال را هم خالی از ستاره های بزرگ فوتبال کشورمان بکنند و کار را به جائی برسانند که آنقدر توقع بازیکنان بالا رفت که لیگ ما هم توان پرداخت دست مزد آنها را نداشت و با این کار لیگ امارات را پر از ستاره های ایرانی کرده و عمر فوتبالشان را کم کردند

همین قصه را در مورد ترانسفر بازیکنان هم داشتیم چون برنامه صحیحی برای انتقال بازیکنان وجود نداشت بعد از چند انتقال اولیه شروع به صادرات بازیکنان بی کیفیت بین المللی به لیگهای بسیار دور از طبیعت فوتبالمان یعنی بوندس لیگا کردیم و آنقدر این کار را بد انجام دادیم تا در تمامی جهان برچسب ” بنجل ” را به بازیکنان ایرانی بزنند همین داستان خشت کج را در مورد لیگ حرفه ای داشتیم و بخاطر داریم که کنفدراسیون آسیا فوتبال کشورمان را مجبور کرد که لیگ حرفه ای داشته باشیم و برای داشتن این لیگ حرفه ای باید باشگاههای حرفه ای می داشتیم اما امروز حدود یک دهه از فکر ساختن لیگ حرفه ای در کشورمان می گذرد آیا باشگاههای حرفه ای داریم ؟باید بگوئیم که در طی این دهه تنها شکلی که از لیگ حرفه ای داشتیم درج شماره های لاتین بر پشت پیراهن بازیکنان بود و امروز شاهدیم که بعلت ضعف امکانات سخت افزاری و نداشتن استادیومهای استاندارد باید خیلی خوشحال باشیم که کنفدراسیون آسیا لطفی کند و میزبانی مسابقاتی در سطح نوجوان را به ما بسپارد در حالیکه در کشور کوچکی چون قطر که بازیهای آُسیائی ۲۰۰۶را میزبان بود و میزبان جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۱۱ نیز هست خود را کاندیدای برگزاری جام جهانی ۲۰۱۸ کرده است و یا قرار شد که با حضور تیمهای کم طرفدار در شهرستانها باعث شوند که طرفداران شهرستانی این تیم ها انگیزه هائی برای قطب شدن آنها بوجود آورند اما آیا در عمل چنین شد ؟جواب به این سوال منفی است زیرا شاهدیم انتقال پاس تهران به همدان تنها باعث نابودی یک تیم طراز اول و تبدیل آن به یک تیم زیر متوسط شود و یا پیکان و صبا باطری هم روزگار بهتر از سبز قبایان نداشتند

این قصه ها بی کران است امروز صحبت از سپردن باشگاهها به بخش خصوصی و سهام عامی کردن باشگاهها می شود و سخنها در باره اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی مبنی بر لزوم خصوصی سازی است و این اتفاقی است که مدتها است که در کشورهای صاحب فوتبال مشغول اجرای آن هستند و شاهدیم که باشگاههائی چون بارسا و بایرن مونیخ و رئال مادرید با استفاده از این روش یعنی اداره شدن به صورت یک شرکت سهامی عام به کار خود مشغول هستند و سالها است که عنوان می شود قرار است روزی پرسپولیس و استقلال هم این گونه اداره شوند اما در این میان همه این شایعات اخبار سهامی عام شدن نه از پرسپولیس و نه از استقلال به گوش رسید و اعلام شد که باشگاه استیل آذین که خود مدیریت سهامی خاص و مالک خصوصی دارد می خواهد با ارائه ۵% سهامش این باشگاه را به صورت سهام عام اداره کند شاید قسمت اولیه این خبر یعنی ارائه سهام این باشگاه به مردم خبر جالبی باشد اما در ادامه سوالهای بی شماری مطرح می شود که در راستای این است که خصوصی کردن باشگاهها که قرار است سنگ بناهای اولیه آن نهاده شود دارای خشتهای اولیه کج نباشد می پرسیم آیا باشگاه استیل آذین در این چند سال همکاری خود دارای سود بازرگانی بوده است ؟ زیرا بنا بر قوانین اداره بورس و اوراق بهادر کشور شرکتهائی اجازه عرصه سهام در اداره بورس دارند که حداقل سه سال متوالی با تراز مالی مثبت و سوددهی سال مالی خود را تمام کنند حال می پرسیم با توجه به نحوه در آمدهای این باشگاه چگونه می توان انتظار داشت که این باشگاه دارای سود مالی باشد ؟باشگاه استیل آذین تا سال گذشته در لیگ اول بازی می کرد

در نتیجه در آمد چشمگیری از بعد تماشاچی نداشته است مسئله پرداخت در آمدهای پخش تلویزیونی هم برای این باشگاه متصور نیست زیرا همگی بخاطر داریم که خود این باشگاه در اظهار نظر کاملاغیر حرفه ای اعلام کرده بود که برای پخش بازیهایش حاضر است مبلغی هم به تلویزیون بپردازد از سوی دیگر در آمدهای تبلیغاتی این باشگاه هم نمی تواند وجود داشته باشد زیرا این باشگاه تنها مارک کارخانه خود یعنی ” استیل آذین ” را تبلیع می کند و از سوی دیگر با توجه به هزینه های گزافی که این باشگاه در امر خرید بازیکنانی چون کریمی و کعبی و زندی و شاپور زاده … در امسال و بازیکنان و مربیان دیگر در سالهای گذشته داشته نمی توانسته در امر نقل و انتقال سود ی برده باشد حال با توجه به جمیع این جوانب این باشگاه نباید ادله خود برای اقتصادی بودن خرید سهام این باشگاه را ارائه دهد ؟ از سوی دیگر بر فرض آن که چنین ادله ای وجود داشته باشد چرا تنها ۵% سهام واگذار می شود آیا حضور ۵% مالکیت غیر خصوصی در این باشگاه می تواند به معنای حضور مردم تلقی شود ؟وقتی که ۹۵% سهام این باشگاه در اختیار مالکین فعلی این باشگاه باشد طبیعتا هییت مدیره و مدیر عامل و کلیه تصمیمها با سهامداران مردمی نخواهد بود پس با توجه به این روند آیا می توان این نحوه واگذاری سهام را گامی در جهت خصوصی کردن اقتصاد فوتبال دانست ؟آیا این حرکت استیل آذین را می توان گامی فراتر از نمایشی بودن حضور مردم در عرصه اقتصاد ورزشی تصور کرد ؟آیا خشت کج اولیه سهامی کردن باشگاهها در این پروسه دیده نمی شود ؟ براستی چرا باید خشت کج اولیه ای را برای ساختن بنای خصوصی کردن فوتبال به کار بریم ؟

تورج عاطف



همچنین مشاهده کنید