یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی در اندیشه سیاسی شهید مطهری


نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی در اندیشه سیاسی شهید مطهری

اندیشه سیاسی مطهری, ركنی از نظام دانشهای نظری و عملی وی است شهید مطهری با تبیین سنجیده مبانی یاد شده و لحاظ مقتضیات عدالت سیاسی اجتماعی, به گونه ای آزادی سیاسی اجتماعی را تصویر می كند كه با عدالت به هیچ روی در تعارض نباشد چیستی و چگونگی آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی سیاسی و نحوه ابتنای آن بر مبانی یاد شده, رسالت اصلی این نوشتار است

مبانی آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی - سیاسی، در هر اندیشه سیاسی، متناسب با مبانی معرفت‏شناختی، هستی شناختی، غایت‏شناختی، انسان شناختی و روش شناختی آن اندیشه است . اندیشه سیاسی مطهری، ركنی از نظام دانشهای نظری و عملی وی است . شهید مطهری با تبیین سنجیده مبانی یاد شده و لحاظ مقتضیات عدالت‏سیاسی - اجتماعی، به گونه‏ای آزادی سیاسی - اجتماعی را تصویر می‏كند كه با عدالت‏به هیچ روی در تعارض نباشد . چیستی و چگونگی آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی - سیاسی و نحوه ابتنای آن بر مبانی یاد شده، رسالت اصلی این نوشتار است.

● دو ركن مثبت و منفی آزادی خواهی

۱ . عصیان و تمرد

۲ . تسلیم و انقیاد

«آزادی‏» مفهومی است اثباتی، به معنای عصیان و تمرد در برابر هر مانع ومحدودیتی برای تكامل انسان; كه همین معنا خاستگاه ارتباط آزادی و شجاعت و رابطه آزادی و جهاد - به مفهوم صحیح آن; یعنی دفاع از حیثیت انسانی - است .

لحاظ كردن آزادی نه به عنوان امری پیش‏تر موجود، بلكه به عنوان امری بایسته تحصیل است كه نیازمندی ناگزیر آن به روحیه عصیان و تمرد به وضوح آشكار می‏گردد: «فمن یكفر بالطاغوت و یؤمن بالله‏» (۲) ; پس در حقیقت، روح آزادی یك روح اثباتی است .

انسان از آن رو كه مسؤول ساختن خود می‏باشد نیازمند به عصیان و تمرد و نیز تسلیم و انقیاد است; وگرنه صرف برطرف كردن مانع، بدون وجود شور وعشقی برای حركت كفایت نمی‏كند .

كلمه طیبه «لا اله الا الله‏» كه مشتمل بر دو ركن مثبت و منفی آزادی خواهی است‏شعار انسان به لحاظ مسؤول بودن وی است . دو مؤلفه این شعار، كاملا به هم پیوسته و تفكیك ناپذیر می‏باشند; تا آن سلب و عصیان نباشد، این ایجاب و تسلیم هم پدید نمی آید و نیز به عكس، آن نفی و سلب كه عبارت است از روح آزادی واقعی، بدون اتكا به آن اثبات و ایمان میسور نیست و نیز تا «الا الله‏» به عنوان تكیه گاهی عظیم برای روح بشر اتخاذ نشود، نه تنها دعوی آزادی و عصیان و تمرد و نفی وسلب چیزی جز دروغ نمی‏باشد، بلكه بی‏تردید چنان آزادی‏ای جز اسارت نیست . (۳)

● دو مؤلفه منع آزادی

۱ . اتخاذ هر یك از شیوه‏های خارج كردن رقیب از صحنه مانند حبس، تبعید، ... در راستای منع آزادی‏های فكری، اجتماعی، سیاسی و ... .

۲ . هر گونه استثمار و بهره كشی با استفاده از زور و حیله از طریق تبلیغات، فرهنگ سازی، دانش و ... در راستای منع فعالیت آزاد فرد به نفع خود، یا بالاتر از آن، جهت دادن به نیروی فرد در راستای منافع كانونهای قدرت . (۴)

‌● اقسام آزادی

آزادی بر دو قسم است; معنوی و اجتماعی . به عبارت دیگر، انسان نیازمند به دو نوع فضای باز است: درونی و بیرونی .

با توجه به این كه شهید مطهری آزادی را به دو قسم معنوی و اجتماعی تقسیم كرده، مراد وی از آزادی اجتماعی، انواع آزادی‏های فردی، اجتماعی و سیاسی است .

۱ . آزادی معنوی; آزادی فكر است از خرافات و اوهام، تعصب و تحجر و آزادی اراده است از تعلقات و وابستگیهای پست و حیوانی . فكر آزاد، منطقی می‏اندیشد و اراده آزاد، تعالی دارد . (۵) آزادی معنوی دو مؤلفه دارد: یكی فرشته‏ای است در باطن به نام قوه عقل و دیگری فرشته‏ای است در روح به نام اراده اخلاقی یا اراده انسانی . (۶)

آزادی معنوی و حریت، ام الفضائل (مادر همه فضیلتها) است . چه، همه رذائل اجتماعی، ریشه در اسارت معنوی دارد; (۷) از این رو، مهم‏ترین نوع آزادی، آزادی معنوی است . (۸) آزادی معنوی; یعنی آزاد نگاه داشتن وجدان و عقل و روح و یعنی تزكیه نفس و تقوا . (۹)

با این كه اسلام در فلسفه نظری خود، طبیعت نفسانی انسان را شریر بالذات نمی‏داند ولی قرآن با تعبیر «امارهٔ بالسوء» (۱۰) (فرمان دهنده به بدی و شر)، می‏خواهد بفهماند كه احساسات نفسانی بشر، آنگاه كه سر به طغیان بر آورد، همانند قدرتی جابر، مسلط و دیكتاتور فرمان می‏راند; تسلط و استیلایی بسیار جابرانه بر همه استعدادهای عالی انسان . (۱۱)

● آزادی معنوی، از دیدگاه قرآن و حدیث

«افرایت من اتخذ الهه هویه‏» (۱۲)

«آیا دیده‏ای آن كس كه هوای نفسش را [همچون] خدای خود گرفت؟»

كسی كه من حقیقی اش گرفتار و اسیر هوای نفسش می‏باشد، نمی‏تواند خود را برده وبنده ندانسته، ادعای آزاد بودن از خود نماید .

«الدنیا دار ممر لا دار مقر و الناس فیها رجلان: رجل باع نفسه فاوبقها و رجل ابتاع نفسه فاعتقها» . (۱۳)

دنیا خانه‏ای است كه از آن بگذرند، نه جایی كه در آن به سر برند و مردم در آن دو گونه‏اند: یكی آنكه خود را فروخت و خویش را به تباهی انداخت و دیگری آن كس كه خود را خرید و آزاد ساخت . (۱۴)

آزادی معنوی را نمی‏توان جز از راه دین، ایمان، نبوت، انبیا و كتابهای آسمانی تامین كرد . (۱۵)

بی‏شك، هیچ مكتبی به اندازه دین، در راه مبارزه با عوامل سلب آزادی معنوی - از راه مبارزه با هواپرستی - توفیق نداشته است . (۱۶) دین، انسانهایی چنان آزاده تربیت می‏كند كه تن به مانعهای آزادی نمی‏سپارد و همواره با موانع رشد و تكامل خویش مبارزه می‏كنند . تعلیمات انبیا همه در راستای آزاد كردن احساسات انسانی از تمایلات حیوانی است . (۱۷) ارزشهای اخلاقی بدون پشتوانه مذهب، در حكم اسكناس بدون پشتوانه است كه زود بی‏اعتباری‏اش روشن می‏گردد .

از سویی قوام زندگی اجتماعی بشر، بر اساس محترم شمردن پیمانها، میثاقها، قراردادها و وفای به عهد است و نیز احترام به عهد و پیمان، یكی از اركان جنبه انسانی تمدن بشری می‏باشد و از دیگر سو تنها این مذهب بوده است كه همواره توانسته است نقش بی بدیل خود را به عنوان پشتوانه محكم ارزش‏های اخلاقی و انسانی به خوبی ایفا كند . (۱۸)

همچنین یكی از شرایط پیدایش تمدن، آزادی فكر به معنای واقعی كلمه است; یعنی ملازم بودن فكر با عدم تعصب یا تساهل و به لحاظ همین‏گونه آزادی اندیشه بود كه اسلام توانست چنان تمدن عظیمی را پی‏ریزی كند . (۱۹)

امام صادق علیه السلام فرمود: (۲۰) «پنج ویژگی است كه اگر در انسانی جمع نباشد، آن انسان اصلا قابل معاشرت نیست . پنجمین آنها - كه جامع همه آن خصلتها و ویژگیها است - آزاد منشی یا حریت ضمیر است‏» . (۲۱)

۲ . آزادی اجتماعی; آزادی تفكر و تبادل نظریه و آزادی اراده افراد است در حدود قانون و مصالح فردی و اجتماعی (۲۲) . در عین حال چون انسانیت انسان وابسته به فكر و اندیشه [تنها] نمی‏باشد، آزادی فكری [صرف]، برای آزادی اراده انسانی كافی نیست . (۲۳)

آزادی اجتماعی، رهایی افراد است از قید و بندها و محدودیتهای پدید آینده از طرف دیگر افراد . (۲۴)

در صورت رعایت نشدن آزادی فرد از سوی دیگر اعضای جامعه، فرد دچار محدودیت‏ها و اسارت اجتماعی است .

● مؤلفه‏های آزادی معنوی و آزادی اجتماعی

۱ . انگیزه‏های راستین آزادی بخشی

چگونگی انگیزه‏های آزادی بخشی، دارای نقشی تعیین‏گر در تحقق یا عدم تحقق آزادی است .

امروزه دیگر هیچ عمل مقدسی نیست كه سرپوش مقاصد پلید واقع نشده باشد . (۲۵) عناوینی چون مؤسسات فرهنگی، بهداشتی، تعاونی و امداد، مذهبی و تبشیر، اعلامیه جهانی حقوق بشر، (۲۶) همان گونه كه امروزه آزادی، شعار همه انقلابها و اختناقها گردیده است . (۲۷) هر جا به ظاهر از حقی حمایت می‏شود، بدون تردید در راستای طمعی است‏سرشار . (۲۸)

امروزه این طبقه آزادی كش است كه از انواع شیوه‏های تخدیر توده مردم بهره می‏گیرد: ابزارهای گوناگون و جهان گیر تبلیغاتی، سیاسی، نظامی، اقتصادی و ... و نیز از مهم‏ترین هنر قرون جدید; یعنی نفاق و دورویی، جوفروشی و گندم نمایی ، هجوم به شیوه چنگیز و تیمور و گرفتن قیافه معصوم عیسوی و محمدی و خوراندن ماده تلخ در كپسول شیرین! (۲۹)

آزادی بخشی با خاستگاه «عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست‏» به لحاظ رحمهٔ للمؤمنین بودن «لقد جائكم رسول من انفسكم عزیز علیه ما عنتم حریص علیكم بالمؤمنین رؤف رحیم‏» ; (۳۰) آزادی به جهت پذیرش اصل «خیركم للناس خیركم لاهله‏» (۳۱) ; آزادی بر مبنای حقیقت و دلسوزی، با خاستگاه عاطفه انسانی و الهی را در كجا جز مكتب انبیا می‏توان سراغ گرفت؟ (۳۲)

نكته قابل توجه در نهضت آزادی بخش انبیا، تاكید آنها بر صداقت است در برابرتاكید دیگران بر نفاق . (۳۳)

۲ . اقتدار كافی

شخصیت آزادی خواه باید قادر باشد با ندایی مانند «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» ارزش انسان را از حد یك ماشین، تا اوج ایمان به «انی جاعل فی الارض خلیفهٔ‏» (۳۴) «و لقد كرمنا بنی آدم (۳۵) » بالا برده، ایمان به خدا و انسانیت را در سرشت انسان نهادینه ساخته، از مقام انسانی شایسته ندای الهی «فقعوا له ساجدین‏» (۳۶) دم زند: كسی كه انسانها را از علو مرتبه وجودی خویش آگاه ساخته، یادآور گردد كه والا گشتن انسان در پیش چشم فرشتگان تا آن حد كه شایسته فرمان الهی مبنی بر خضوع فرشتگان در پیشگاه وی گردید صرفا بعد از آنی بود كه خدای سبحان اسماء را به انسان آموخت نه پیش از آن; به یقین چنین قدرتی تنها در اختیار پیامبران می‏باشد .

پیامبر اسلام با شعار «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» انسان را از سویی به ستیزه جویی در برابر هر امر طاغوتی و شیطانی و نفس اماره فرا می‏خواند و از دیگر سو به تسلیم در برابر مظاهر الهی . از همین روست كه در تاریخ بشر هیچ كس به اندازه پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله، در راستای آزادی بشر به معنای واقعی كلمه و نجات انسان از بردگی و بندگی، نقش نداشته است . (۳۷) از برجسته‏ترین نقشهای انبیا، مبارزه پیوسته ایشان با استبدادها، اختناقها و نیز درگیری ایشان با مظاهر طغیان بوده است . (۳۸)

همچنین یكی از وجوه بارز نهضت انبیا قدرت و تسلط بر از بین بردن مركز ضد آزادی در درون خود بشر بلكه بالاتر، ایجاد مركز ارزشهای والاتر از آزادی; یعنی عواطف انسانی در نهاد بشر می‏باشد . (۳۹)

دین اسلام، جامعه آرمانی را، نه آن جامعه‏ای می‏داند كه در آن دیگر هیچ آزاری نبوده و كسی را با كسی كاری نباشد، بلكه آن جامعه‏ای می‏داند كه مبتنی باشد بر محبت، صمیمیت، برادری، گذشت، همدلی، همروحی و عواطف انسانی .

● رابطه میان فكر و عقیده

آزادی عقیده، یكی از اقسام آزادی اجتماعی است . شهید مطهری در تعریف هر دو قسم آزادی معنوی و اجتماعی آزادی فكر را یكی از دو مؤلفه مهم آن دو برشمرده است:

آزادی معنوی: آزادی فكر از خرافات + آزادی اراده از تعلقات و وابستگیهای حیوانی .

آزادی اجتماعی: آزادی فكر (و تبادل نظر) + آزادی افراد در حدود قانون و مصالح فردی اجتماعی .

آنچه باید آزاد باشد، عقیده مبتنی بر استدلال و انتخاب شده با اراده آزاد از تعلقات و وابستگیهای حیوانی و نیز آزاد از سلطه حاكم مستبد یا رسانه‏های تمامت‏خواه و ... است نه عقیده‏های مبتنی بر خرافات; زیرا چنین عقایدی به لحاظ ملایم بودن با غرایز وشهوات فرد از سویی و بر اثر تبلیغات فرهنگ و دانش مسلط از دیگر سو، شكل گرفته است . خاستگاه این‏گونه عقیده‏ها، نه تفكر آزاد و مستقل از تعلقات حیوانی، عادت، تحمیل و فریب دیگران، بلكه دانش مسلط رسانه‏ها و مراكز تحصیل بوده، از همه وجوه منفی یك عقیده برخوردار می‏باشد . چه، مثلا عقیده كسی كه از بت‏ساخته دست‏خویش، حاجت می‏خواهد، چه چیزی جز یك انجماد تقلیدی كوركورانه می‏تواند باشد؟ (۴۰) در چنین حالتی لازمه احترام به حق طبیعی و حیثیت ذاتی انسان، نه رها دانستن وی و كاری به كار او نداشتن، بلكه جایز شمردن هر عملی است كه می‏تواند زمینه رشد استعدادهای طبیعی او را فراهم سازد و ... از همین روست كه بت‏شكنی ابراهیم، بت‏سوزانی موسی، بت فرو ریختن محمد صلی الله علیه و آله، همه در راستای آزاد سازی نیروهای تكامل بخش وجود انسان ارزیابی می‏گردد . اسلام همان‏گونه كه امحاء و نابود كردن پول تقلبی را لازم می‏داند، فرو كوبیدن بت و گوساله سامری را نیز لازم و ضروری می‏شمارد . (۴۱)

منبع:فصلنامه حك.مت اسلامی ، شماره ۳۱

نویسنده:محمد علی سوادی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید