یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

منشأ پیدایش عید نوروز


منشأ پیدایش عید نوروز

نخستن محاسبه ی فصل ها بی گمان درهمه ی جامعه ها با گردش ماه که تغییرآن آسان تردده می شود صورت گرفت وبالاخره نارسایی ها وناهماهنگی هایی که تقویم قمری با تقویم دهقانی داشت محاسبه وتنظیم تقویم براساس گردش خورشید صورت پذیرفت

● مقدمه:

انسان ازنخستین سال های زندگی اجتماعی زمانی که ازراه شکاروگردآوری خوراک های گیاهی روزگارمی گذراند متوجه بازگشت وتکراربرخی ازرویدادهای طبیعی یعنی تکرارفصل ها شد.زمان یخ بندان ها موسم شکوفه ها هنگام جفت گیری پرندگان وچرندگان را ازیکدیگرجدا کرد نیازبه محاسبه دردوران کشاورز یعنی به دانستن زمان کاشت وبرداشت فصل بندی ها وتقوم دهقانی وزراعی را به وجود آورد.

نخستن محاسبه ی فصل ها بی گمان درهمه ی جامعه ها با گردش ماه که تغییرآن آسان تردده می شود صورت گرفت وبالاخره نارسایی ها وناهماهنگی هایی که تقویم قمری با تقویم دهقانی داشت محاسبه وتنظیم تقویم براساس گردش خورشید صورت پذیرفت.

سال درنزد ایرانیان همواره دارای ٤فصل نبود.زمانی شامل دوفصل زمستان ده ماهه وتابستان دوماهه بوده است وزمانی دیگرتابستان هفت ماه وزمستان پنج ماه بوده است وسرانجام اززمان نسبتأ کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم گردده است.گذشته ازایران :سال وماه سغدی، خوارزمی ها سیستان هادرشرق وکاپادوکی ها وارمنی ها درمغرب ایران بدون کم وزیاد همان سال وماه ایران است.

مردم شناسان براین عقیده دارند که درمان قوم ها وگروهای کهن ازدوران کشاورزی همراه با مرحله ای ازکشت یا برداشت بود.وبدین جهت است که آغازسال نودربیشترکشورها وآیین ها درنخستن روزها پائیززمستان وبهارمی باشد.

مورخان درکشاکش تارخ کهن ایران زمین ازنوروزبزرگترین آیین وجشن ملی ایران یاد کرده اند وهمه نوروزرا به معنای روزنونوشته اند که درنخستن روزازنخستن ماه یعنی فروردین ماه سال خورشدی است وآن هنگامی است که روزوشب با هم برابرگردند روزاول ماه فروردن ابتدای بهاراست که رسدن به برج حمل است وگویند که خداوند درآن روزازآفرینش جهان آلوده شد درزمینه پیدایش نوروزافسانه های متفاوتی وجود دارد اما درنهایت باید گفت که پیدایش نوروزتحت ریشه درواقیعت طبیعت وسپس گاهشماری آریایی دارد.

وابستگی انسان به طبیعت بیشتربه سبب نقش وتأثیرطبیعت درزندگی اجتماعی واقتصادی اوست هریک ازفصل های سال نقش واثری خاص درشکل دادن فعالیت های مردم درجامعه دارد مثلاً زمستان سرد وپربرف وباران برای مردم جامعه کشاورز و دامدارا ایران فصل توقف کارها درمزرعه وصحرا کوه وکوهستان وماندن وآرمیدن درخانه است. وبرخلاف آن دربهاروتابستان واوائل پاییز فصل کاروکوشش دربیرون ازخانه وکاروزی درکشترارها وکوه ها است.

دگرگونی طبیعت درگردش حال ونقش آن درزندگی اجتماعی اقتصادی مردم واکنش های نمادین درفرهنگ رفتاری مردم پدید آورده است بلکه درمجموعه ای ازآیین ها وآداب ورسوم به هنگام نوروزنمایان می شوند بسیاری ازرفتارهای آیین ونمادین مربوط به نوسال ونوروزبا اسطورهای اولیه درجامعه های انسانی سرزمین ایران ارتباط دارند ونشان دهنده ی رفتارهای هستند که درآغازشکل گیری آن جامعه ها پدید آمده نوروزایرانیان درآغازفروردن وفصل بهارهم جشن اهورامزدا ایزد بزرگ دن مزدسینا که درروزاورمزد نخستین روزازنخستین ماه سال برگزارمی شود وهم روزآفرینش جهان وکائنات وانسان است به بیان ابوریحان بیرونی روزنوزایی آفرینش وبه روایت شمس الیدن محمد مشقی روزآفرینش نوردرونی است که مردم را دراین روزی نو ازماهی نو وسالی نو به آراسته ونو گردانیدن آنچه که گذشت زمان کهنه کرده برمی انگیزاند ومعتقد بودند درنوروزمقدرات مردم برای یکسال تمام تعیین واستوارمی گردد دربیشترروایات اسطوره های وافسانه ای ایران دوره ی پیشدادی را زمان پیدایی نوروز وجمشد چهارمین پادشاه پیشدادی را بنیان گذارنوروز و آیین نوروزی به شمارآورده اند دوران جمشد درپشت ها دوران طلایی به شمارآمده است .درآن دوران خوردنی ها کاهش نمی یافت چهارپا ومردمان نمی مردند سرما وگرما وپیری و رشک وجود نداشتند وجمشد برهفت کشورفرمان می راند درایران باستان رسم چنین بود که ۲۵روزپیش ازنوروز؟ گندم- جو- برنج- ماش- باقلا- ارزن- ذرت- لوبیا- نخود- کنجد می کاشتند ودرششمین روزنوروزکه این جشن پایان می یافت با آهنگ؟؟؟ آن دانه ها را درمجلس بزم می پراکندندازاین مراسم یادگارجشن داریم که درروستاهای نواحی مرکزی ایران هستند چنانکه درمازندران هفت یا هشت روزپیش ازعید کافی است که گندم سبزشود وظرف های سبزه را درسینی بگذارند درسینی چند سکه نقره یکی دوپرتغال یا لیمومشتی برنج وگندم چند گل بنفشه صحرایی ویک جلد قرآن کریم می گذارند.

تمام اقوام ایران درشهر و روستا درآستانه سال نواین آیین کهن را که مقدمه سال نواست برگزارمی کنند درروزگاران گذشته درروستاها دیوارخانه ها از گل اندود یا بالای دیوارها را رنگ می کردند.فرش وگلیم را می تکاندند ودرآب روان می شستند درشهرها خانه ها را سفید می کردند گرد وغبارروی می کردند وخانه ها را می آراستند.حالا هم خانه تکان درهمه جا داریم شستن- تمیزکردن- خریدن وسایل نو وخانه تکانی سه تا چهارهفته طول می کشد دیرینه ترین پیک نوروزی حاجی فیروزاست اوجامه ی سرخرنگ و گیوه ای نوک تیزومنگوله دار دارد وکلاه مخروطی دراز و منگوله دارمی پوشد چهره سیاه ولبان سرخ دندان ها سفید ودایره ای رنگی دردست دارد ودرکوی وبرزن می خواند ومژده بهار را می دهد.

● طرح مسئله:

برگزاری جشن و عید ازویژگی های فرهنگ همه ی جامعه هااست ازکهن ترین زمان ها تا به امروزهمه ملت ها قوم ها وایل ها ودرهمه سرزمن ها روزهایی ازسال را جشن می گیرند پژوهش های مردم شناسی جامعه وگروهی را به سراغ ندارند که مردم روز یا روزهایی را به شادی وشوخی وجنب وجوش شادمان نپردازند.

شادی وتفریح وجشن به علل خاص دریک یا چند روزمعین ازسال جزء آداب ورسوم کهن ملل مختلف خصوصاً ایرانیان بوده است که قیاساً می شود عوامل راانگیزه برقراری آن ها برخی ازاین عوامل عبارتند ازاتفاقات جالب وخوب ازقبیل ظهورپیغمبران تولد اشخاص بزرگ ومحبوب ممکن است درطول حیات یک قوم بارها تکرارشوند به طوری که اگرقرارباشد ازبدو تشکیل یک جامعه کهن تمام این اتفاقات فراموش شده وبرای هریک ازقرن ها جشن وسروری باقی بماند ما ایرانیان علاوه براینکه تمام ۳۶۵روزسال جشن می گرفتیم شاید مثل جامعه ایران دراواخردوره ی ساسانی درهرروزعیدی چند داشتیم ولی چون بعضی ازاین اعیاد دردوره ای محدود رواج داشته که با گذشت زمان یا انقلابات دیگراگربه وسیله عامل مثل دین زنده نگه داشته نشود ازبین می رودعموم جشن ها بعد ازمتروک شدن توسط زرتشت جنبه دینی به آن ها داده شد است واین جشن ها بعد ازمتروک شدن به دینی مبدل براعیاد ملی برای ایرانیان گردده است.

کریستین ایران شناس معروف دانمارکی درکتاب ایران درزمان ساسانیان می گوید جشن ها ایرانیان قدیم عموماً صورت دهقانی و روستای ی داشته ودراصل به امورکشاورزی بستگی داشته است وچون دین رسمی ایرانیان درآن زمان این اعیارپذیرفته بود هنگام اجرای جشن ازیک طرف مراسم مذهبی انجام می گرفت وازطرف دیگرتشریفات واعمال خاص انجام می شد که مبدأ آن اعتقاد به سحر و جادو بود اما رفته رفته بدل به مراسم عادی گشته تفریحات عامیانه نیزازهرقبیل درآن وارد شده است.

● منشأ پیدایش جشن نوروز

درادبیات فارسی جشن نوروز را، مانند بسیاری دیگرازآیین ها، رسم ها،فرهنگ ها وتمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند.شاعران ونویسندگان قرن چهار وپنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری،بیرونی، طبری، مسعودی، مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگر، که منبع تارخی واسطوره ای آنان بی گمان ادبات پیش ازاسلام بوده، نوروزوبرگزاری جشن نوروزرا اززمان پادشاهی جمشید می دانند، که تنها به چند نمونه ومورد اشاره می شود:

جهان انجمن شد برتخت او

ازآن برشده فره بخت او

به جمشید برگوهرافشاندند

مرآن روزرا روزنو خواندند

سرسال نو هرمز فرودین

برآسوده ازرنج تن، دل زکین

به نوروزنوشاه گیتی فروز

برآن تخت بنشست فیروزروز

بزرگان به شادی بیاراستند

می ورود ورامشگران خواستند

محمد بن جریرطبری نوروزرا سرآغازدادگر جمشید دانسته :

جمشید علما را فرمود که آن روزکه من بنشستم به مظالم، شما نزد من باشید تا هرچه دراو داد وعدل باشد بنماید، تا من آن کنم.وآن روزکه به مظالم نشست روزهرمزبود ازماه فروردین .پس آن روزرسم کردند.

ابوریحان بیرونی پروازکردن جمشید را آغازجشن نوروزمی داند:

چون جمشید برای خود گردونه بساخت، دراین روزبرآن سوارشد، وجن وشیاطن اورا درهوا حمل کردند وبه یک روزازکوه دماوند به بابل آمد ومردم برای دیدن این امردرشگفت شدند واین روزرا عید گرفته وبرای یاد بود آن روزدرتاب می نشینند وتاب می خورند.

به نوشته گردیزی، جمشیدجشن نوروزرا به شکرانه این که خداوند(( گرما وسرما وبیماری ومرگ را ازمردمان گرفت وسیصد سال براین جمله بود)) [۱]برگزارکرد وهم دراین روزبود که (( جمشید برگوساله ای نشست وبه سوی جنوب رفت به حرب دیوان وسیاهان وبا ایشان حرب کرد وهمه را مقهورکرد.))

وسرانجام، خیام می نویسد که جمشید به مناسب بازآمدن خورشید به برج حمل، نوروزرا جشن گرفت:سبب نهادن نوروزآن بوده است که آفتاب را دو دور بود، یکی آن که هرسیصد وشصت وپنج شبان روز و ربعی ازشبان روزبه اول دقیقه حمل بازآمد وبه همان روزکه رفته بود بدین دقیقه نتواند ازآمدن، چه هرسال ازمدت همی کم شود؛ وچون جمشید،آن روزدریافت (آن را) نوروزنام نهاد وجشن وآیین آورد وپس ازآن پادشاهان و دیگر مردمان بدواقتدا کردند.

درخور یادآوری است که جشن نوروزپیش ازجمشید نیزبرگزارمی شده وابوریحان نیز، با آن که جشن را به جمشید منسوب می کند، یادآورمی شود که، (( آن روز را که روزتازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگرچه پیش ازآن هم نوروزبزرگ ومعظم بود ))

گذشته ازایران، درآسیای صغیرویونان،برگزاری جشن ها وآیین هایی را درآغازبهارسراغ داریم.درمنطقه ی لیدی وفری ژی، براساس اسطوره های کهن، به افتخارسی بل، الهه ی باروری ومعروف به مادرخدایان، والهه آتیس جشنی درهنگام رسیدن خورشید به برج حمل وهنگام اعتدال بهاری، برگزارمی شد. مورخان ازبرگزاری آن درزمان اگوست شاه درتمامی سرزمین فری ژی ویونان و لیدی وآناتولی خبرمی دهند.به ویژه ازجشن وشادی بزرگ درسه روز۲۵تا ۲۸مارس (۴تا۷فروردین).

صدرالدین عینی درباره ی برگزاری جشن نوروزدرتاجیکستان ودربخارا( ازبکستان) می نویسد:

... به سبب اول بهار، دروقت به حرکت درآمدن تمام رستنی ها، راست آمدن این عید، طبیعت انسان هم به حرکت می آید. ازاین جاست که تاجیکان می گویند.(( حَمَلْ، همه چیزدرعمل )). درحقیقت این عید به حرکت آمدن کشت های غله، دانه وسرشدن ( آغاز) کشت وکارودیگرحاصلات زمینی است که انسان را سیر کرده وسبب بقای حیات اومی شود.

وی درجای دیگر می گوید:

دربخارا(( نوروز)) را که عید ملی عموم فارسی زبانان است بسیارحرمت می کردند.حتی ملای دینی به این عید که پیش ازاسلامیت،عادت ملی بوده، بعد ازمسلمان شدن هم مردم این عید را ترک نکرده، رنگ دینی اسلامی داده، از وی فایده می بردند.ازآیت های قرآن هفت سلام نوشته به

(( غولونگ آب)) که خوردن وی درنوروز، ازعادت های ملی، بیش تره بود، ترکرده می خوردند.

فصل ۲روایات اسلامی وروزها وماه های نوروز

۱) روایت های اسلامی درباره ی نوروز

۲) روزها وماه های جشن نوروز

۳) پنجه

۴) میرنوروزی

● روایت های اسلامی درباره ی نوروز

دراین زمینه، ازآن جا که سخن بسیاررفته است، به آوردن دوروایت بسنده می شود:درزمان حضرت رسول(ص)، به روایاتی که عبد الصمدبن علی ازجد خود نقل می کند:

درنوروزجامی سیمین که پرازحلوا بود، برای پیغمبرهدیه آورد وآن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند امروز روز نوروزاست. پرسیدکه نوروزچیست؟ گفتند،عید بزرگ ایرانیان است.فرمود آری، دراین روزبود که خداوند عسکره را زنده کرد. پرسیدندعسکره چیست؟ فرمودازعسکره هزاران مردمی بودند که ازترس مرگ ترک دیارکرده وسربه بیابان نهادن وخداوند به آنان گفت بمیرید ومردند.سپس آنان را زنده کرد وابرها را امرفرمود که به آنان ببارد ازاین روست که پاشیدن آب دراین روزرسم شده؛سپس ازآن حلوا تناول کردوجام را میان اصحاب خود قسمت کرده وگفت کاش هرروزی برما نوروزبود.

ونیزحدیثی است ازمعلی بن خنیس که گفت:

روزنوروزبرحضرت جعفربن محمد صادق درآمدم گفت آیا این روزرا می شناسی؟ گفتم فدای توگردم، این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دانند وبه یکدیگرهدیه وارمغان می دهند. پس حضرت صادق گفت، سوگند به خداوند که این بزرگداشت نوروزبه علت امری کهن است که برایت بازگومی کنم تا آن را دریابی ... پس گفت؛ ای معلی، روزنوروز روزی که خداوند ازبندگان خدا پیمان گرفت که اورا بپرستند واورا شریک وانبازی نگیرند وبه پیامبران و راهنمایان اوبگروند وبه پیشوایان دین ایمان بیاورند.همان روزی است که آفتاب درآن طلوع کرد وبادها وزیدن گرفت و زمین درآن شکوفا ودرخشان شد.همان روزی است که کشتی نوح درکوه آرام گرفت. همان روزی است که پیامبرخدا،امیرالمؤمنین(ع) را بردوش خود گرفت تا بت های قریش را ازکعبه به زیرافکند که بتان را خرد کند، چنان که ابراهیم این کاررا کرد.همان روزی است که پیامبربه یاران خود فرمود تا با علی(ع) به عنوان امیرالمؤمنین بیعت کنند(عید غدیرخم)، همان روزی است که قائم آل محمد(ص) واولیای امردرآن ظهورکنند وهمان روزی است که قائم بردجّال پیروزشود واورا درکنارکوفه بردارکشد وهیچ روزنوروزی نیست که ما درآن متوقع گشایش وفرجی نباشیم، زیرا نوروزاز روزهای ما و شیعیان ماست.

بزرگداشت وبرگزای نوروز، بویژه درنزد شیعان وتا به امروزادامه دارد. وسفره هفت سین، بدون قرآن وتحویل سال وبدون گفتن)): یا محول الحول والاحوال،حول حالنا الی احسن الحال)) نیست.

● روزها، یا ماه جشن نوروز

مدت برگزای جشن هایی چون مهرگان، یلدا، وبسیاری دیگر، معمولاً یک روز(یا یک شب) بیشترنیست. ولی جشن نوروز، که درباره اش اصطلاح (( جشن ها وآیین های نوروزی )) گویا تراست، دست کم یک یا دوهفته ادامه دارد.ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروزرا، پس ازجمشید، یک ماه می نویسد:

چون جم درگذشت، پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند.عیدها را شش بخش نمودند:۵روزنخست را به پادشاهان اختصاص دادند، ۵روزدوم را به اشراف، ۵روزسوم را به خادمان وکارکنان پادشاهی، ۵روزچهاررا به ندیمان ودرباریان، ۵روزپنجم را به توده مردم وپنجه ششم را به برزیگران.

کمپفردرسفرنامه ی خودآورده که، درزمان شاه سلیمان صفوی، مهمانی ها، تفریح وجشن های نوروزدرمیدان های عمومی تا سه هفته طول می کشید. دروویل مدت تعطیلی جشن نوروزرا درزمان فتعلیشاه دوهفته می نویسد.

ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم ازپنجه و(( چهارشنبه ی آخرسال )) آغازودر(( سیزده بدر)) پایان می می پذیرد.

رسم ها وآیین های نوروزی که ازروزگاران کهن برگزاری آن ها ازنسلی به نسل بعد به ارث رسیده، به ناگزیربا دگرگونی شیوه های زندگی، تکنولوژی های صنعتی وماشینی، سازمان های اداری، شغل ها، قانون ها،وسایل ارتباط جمعی جدید- چنان که خواهیم دید- بدون آن که هویت خود را ازدست بدهد، تحویل یافته است.

ازآداب ورسم های کهن پیش ازنوروز،بایستی ازپنجه(خمسه مسترقه)، چهارشنبه سوری وخانه تکانی یاد کرد، که درواقع، پیش درآمدآماده سازی فضای جشن های نوروزی است، که به ترتیب می بینیم:

▪ پنجه (خمسه مسترقه)

بنابرسال نمای کهن ایران، هریک ازدوازده ماه سال سی روزاست که پنج روزباقی مانده ی سال را پنچه، پنجک،خمسه مسترقه، پیتک (درزبان وتقویم مازندارنی) یا بهیزک(درروزشمارزردشتیان) گویند.ابوریحان درباره ی پنجه می نویسد:

...هریک ازماه های فارسی سی روزاست وازآن جا که سال حقیقی سیصد وشصت وپنج روزاست، پارسیان پنج روزدیگرسال را(( پنجی)) و(( اندرگاه )) گویند.سپس این نام تعریب شده و((اندرجاه)) گفته شدو نیزاین پنج روزدیگررا روزهای مسترقه نامند،زیرا که درشمارهیچ یک ازماه هاحساب نمی شود.... .

این پنج روز را،که همزمان بایکی ازشش(( گهنبار)) است، جشن می گرفتند. مراسم پنجه تا سال ۱۳۰۴، که تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی ویک روزقرارداد، برگزارمی شد.

برگزاری جشن خمسه دربین همه ی قشرهای اجتماعی رواج داشت.به طوری که در۱۳۱۱هجری قمری مردی نیک اندیش درهزینه کردن درآمد موقوفه ی خود، دراسترکِ کاشان، سفارش می کند که؛((...بقیه منافع وقف را هرساله برنج ابتیاع نموده ازآخرخمسه مسترقه به تمام اهالی استرک وضیع وشریف ذکورواناث، صغیروکبیربالسویه برسانند.))

درگاهشماری تبری، که نوروزدرمرداد ماه برگزارمی شد، مراسم پنجه(خمسه مسترقه)، دردوره ی صفویه،همزمان با جشن و روزآب پاشان بود:

...وحضرت اعلی شاهی ظل اللهی، به دستورولایت بهشت آسای مازندارن کامیاب دولت بودند، وچون فصل نشاط افزای بهاری سپری گشته، هوای آن دیار روبه گرمی نهاد،ارده ی تماشای جشن وسرورپنجه که معتاد مردم گیلان است ازخاطرخطیرسرزد.رسم مردم گیلان است که درایام خمسه خاطرخطیرسرزد. رسم مردم گیلان است که درایام خمسه مسترقه هرسال که به حساب اهل تنجیم آن ملک، بعد ازانقضای سه ماه بهارقرارداده اند، ودرمیانه اهل عجم روزآب پاشان است، بزرگ وکوچک ومذکر و مؤنث به کناردریا آمده، پنج روزبه سور و سرورمی پردازند وهمگی ازلباس تکلیف عریان گشته، هرجماعت با اهل خود به آب آمده، با یکدیگرآب بازی کرده، بدین طرب وخرمی می گذرانند و الحق تماشای غریبی است.

▪ میرنوروزی

ازجمله آیین های این جشن پنج روزه، که درشمارروزهای سال وماه وکارنبود، برای شوخی وسرگرمی، حاکم وامیری انتخاب می کردند که رفتارودستورهایش خنده آوربود، ودرپایان جشن ازترس آزارمردمان فرارمی کرد. ابوریحان ازمردی کوسه یاد می کند که با جامه وآرایشی شگفت انگیزوخنده آور، درنخستین روزبهارمردم را سرگرم می کرد و چیزی می گرفت. وهم اوست که حافظ به عنوان ((میرنوروزی ))، دوران حکومتش را (( بیش ازپنج روز)) نمی داند.

مسعودی دراین باره می نویسد:

...پنج روزآخرآن فرودگان است، که روزاول آن درعراق وایران کوسه ای براسترخود سوارشود (واین جزدرعراق ودیارعجم رسم نیست واهل شام وجزیره ومصرویمن آن را ندانند)، وتا چند روزجوزوسیروگوشت چاق ودیگرغذاهای گرم ونوشیدنی های گرما زا وسرمابربه اوبخورانند وبنوشانند وچنان وانمود کند که سرما را بیرون می کند وآب سرد براوریزند واحساس رنج نکند، وبه فارسی بانگ زند:(( گرما،گرما)) واین هنگام عید عجمیان است که دراثنای آن طرب کنند وشاد باشند.

ازبرگزاری رسم میرنوروزی، تا ۷۳ سال پیش، آگاهی داریم؛ علامه محمد قزوینی درپژوهشی ارزشمنددرباره ی میرنوروزی – که مانند همه ی پژوهش های آن علامه ی فقید ادبی وفرهنگی می باشد- شرحی آورده است، که خود می تواند پژوهش مردم نگاری باشد و دریغم آمد که به اشاره ای بسنده شود.

...یکی ازدوستان موثق نگارنده، ازاطبای مشهور، که سابق درخراسان مقیم بوده اند، درجواب استفسارمن ازایشان دراین موضوع،مکتوب ذیل را به اینجانب مرقوم داشته اند که عیناً درج می شود: )) دربهار۱۳۰۲هجری شمسی برای معالجه بیماری به بجنورد رفته بودم.ازاول فروردین تا چهاردهم فروردین درآن جا بودم ، دردهم فروردین دیدم جماعت کثیری، سواره و پیاده می گذارند، که یکی ازآن ها با لباس فاخر، براسب رشیدی نشسته، چتری برسرافراشته بود. جماعتی هم سواره درجلو وعقب اوروان بودند .یکدسته هم پیاده به عنوان شاطروفراش که بعضی چوبی دردست داشتند، دررکاب اویعنی پیشاپیش ودرجنبین و درعقب اوروان بودند، چند نفرهم چوب های بلند دردست داشتند که برسرهرچوبی سرحیوانی ازقبیل سرگاو یا گوسفند بود، یعنی استخوان جمجمه حیوانی، و این رمز از آن بود که امیر از جنگی فاتحانه برگشته و سرهای دشمنان را باخود می آورد. دنبال این جماعت، انبوه کثیری از مردم متفرقه، بزرگ و خرد روان بودند و هیاهوی بسیار داشتند. تحقیق کردم، گفتند که در نوروز یک نفر امیر می شود، که تا سیزده عید، امیر و حکمفرمای شهراست، به اعیان و اعزه شهر حواله نقد و جنس می دهد، که همه کم یا زیاد تقدیم می کنند. به این طریق که مثلاً حکمی می نویسد برای فلان متعین : - که شما باید صد هزار تومان تسلیم صندوق خانه کنید، البته مفهوم این است که صد تومان باید بدهید. البته این صد تومان را کم و زیاد می کردند. ولی درهرحال چیزی گفته می شد، غالب اعیان به رغبت و رضا چیزی می دادند. زیرا، جزوعادات عید نوروزبه فال نیک می گرفتند.ازجمله به ایلخانی هم مبلغی حواله می دادند که می پرداخت- . بعد ازتمام شدن سیزده عید دوره امارات او به سر می آید، و گویا در یک خاندان این شغل ارثی بود)) .

بی گمان، امروز، کسانی را که در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر و خیابان می بیینم که با دایره زدن و خواند و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند، بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب(( میرنوروزی )) و(( حاکم پنج روزه)) است که تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند، نه در وقت و جشنی دیگر؛ و آنان خود در شعرهایی که می خوانند، می گویند: حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه،

● نوروزجشن بزرگ ملی

نوروزبزرگترین جشن ملی ایرانیان است. جشن رستاخیزطبیعت وتجدید زندگی است. جشن حرکت وجنبش وتکاپو وکاراست. جشن طبیعت است. عید نوروز وگرامی بودن آن نزد ایرانیان بسیارقدیم وکهن می باشد، چنانکه پیدایش آن را به جمشید نسبت داده اند.

با مطالعه ی آثارمتقدمان، به انگیزه هایی بسیاردرباره ی برپایی جشن نوروزبرمی خوریم که اغلب جنبه ی داستانی دارند. مهم ترین علت وشاید انگیزه راستین این جشن برآن پایه استواراست که آغازسال می باشد وآغازبهار.دربخش های گذشته ملاحظه شد که سال به دوبخش تقسیم می شد: تابستان ((هَمَه)) وزمستان(( زَیَنَه )) تابستان هفت ماهه ازآغازبهاروفروردین ماه بوده تا پایان مهرماه وزمستان بزرگ که ازاول آبان ماه تا پایان اسفند وپنجه ی بزرگ یا ایام کبیسه درشماربوده. به نظرمی رسد که ایرانیان شمالی که دین وآیین زرتشتی نیزداشته اند، آغازسال را با اعتدال ربیعی یا قرارگرفتن برج حَمَل درآفتاب شروع کرده وآن جشن می گرفته اند. اما ایرانیان جنوبی آغازسال را با ابتدای فصل سرد وزمستان پنج ماهه برگزارکرده وجشن مهرگان را بسیارگرامی می داشتند. واژه ی سال درفُرس باستان مشتق ازکلمه سَرِدَ به معنی سرد است و به همین جهت سال را با فصل سرد شروع می کردند. چنانکه بعدها درلهجه های جنوبی ایرانی نیزنوروز به نوسَرد و نَوَسَرد مشهورشد. البته ساسانیان ازشمارایرانیان جنوبی محسوب می شدند، اما چون ازرسوم وآ یین زردتشتی پیروی کردند، نوروزرا به جای مهرگان آغازسال قراردادند، اما مهرگان را نیزبا همان شکوه وجلا ل وشعایروتشریفات دیرین برقرارنگاه داشتند وبه همین جهت است که نوروز ومهرگان درنظرشان یک گونه تقدس داشت و شعایر و آداب یکسانی مرعی می داشتند وبا توجه به روایتی که ازسلمان فارسی نقل می کنند این تقدس وگروش دوگانه ملاحظه می شود:

(( سلمان فارسی می گوید ما درعهد زرتشتی بودن می گفتیم خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوورز و زبرجد را درمهرگان بیرون آورد وفضل این دو برایام دیگر، مانند برتری یاقوت وزبرجد است به جواهردیگر)).

آغازهرماه وسال نزد ایرانیان مقدس بوده است ومراسم دینی انجام می داده اند. تقدس آغازماه بدان سبب بود که روزاول هرماه به نام خداوند هرمزد نام داشت ودراین روزنمازهای ویژه ای تلاوت می شد وبه ویژه چون آغازماه وسال مصادف می شد، این به فال نیک وجشن وشادی همراه بود، چنانکه منوچهری گفته)): اورمزد است وخجسته سرسال وسرماه )) تیمن وتبرک روزاول ماه درایران اسلامی هم چنان باقی ماند وبا تغییردین، روزهای اول ماه قمری مقدس شمرده شده وایرانیان آنرا بسی محترم شمرده واعمال مذهبی ویژه ای به جای می آورند.

دریک متن پهلوی درباره ی روزهرمزد آمده است:

(( به روزهرمزد، ماه فروردین، دادارهرمزد، اشو زرتشت را فرمود که مردمان گیهان را واج(=آموزش آهسته خواندن ادعیه) کُن که اندراین روزواج وَنَنْد کنند که واج چهار درون وَنَنْد گیرد، چرا که درباره ی آن دادارهرمزدفرمایدکه:چهارستاره را بسیاربزرگ آفریدم، باآن چهارستاره، شانزده هزارستاره ی دیگراست...))

ومنظورازآن چهارستاره: نخست تیشْـتـَرTistarودراوستا تیشتریه Tistrya،دوم سَدْویس Sadvisودراوستا سَـتـَه وئِسه Satavaesa، سوم هفتورنگ،دراوستا هَپْتُوایرینگا Haptoiringha وچهارم وَنَنْد Vanandاست.

((... به روزفروردینگان( جشن فرود آمدن فـروهرهاست که درپنج روزآخرسال وپنج روزاول سال به زمین فرود می آیند وبه همین جهت است که در روزهرمزد ازماه فروردین برای خشنودی آنان فرایضی وضع شده است) همه ی دیوان ودروجان بی هوش شوند، که ازروزاَشتاد(روز۲۶ازهرماه) تا روز وَهیشتوایشت گاه ( آخرین روزاسفندماه) آشموغان( کافران، گناهکاران) آگاهی ازاین گیهان ندارد وبه روزفروردینگان روان بهشتیان، همه به این گیهان آیند وهریک به میهن(= خانه) خویش خرمی ورامشی کنند، و روان دوزخیان را نیز، ازوَچَر(=حکم، فتوا) دادارهرمزد، ونند ایزد به این گیهان همراه روان بهشتیان فرستند، وآن روان های دوزخیان نیزبه میهن خویش رامشی کنند، چونان که کسی به سفررود، پس ازدیرزمان وچند سال، ازسفربه دیار خویش باز آید با فرزندان خویش خوشی و رامشی کنند- این چنین روان دوزخیان خوشی کنند و به هنگام وداع پیش ونند ایستند وسخن سپاسگذاری گویند... وازاین گیتی وداع کنند، آیند تا روزفروردینگان ازسال دیگرکه بازازروزاَشتاد تا بامداد وَهیشتوایشت گاه، هست که درگیتی مانند، رامشی کنند. نیزآن روان دوزخیان را اندرآن ده روزبا بیم وترس ماند، که پس ازده روز- روان را بازبه دوزخ برند... پس ازاین گیتی فراز وداع کنند وبه جای خویش روند.

((... ازآن روی دادارهرمزد برهمه ی مردمان بهدین فرض کِرفـَه کردن (نیکی وثواب) برای خشنودی روان را گفته است که به روزهرمزد، ماه فروردین واج وَنَند یَزَند تا به آن جای( = دوزخ) دیوان را زدن، ونند ایزد را خوش دلی ورامشی فرازرسد... ))

مسعود سعد سلمان درباره ی روزاورمزد سروده:

امروزاورمزد است که یارمی گسار

برخیز وتازگی کن وآن جام باده آر

ای اورمزد روی بده روز اورمزد

آن می که شادمان کندم اورمزدوار

ومختاری غزنوی گفته :

دوحاجب اندجهان را به سوی صدرجهان

زاورمـزدی وغـُرّه ی مه رمضان

ملا محسن فیض( ۱۰۰۷-۱۰۹۱هجری قمری) روایت مُعَلّی بن خُنَیْس را درباره ی نوروزوسی روزماه ایرانیان ازامام جعفر صادق نقل کرده است:

(( گفتم ای سید من، فدای توشوم- آیا نمی آموزی به من نام روزها را به زبان فارسی؟- جواب فرمود که آنها روزی چند قدیم ازماههای قدیمند که هرماهی سی روزمی باشد وزیاد وکم ندارد، پس: اول ازهرماه هرمزد نام دارد، این نامی است ازنام های خدای تعالی. دراین روزآدم علیه السلام آ فریده شد. فارسیان می گویند این روزجهت آشامیدن مُفـرَّحات وخوشحالی کردن خوب است وما می گوییم روزی است مبارک و روزسرور و خرمی است...))

تقارن جشن هایی چند سبب امتیازویژه و فوق العاده ی نوروز وگسترش وشمول آن به روزهای قبل وبعد خود شده است. چنانکه گذشت ازروز بیست وششم اسفند این عیدها شروع می شد. ازبیست وششم اسفند تا سی ام اسفند پنجه ی کوچک است. پنج روزاَندَرگاه یا کبیسه- پنجه ی بزرگ بوده. این ده روز رویهم ایام فروردگان بود. آنگاه جشن گاهَنبارهَمَسْپتمَدََم درمی رسید که آخرین روزازپنجه ی بزرگ یا روزآخرسال را شامل می شد وموجب روایات دینی جشن آفرینش انسان بود. اما بعد درپاره ای روایات، این جشن را یک روزجلوآورده وبه روزاول سال ونوروزمنتسب ساختند جهت میمنت ومبارکی فوق العاده ی این روز، چنانکه در روایت اسلامی فوق گذشت. جشن سوری ایران قدیم نیزکه یا شب اول اندرگاه یا شب آخراندرگاه بود، دردوران اسلامی به شب چهارشنبه سوری معروف شد که شرح آن گذشت. پنجه ی اول نوروزجشن بزرگ آغازسال بود، چون بنا به اشارات و روایاتی، ایرانیان هرماه را به شش پنجه تقسیم می کردند، یا لااقل این بخش بندی برای ماه های فروردین ومهررعایت می شد. چون پنجه ی آغازنوروزسپری می شد، روزششم فروردین، یعنی خرداد روزجشن بزرگ دیگری فرامی رسید که جشن تولد زرتشت بود. روزخرداد ازماه فروردین به شکرانه ی آنکه تولد زرتشت درآن روزواقع بود، آن چنان اهمیتی پیدا کرد که بسا ازحوادث ورویدادهای بزرگ را درآن روزوقوع یافته اعلان کردند ورساله ای نیزدرباره ی این روزدرپهلوی موجود است که دربخش آتی بدان خواهیم پرداخت.

پس ملاحظه می شود که چگونه تداوم وجریان حوادث و رویدادها، جشن های پایان سال را به آغازسال پیوند داد وموجب شد که بنابراهمیت مسأله، اثربزرگترین جشن آخرسال، یعنی جشن فروردگان درماه آغازسال اثرگذاشته واولین ماه سال به نام فروردین و ارواح درگذشتگان نامگذاری شود.

مسأله مهم دیگرآن علت نوروز واین جشن طبیعی را به انگیزه ای دینی متحول کردند واین تداعی حاصل شد که ماه فروردین ماه فرَوَهرهای مقدس وجشن ویژه ی آنان است چنانکه درنقل و نقد وبررسی روایات خواهیم دید که جشن نوروزیک جشن طبیعی است که به سبب آغازبهار، اعتدال هوا، مساوی شدن شب و روز و رستاخیز وتجدید حیات طبیعت پس اززمستان ده روزپایان سال است وآخرین روزاین ده روز، آخرین روزپنجه ی یا اندرگاه می باشد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید